به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، نشست علمی با موضوع «سیاست در نهجالبلاغه» با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین محسن مهاجرنیا،عضو هیأت علمی گروه سیاست پژوهشگاه، برگزار شد.
وی در این نشست اقلیم اول از اقالیم هفتگانه سیاست در نهجالبلاغه را مطرح کرد که در ادامه مطالب گفته شده در این نشست را با هم میخوانیم.
دیدگاههای امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) در خصوص سیاست را به هفت اقلیم دستهبندی کردهام؛ عنوان اقلیم را نیز از خود نهجالبلاغه برداشت کردهام، حضرت علی(ع) در ماجرای عقیل که درخواست قرض از بینالمال داشت، میفرمایند اگر اقالیم سبعه (هفتگانه) را در دستان من قرار دهند به بیتالمال خیانت نمیکنم.
وقتی در خصوص سیاست به نهجالبلاغه مراجعه میکنیم، حضرت در هفت مقطع در خصوص سیاست بحث میکنند. اول دوره قبل از اسلام به عنوان دوره جاهلیت، دوره دوم بعد از بعثت تا هجرت یعنی دوره مکه، دوره سوم از هجرت تا رحلت پیامبر(ص)، دوره چهارم دوره خلافت خلفا تا روی کار آمدن حضرت علی(ع)، دوره پنجم دوران چندساله حکومت امام علی(ع)، دوره ششم عصر غیبت و آخرین اقلیم سیاست، در دوره ظهور امام عصر(عج) است که به وفور در خصوص همه این هفت دوره در نهجالبلاغه بحث شده است.
بحث دومی که ارائه میکنم در خصوص شاخصهای زیست جهان سیاسی اقلیم اول(عصر جاهلیت) است. در این بحث، با چند اصطلاح سروکار داریم؛ اولین اصطلاح واژه جاهلیت است. جاهلیت اصطلاحی است که در قرآن مطرح شده است. در لغت جاهلیت را مقابل عقلانیت مطرح کردهاند نه مقابل علم. یعنی عقل و جهل مطرح است و علم و جهل و جاهلیت مقابل علم نیست، بلکه به معنای نابخردی، شرارتگری و نابردباری است.
تجربه ۶۲۲ساله جهان از جاهلیت
جاهلیت در اصطلاح به دنیایی اطلاق میشود که دست کم ۶۲۲سال زمان برده و از زمان حضرت مسیح تا دوران پیامبر(ص) را شامل میشود. پس دوره جاهلیت به دنیای عرب محدود نیست و اگر آن را به عنوان یک «زیست جهان» بدانیم جهان و عالم سیاستی است که نماد بیاخلاقی و بیمعرفتی است. در این دوران هیچ پیامبری نیامده و ارتباط وحیانی و ارتباط با رسالت قطع شده است.
حضرت علی(ع) میفرماید جاهلیت عصر خواب عمیق و طولانی است. جاهلیت یک زیست جهان است که در برای عقلانیت قرار دارد و عدم ایمان و شناخت خدا به عنوان نمادهای بیعقلی از ویژگیهای این دوران است.
اصطلاح بعدی «سیاست» است. سیاست در یک معنای عام راهها، روش و مشی هدفمند برای تدبیر و انتظامبخشی به امور مردم و جامعه است. به تعبیر دیگر سیاست دانشی است که موضوع آن قدرت است. بنابراین قدرت سیاسی موضوع سیاست است. در نهجالبلاغه علاوه بر اینکه واژه سیاست آمده معادلهایی مثل ولایت نیز برای آن مطرح شده است. مثلاً حضرت علی(ع) در نامه به معاویه مینویسند: ای معاویه تو چه زمانی سیاستمدار این امت بودی که اکنون به دنبال شورش هستی.
زیبایی سیاست عدالت در حکمرانی است
حضرت علی(ع) سیاست را بر میزان و مدار عدل و ظلم قرار میدهند و میگویند سیاست یعنی عدالت. عدل آن چیزی است که در آن هر چیزی در جای خود قرار میگیرد. عدالت تدبیر عمومی جامعه است. حضرت علی(ع) مطرح میکنند زیبایی سیاست عدالت در حکمرانی است و مبنای ایشان از سیاست این است که سیاست مساوی با عدالت و در مقابل جور قرار دارد و «جور» یعنی حکومت ظالمانه که بدترین نوع سیاست است.
