به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، از مهم ترین ابعاد شخصیتی شهید مطهری که متاسفانه با کم توجهی روبرو شده، غیرت دینی ایشان در دفاع از کیان سیاسی قرآن کریم است. این رویکرد البته در زندگی علمی و سیاسی ایشان بسیار جدی است در حدی که می توان به عنوان سیره و روش علمی و عملی از آن نام برد. با این نگاه شهید مطهری را از جنبه غیرت دینی نسبت به تعرض به ساحت سیاسی قران کریم نیز باید معلم و الگو برای محققان و مفسران بدانیم. کتاب آسیب شناسی برداشت های سیاسی که پس از سه سال تحقیق و تالیف اینک در آستانه انتشار توسط پزوهشگاه فرهنگ واندیشه اسلامی است، بخش هایی از جهاد علمی معلم شهید را بازتاب داده است که به مناسبت ایام شهادت ایشان، در مصاحبه با نویسنده کتاب، به بخش هایی از سیره علمی ایشان در دفاع از فهم صحیح از ایات سیاسی قرآن اشاره خواهد شد.
به بهانه هفته بزرگداشت معلم و سالروز شهادت معلم فرزانه شهید مرتضی مطهری، با حجتالاسلام والمسلمین محمد عابدی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و نویسنده کتاب در دست انتشار آسیب شناسی برداشتهای سیاسی از منظر قرآن به گفت وگو نشستهایم که مشروح آن به شرح ذیل است؛
آیا می توان سرنخ هایی از سیره شهید در دفاع از کیان سیاسی قرآن را در آثار ایشان نشان داد؟
بله. سرنخ هایی از جهاد علمی استاد شهید در دفاع از کیان سیاسی قرآن و همین طور فهم صحیح از آیات سیاسی را برای نمونه در کتاب «آشنایی با قرآن» شهید مطهری می توان گزارش کرد که محصول جلسات تفسری اوست و عملاً پاسخی به برداشتهای غلط گروههای التقاطی دوران شکل گیری و عصر آغازین انقلاب اسلامی همچون برداشتهای مارکسیستی منافقان؛ برداشتهای سوسیالیستی افرادی چون شریعتی، یا افرادی لیبرال مسلک همچون بازرگان و… و. است. کتابهای دیگر شهید مطهری مانند امامت و رهبری؛ ولاها و ولایتها؛ علل گرایش به مادیگری و… و. نیز همگی در چنین فضایی قابل معرفی اند
آیا ایشان ذیل آیات صریح در سیاست این دفاع و تبیینها را داشتند؟
ایشان در مواجهه با قرآن کریم آن را دارای یک نظام فکری جامع می داند که نظام سیاسی بخشی از آن است. برای همین شما ذیل آیاتی مثل خمس که دیگران نگاهی عادی به آنها دارند، با رویکرد نظام اسلامی به آن می نگرد. بیان شهید مطهری را در مورد آیه انفال و خمس در جلد سوم آشنایی با قرآن ایشان ببینید: «چهره آیه انفال وآیه خمس آنچنانکه شیعه تفسیر میکند با آنچه اهل تسنن تفسیر میکند از زمین تا آسمان متفاوت است. آن طور که شیعه تفسیر میکند یک مفهوم بسیار عام و کلی مییابد و از یک نظر ارتباط پیدا میکند با نظام اقتصادی اسلام و از نظر دیگر ارتباط دارد با نظام حکومتی و سیاسی اسلامی». این بیان گویای نگاه دقیق سیاسی ایشان است.
آسیب هایی که تفسیر سیاسی قرآن با آن روبروست متعدد است. مثلا گاهی وضعیت زمانه و روزگار به گونه ای است که مفسر را به سمت برداشت نادرست می کشاند. دیدگاه استاد شهید در این مورد چگونه بود؟
بله، آسیب ها متنوع است و شهید مطهری با همه آنها مبازره دارد که بخش هایی زا را در کتاب تبیین کرده ایم. مثلا آسیبها را از منظر زمینههای انگیزشی و روانی و عاطفی میتوان گزارش کرد، برای نمونه گاهی «انفعال در برابر نظریات غیرقطعیِ دانش سیاسی موجود، و تطبیق قرآن بر آنها»، بستر برداشتهای نادرست میشود؛ زمانی «ایجاد پوشش برای اهداف ضد دینی»، انگیزه اشخاص و مکاتب برای ارائه برداشتهای سیاسی نادرست از قرآن است، به گونه ای که قرآن را مؤید نگاههای مکاتب و آرای آنها مینمایاند و موجب ظهور برداشتهای التقاطی از قرآن در حوزه حیات سیاسی میشود که شهید مطهری از جمله مبارزان با این رویکرد مخرب شمرده میشود.
