از نمایشگاه کتاب فقط کتاب نخرید!
نوشتاری از دکتر احمد شاکری عضو هیأت علمی گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه
فرصت مناسبی برای بازبینی و بازاندیشی درباره نسبت ما و کتاب است. نوعاً رسانهها و خبرگزاریها این نسبت را در حدود بیرونی، دولتی، تولیدی و سیاستی بررسی می کنند. البته چنین ورودی به مسئله کتاب در سطح ملی و کلان کاملاً ضروری است. با این وجود در کنار چنین توجهی لازم است هر یک از مخاطبان کتاب، خود به صورت فردی و شخصی نسبتشان را با مقوله کتاب تعیین کنند.
نمایشگاه برای کسانی که در بازدید از این رویداد فرهنگی و پیش از حضور در آن، نمیدانند در حوزه کتاب چه میخواهند، چرا میخواهند، چقدر میخواهند و چگونه باید خواسته خود را تامین کنند، عرصه موسع، حیرتزا و گیجکنندهای خواهد بود. طبعاً بازدید از همه غرفههای نمایشگاه فرساینده و وقتگیر است. همانقدر که انتخاب تصادفیها و مواجهه تصادفی با برخی آثار عرضه شده معقول و مطلوب نیست. اینجاست که پیشداشتهای مراجعه کننده به نمایشگاه می تواند تعیین کننده باشد.
مرحله نخست و حتی مقدم بر مواجهه با کتاب تشخیص درست نیاز و تعیین صحیح علایق است. بازدیدکنندهای که خود نمیداند چه میخواهد و هدف مشخصی را دنبال نمیکند، نمیتواند نسبت معقول و مطلوبی با واقعهای چون نمایشگاه کتاب برقرار کند.
ما در دورهای زندگی میکنیم که با توسعه موضوعات و تکثر و تعدد آثار مکتوب، زمانه همهچیزخوانی و همهچیزدانی به پایان رسیده است. این نیازها مماس با کارکردها هستند. صرفاً علایق نمیتوانند گویای نیاز واقعی باشند. عرصه دانش و آگاهی همانند غذا نیست که انسان خود را به هوای طعمها بسپارد بدون آنکه اساساً از ارزش غذایی چیزی که میخورد مطلع باشد. آگاهی در تماس با نیازهای علمی و کارکردهای عملی است.
مرحله دوم تعیین محدودههای تقریبی سیر مطالعاتی است. در این مرحله ترتیب و ترکیب مطالعه موضوعیت دارد. کسی که میداند چه میخواهد اما نمیداند نیاز هنری یا علمیاش در چه مراتب کمّی و کیفی مواجهه با آثار تامین میشود، یا چه تعداد کتاب باید مطالعه کند همچنان در حیرت خواهد ماند. به عنوان مثال در حوزه داستان بلند و رمان، سالیانه صدها عنوان کتاب تالیف و صدها عنوان کتاب ترجمه منتشر میشود. علاقه به رمانخوانی بدون قیدهایی که این عرصه وسیع را محدود کنند همچنان حیرتزا خواهد بود.
معمولاً سادهترین روشها در شناسایی آثار مورد نیاز محوریت نویسنده یا ناشر است. البته نوع ساختاربندی نمایشگاه کتاب که در آن ناشران موضوعیت دارند و تقسیمبندیهای صورت گرفته نیز با محوریت نشر صورت میگیرد این روش را بیش از دیگر روشها در دسترس قرار خواهد داد. اما این روش نیز چندان اطمینان بخش نیست.
واقعیت آن است که امکانات و ظرفیتهای تولید کتاب در کشور و بین ناشران و نویسندگان پراکندهاند. رقابتی نفسگیر در این زمینه وجود دارد که مانع از مرجعشدگی مطلق ناشری خاص یا سرامدشدگی مطلق برخی نویسندگان میشود. در حوزهای چون داستان و رمان نتایج جشنوارههای ادبی گواه آن است که تمرکز بر تولیدات ناشری خاص و اکتفا به آن، مخاطب را از آثار برجسته ادبیات داستانی محروم خواهد کرد.