معاویه مکّار است
حضرت در خطبه ۲۰۰ نهجالبلاغه در خصوص معاویه میفرماید: به خدا قسم معاویه از من سیاستمدارتر نیست. معاویه مکر و حیله به کار میبرد و سیاست او سیاست مکر و حیله است.
اقلیم اول سیاست که در اینجا بحث میکنم، شامل عصر پیشابعثت یعنی بر اساس گفته حضرت علی(ع) از زمان پایان عصر پیامبری حضرت عیسی(ع) یا حضرت یحیی(ع) تا زمان ظهور پیامبر اسلام(ع) را شامل میشود. در نامه ۳۱ نهجالبلاغه حضرت میفرماید: درست است که من در عصر جاهلیت نبودهام و به اندازه پیشینیان عمر نکردهام، ولی در کارهایشان نگریسته و در سرگذشت آنها مطالعه کردهام، به نحوی که گویی با آنان زیستهام. شکی نیست آنچه حضرت از توصیف گذشته به ما گزارش میدهد، یک رویکرد تاریخی صحیح است، پژوهش من در خصوص اقالیم هفتگانه نیز با روش و رویکرد تاریخی صورت گرفته است.
در تعریف زیست جهان سیاست باید بگویم، زیست جهان سیاست دوره زمانی است که در آن همه عناصر مادی و معنوی در محیط طبیعی، اجتماعی و فرهنگی همسو و هماهنگ شکل گرفته و در قالب زبان و ادبیات، متناسب و به صورت طبیعی مأنوس و عادی هستند. در چنین زیست جهانی سطح تفکر، ارزشها، سبک زندگی انسانها و هر آنچه حاکم بر زندگی افراد و تعاملات اجتماعی آنهاست، قابل سنجش، ارزیابی و درک مشترک است. زیست جهان حاصل پیوند ذهنیت و عینیت و مراقبت عملی و رفتار اجتماعی است.
در خصوص ویژگیهای زیست جهان اول سیاست یعنی دوره جاهلیت برخی شاخص های مهم این دوران سبک زندگی جاهلیت، عبور از میثاق فطرت، دوری از وحی و رسالت، اختلاف، تفرقه، تشتت، بتپرستی، بردگی، وابستگی به قیصرها و کسراها و … است.
حضرت علی(ع) در خطبه ۸۸ در خصوص این دوران میفرماید: ملتها در خواب غفلتی عمیق به سر میبردند. آفاق زندگی، تیره و تار؛ و فتنه و فساد، فراگیر شده بود. شرارههای جنگ در هر طرف زبانه میکشید. ظاهر زندگی بس فریبا و دلربا اما درونش سخت فسرده و بیفروغ بود. برگهای زندگی زرد و پژمرده و امیدها از باروریش قطع و چشمههای نشاط خشکیده، منارههای هدایت، فرسوده و فروریخته بود و نشانههای سقوط و هلاکت در هر سو دیده میشد. دنیا با قیافهای زشت و کریه به اهلش مینگریست و با چهرهای عبوس و رعبآور به سوی طالبانش یورش میآورد. حاصل تلاش مردم، فتنه، درونشان رعب و وحشت و برونشان شمشیر(سلاح) بود.
زیست جهان سیاسی نهجالبلاغه، چهار شاخص برای زیست جهان سیاست در اقلیم اول یعنی عصر جاهلیت ذکر میکند. اولین شاخص این است که نه تنها عرب جاهلی وحی و پیغمبری نداشت، با وحی گذشته و کتب انبیای گذشته نیز ارتباطی نداشت. طرفدار هیچ پیامبری نبود و ادعای هیچ وحیای را هم نداشت و بدترین آئین زندگی را که بتپرستی بود، داشت. در این دوران رشته دینداری که مرتبط با وحی بود از هم پاشیده بود و عرب جاهلیت ارتباطی با آئینهای آسمانی نداشت. در خطبه ۹۶ حضرت علی(ع) میفرماید: پیامبر اسلام زمانی مبعوث شد که هیج علم، دانش و معرفتی در میان عرب جاهلی نبود و در جهل و تاریکی بودند.