یکی از معضلات جدی که استاد شهید با آن روبرو بود مسئله التقاط بود. در این مورد هم می توان نمونه ای از تلاش ایشان را در دفاع از قرآن نشان داد؟
دقیقا از نقاط اوج جهاد علمی استاد شهید همین موقعیت است. ما در این دوران با بسترسازیِ «رویکرد التقاطی» برای آسیب دیدن برداشتهای سیاسی مواجه بودیم. می دانید که التقاط عنوان عامی است که گروههای متعددی ذیل آن گرد میآیند، از جمله: ۱.گروههایی که برداشتهای کارکردگرایانه و جامعه گرایانه وسوسیالیستی از قرآن دارند. ۲. گروههایی که نگرش متاثر از معرفتشناسی غربی دارند. در کتاب به همه این موارد اشاره داریم، مثل بسترسازی رویکردهای سوسیالیستی.
طرفداران رویکرد مارکسیستی و سوسیالیستی، قرآن و دیگر متون اسلامی را ابزار و متنِ انقلابی (مارکسیستی، سوسیالیستی) میدانستند. از این جریانها در ادبیات شهید مطهری با عنوان «ماتریالیسم اغفال شده یا منافق» یاد میشود. بیان ایشان چنین است.
«ماتریالیسم در ایران در یکی دو سال اخیر به نیرنگ تازه ای بس خطرناکتر از تحریف شخصیتها دست زده است و آن تحریف آیات قرآن کریم وتفسیرهای مادی محتوای آیات با حفظ پوشش ظاهری الفاظ است».
این دست خروش های علمی، اوج بصیرت سیاسی در عرصه تفسیری استاد را نمایان می سازد و البته ادامه همین هوشیاری و آگاهی ها بود که استاد را به افتخار شهادت رساند.
نمونه ای از مبارزه استاد با انحراف برداشتها از قرآن در مورد این جریان را می توانید تبیین کنید؟
موارد بسیار است. یکی از آنها مروبط به مواجهه علمی استاد شهید با دکتر شریعتی است. ایشان روش فهم قرآن توسط شریعتی را آسیب دیده می دانست. البته در بحث روشنفکری دینی، شریعتی از افراد موثر در رویکرد علمی اجتماعی است. وی در فهم مفاهیم قرآن از روشهای «ساختارشناسی اجتماعی» و مبتنی بر دیدگاهای جامعهشناسی تاثیر پذیرفته بود و برداشتهایی تفسیری در چارچوب فضای اندیشگی جامعهشناسی غربی ارائه میکرد. برداشت قرآنی وی از ماجرای هابیل و قابیل(مائده ۲۷ ـ ۳۱) چنین است:
«جنگ هابیل و قابیل جنگ دو جبهه متضاد در تاریخ است، بر اساس دیالکتیک تاریخ. بنابراین تاریخ همچون انسان، یک حرکت دیالکتیکی دارد. این تضاد هم از اینجا شروع می شود که قابیل (به نظر من نماینده نظام کشاورزی ومالکیت انحصاری فردی) هابیل (به نظر من نماینده عصر دامداری و دوره اشتراک الیه پیش از مالکیت) را می کشد. بعد از این، جنگ دائمی تاریخ آغاز می شود. سراسر تاریخ صحنه نبرد میان جناح قابیل قاتل و هابیل مقتول است. جناح حاکم و محکوم. هابیل دامدار به دست قابیل مالک کشته می شود، یعنی دوره اشتراک عمومی منابع تولید(عصر دامداری و صید وشکار) و روح برادری و ایمان راستین، با پیدایش عصر کشاورزی و استقرار نظام مالکیت خصوصی و خدعه مذهبی و تجاوز به حق دیگری از میان می رود، محکوم می گردد و آنگاه قابیل در تاریخ زنده می ماند و هنوز نمرده است».
این برداشت مبتنی بر این مبنای مارکسیستی است که دورههای تاریخ بشر پنج کمون (اولیه، برده داری، فئودالیته، سرمایه داری، سوسیالیزم یا جامعه اشتراکی) است که در آن، آخرین نبرد طبقاتی میان نظام سرمایه داری(بورژوازی) وکارگری(پرولتاریا) است و طبقه کارگر در آن پیروز می شود وآثار نظام طبقاتی نابود می گردد و دوره سوسیالیسم و جامعه اشتراکی به عنوان آخرین دوره تاریخی حیات بشر پدید می آید.
شریعتی در این برداشت متاثر از مبنایی شده است که زبان قرآن را در بستر زمان و فرهنگ ها پویا و رشدپذیر و قابل تحول و توسعه می¬داند، لذا معنای ثابتی را برای متن نمی پذیرد. نگرش طبقاتی با محوریت غنی و فقیر و تفسیر تضادهای اجتماعی و دینی بر این مبنا در آثار وی حضور پررنگی دارد و البته شهید مطهری آن را نقد می کند و معتقد است گرایش فقرا و محرومان به پیامبران و رویارویی با اغنیا را نباید با تحلیل طبقاتی توجیه کرد. همچنان که همه مومنان و موحدان و انقلابگران توحیدی از طبقه مستضعف نبودند و پیامبران، فطرت¬های ناآلوده یا کم آلوده را از طبقات استضعاف گر شکار می کردند وآنها را علیه خودشان (توبه) یا علیه طبقه شان (انقلاب) برمی شوراندند، همه طبقه مستضعف نیز در زمره مومنان و انقلابگران توحیدی نبودند. از نظر وی قرآن صحنه های مختلفی می آورد که گروه هایی از مستضعفان را محکوم و داخل تیپ کافران و مشمولان عذاب الهی معرفی می کند.