اما مناسبترین روش در پیشداشتههای مخاطبان از کتاب که متاسفانه در کشورمان هنوز به یک رویه ثابت و ساختار شناخته شده تبدیل نشده، وجود جریانهای مستمر معرفی، نقد و یادداشتنویسی بر کتاب و همچنین تهیه نقشههای روزامد از سیر مطالعاتی در ساحتهای مختلف مطالعاتی است.
اما با این وجود، برای کسی که نیاز خود را مشخص کرده و دقیقاً میداند چه سیر مطالعاتی را باید دنبال کند و تازههای نشر را نیز گردآورده است، لزوماً نمایشگاه بهترین گزینه برای تهیه کتاب نیست. با رشد شبکههای توزیع و فروش غیرحضوری کتاب و حتی طراحی نمایشگاه مجازی کتاب و ارسال رایگان کتاب برای خریداران این پرسش به لحاظ ماهوی چند سالی است که جدیتر مطرح شده که فلسفه برگزاری نمایشگاه کتاب چیست؟ سؤال جدی که برای هر بازدیدکننده بهوجود میآید آن است که در صورت دسترسی به کتابهای مورد نیازش در طول سال چرا باید از نمایشگاه بازدید کند و به دنبال چه باید باشد؟ یکی از ظهورات این پرسش و تغییر کارکردها رشد قابل توجه برنامههای فرهنگی در طی دوره برگزاری نمایشگاه کتاب است. گرچه قدم زدن در راهروهای نمایشگاه و حضور در میان خیل پرشمار بازدیدکنندگان معمولاً شورانگیز و جذاب است، اما این نمیتواند خود هدف غایی برگزاری نمایشگاه و حضور بازدیدکنندگان باشد. پس نمایشگاه باید چیزی را عرضه کند که در غیر زمان برپایی ان در دسترس همه مخاطبان نیست.
با این توضیح، مخاطب کتاب خاصه در ادوار اخیر برگزاری نمایشگاه میتواند این فرصت را پیدا کند که با فضای کتاب و کتابخوانی، نشر و تولید کتاب آشنا شود. برنامههای متعددی در طول نمایشگاه کتاب با حضور نویسندگان و مولفان برگزار میشود. حتی فارغ از این برنامهها محیط نمایشگاه محل آمدوشد تولیدکنندگان کتاب است و این فرصت مغتنمی برای مخاطبان است تا با پدیدآورندگان تعامل کنند. این تعامل البته دو سویه است. به میزانی که میتواند ملاقات و گفتوگو با نویسنده یا ناشر یک کتاب برای خواننده الهامبخش و سازنده باشد تولید کنندگان کتاب نیز از این ارتباط ایده گرفته و با بازخوردهای واقعی عملشان مواجه میشوند.
در طول برگزاری نمایشگاه کتاب جلسات متعدد نقد، رونمایی کتاب، مناظرههای جذابی درباره کتاب و کتابخوانی و مسائل آن و سخنرانیهای متعددی با موضوع کتاب برگزار میشود. این فرصت با وسعت و تراکم و تنوعی که در طول نمایشگاه شاهد آن هستیم در هیچ مقطعی از سال با این کمیت در دسترس مخاطبان کتاب نیست. بسیاری ناشران از نویسندگان خود میخواهند تا ساعاتی با مخاطبان گفتوگو و نشست داشته باشند. با این توضیح صرفاً خرید کتاب از نمایشگاه نوعی فرصتسوزی در قبال موقعیتهایی است که تنها در نمایشگاه در دسترس است. گرچه با وجود تدارک چنین نشستها و برنامههایی معالاسف، عدم اطلاعرسانی و فرهنگسازی موجب شده مخاطبان نمایشگاه کتاب با این واقعه بیش از هر چیز به عنوان فروشگاه بزرگ کتاب مواجه شوند.