از آیتالله مهدوی کنی(ره) نقل شده است که «بعضی اعضای وقت جامعه روحانیت…آیات قرآن را طوری تفسیر میکردند که خلاف واقع بود. آقای مطهری میگفت این سبک تفسیر، تفسیر کمونیستی است. تفسیر ماتریالیستی است، … به عنوان مثال در قرآن آمده است: «والارض وضعها للانام». قرآن میگوید زمین را برای مردم قرار دادیم. این را به دو طریق میشود تفسیر کرد؛ یک وقت میگوییم زمین را طوری خلق کردیم که مردم بتوانند از آن استفاده کنند. این آیه در مقام بیان حکم تشریعی نیست، ولی بعضی از همین آقایان قبل از انقلاب و بعد از انقلاب این آیه را چنین تفسیر میکردند که مالکیت زمین اشتراکی است «والارض وضعها للانام» یعنی زمین مال همه است، بنابراین، زمین اصلاً مالکیت خصوصی ندارد. اینها برگرفته از افکاری بود که کمونیستها داشتند، مارکس هم این حرف را میزد. چنین تفسیرهایی به صورت جزوه پخش میشد. جوانها از این حرفها خیلی خوششان میآمد، چون در آن زمان جوِ چپگرایی و کمونیستمآبی در مملکت غلبه داشت»،.
ایشان ظاهرا جلسات متعددی هم داشتند که در آن به نوعی از ساحت اجتماعی و سیاسی دین دفاع می کردند. در مورد جلسات و حساسیت های ایشان هم خوب است نکاتی مورد اشاره باشد.
در مقابل انحرافات، افرادی چون آیت الله خزعلی، آیت الله مصباح یزدی، شهید بهشتی و شهید مطهری به اتخاذ موضع و آسیبشناسی برداشتهای ناصواب پرداختند. شهید مطهری در جلسات هفتگی به نقد کتاب ایدئولوژی توحید و ابعاد گوناگون آن پرداخت و در یادداشت هایش و کتاب علل گرایش به مادیگری با عنوان ماتریالیسم در ایران برداشتهای قرآنی شان را نقد کرد.
استاد در برابر انحرافات غرب زدگان هم موضع گیری داشتند و برداشت های سیاسی آنها را اصلاح می کردند؟
بله. متعدد و مکرر ایشان در این عرصه وارد می شدند که تفصیل ان را در کتاب تبیین کرده ایم و مسلما این جا نمی توانم به تفصیل وارد بحث شوم در همین حد وبرای نمونه در مورد بسترهای آسیبزا در سایه رویکرد معرفت شناختی غربی فقط عرض می کنم که بخشی از بسترهای آسیبِ ناشی از تفکر التقاطی، به نگرش متاثر از معرفتشناسی غربی و مفاهیم لیبرالیستی مربوط است که بیشتر بر رویکردهای تجربی، اگزیستانسیالیستی، هرمنوتیکی و نسبی انگارانه بنا شده اند. برای تبیین چگونگی زمینه سازی این نگاه برای آسیب زایی باید به «نگاه حداقلی آنها به قرآن» توجه کرد و اینکه غالباً مبناها و اصول اندیشه غربی را پذیرفته اند. در ایران افرادی مانند مهدی بازرگان و یدالله سحابی را در شمار پیشروان رویکرد علمی، تجربی معرفی کرده اند. همین طور عبدالکریم سروش، مجتهد شبستری به عنوان چهرههایی با رویکرد نسبی گرایانه و هرمنوتیکی)، و … گزارش شدهاند که البته شبستری بیشتر رویکرد هرمنوتیکی را پی گرفته است. برخی گزارشها از وجود برخی گرایشها به بعضی رویکردهای متناسب با این روند (مانند تاریخی دیدن برخی آموزهای قرآن) در اویل انقلاب اسلامی اشاره شده است. شهید مطهری به گوشه ای از تفکرات مذکور چنین اشاره دارد:
«بعضی مانند نویسنده چهل پیشنهاد، … میگوید اسلام سه قسمت است: اصول عقاید، عبادات، قوانین مدنی و اجتماعی؛ قسم سوم جزء دین نیست و پیغمبر به اعتبار زمامداری آن را وضع کرد. از یک نفر مسلمان باورکردنی نیست اینقدر بیخبری! قرآن میگوید: لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط. بعلاوه این نغمه ازماوراء مرزهای کشورهای اسلامی است، معنی ساده و فارسیاش این است: اسلام تا آنجا که جلو کمونیسم را بگیرد خوب است بماند اما آنجا که با منافع غرب تماس دارد باید برود».
در بخشهای مختلف کتاب آسیب شناسی برداشت های سیاسی به نقد این برداشتها توجه کرده ایم که ان شاءالله با انتشار آن بخشی از چهره غیور عالمان مجاهدی چون استاد شهید نمایان تر شود.