۶۰۰ سال غلبه تاریکی بر روشنایی وحی
در خطبه ۱۹۶ نیز میفرماید هدایت در این عصر ۶۰۰ساله از بین رفته بود و تاریکی شمولیت پیدا کرده بود و خداوند معصیت و شیطان یاری میشد و خدای اینها خدای بتپرستی بود که یکی از بتها بتهای سیاسی بودند که حضرت میفرماید: خدایگان عرب جاهلت کسراها و قیصرها بودند. به دلیل ابعاد جغرافیایی شبههجزیره عربستان، امپراتوری رم و ایران گاهی بر این سرزمین مسلط میشدند تا از آن برای مقابله را دشمن خود و به عنوان حائل استفاده کنند. حضرت علی(ع) میفرماید: عربها شما بر دوران جاهلیت تحت سلطه پادشان ایران و امپراتور رم شرقی بودید.
شاخص این دوران تباهی فطرت است. مبنای سیاست امام علی(ع) این است که سیاست مبتنی بر سرشت الهی و نیز سرشت صعودگاه سیاست است. سیاست از پایگاه فطرت در حوزه قدرت، اقتدار خود را در میان انسانها گسترش میدهد و اگر فطرت انسانی که پایگاه سیاست است، تخریب شود به سیاست دوران جاهلیت میرسد.
ویژگی فطرتی که حضرت در نهجالبلاغه مطرح کرده این است که فطرت، انسان را نسبت به حق، توحید و وحی متوجه میکند. فطرت خنثی نیست و سرشت انسانی است که در وجود انسان اقتضائات و جلوههایی دارد که با بعثت انبیا تکمیل میشود و انبیا آمدند که فطرت را مثل گنج کشف و رونمایی کنند تا انسانها نورانی شوند.
در دوران جاهلیت علاوه بر اینکه دین و ایمان از بین رفته بود، زیرساختهای علمی و معرفتی و روشهایی که انسان با خدا ارتباط برقرار میکرد نیز تخریب شده بود.
هدف رسالت، کشف گنجینههای پنهان انسان است
حضرت علی(ع) در خطبه اول هدف رسالت را کشف گنجینههای پنهان انسانها میداند و میفرماید: خداوند رسولانش را در میان انسانها مبعوث کرد و به صورت پشت سر هم پیامبران را فرستاد تا انسان را بر اساس میثاقی که با خدا بسته بودند، متذکر شوند.
سومین شاخص زیست جهان سیاست دوری از ارزشهای اخلاقی است که جاهلیت مبتنی بر آن بود. رفتارها در این دوره مبتنی بر هوا و هوس نفسانی و بیاخلاقی حاکم بر این دوران است. انسانهای دوران جاهلیت در زلزلهها و مصیبتهای دوران جاهلیت گرفتار بودند. حضرت در خطبه ۹۴ میفرماید این دوران با زمان پیامبران گذشته فاصله طولانی داشت و مردم از نیکوکاری فاصله گرفته و امتها به جهل و نادانی گرفتار شده بودند. همچنین میفرمایند: در این دوران ملتها در غفلت و نادانی به سر میبردند، کودن بودند و در پستی به سر میبردند و گمراهی فراگیر و هدایت گم شده بود. دانایان و عالمان در چنین جامعهای منزوی بودند و جاهلان تکریم شده و گرامی داشته میشدند.
چهارمین شاخص زیست جهان اول نهجالبلاغه انقیاد از خودکامگی سیاسی است. یعنی مردم در این دوره به لحاظ سیاسی تابع و وابسته به دیکتاتورها و خودکامگان بودند و در شرایط خفگان سیاسی به سر میبردند. در خطبه ۱۹۲ مطرح شده است که کسراها و قیصرها ارباب و خدایگان آنها بودند و عربها جزو بردگان و رعایای خدایگان ایران و رم بودند.
حضرت در کوفه خطبهای خطاب به مردم کوفه دارند و میفرمایند: ای کوفیان و اعراب مثل دوران جاهلیت نباشید آنها در دین هیچ آقایی نداشتند و نسبت به خداوند هیچ عقلانیتی به کار نمیبردند. شما اینطور نباشید.
سیاست ضاله، ویژگی زیست جهان سیاست جاهلیت
اولین شاخصه سیاست در زیست جهان جاهلیت تفکر سیاست ضاله است که نوعی از سیاست حاکم بر جامعه محسوب میشود که انسانها به دلیل قطع ارتباط با وحی دچار سرگردانی هستند و رفتار آنها بر اساس ارزشهای انسانی نیست، بلکه تابع رفتار و غرایز حیوانی است.
حضرت در خطبه ۱۹۸ میفرماید: اسلام و بعثت پیامبر آمد و ارکان ضلالت را نابود کرد. در خطبه ۹۵ هم میفرماید زمانی که پیامبر مبعوث شد مردم گمراهانی سرگشته و سرگردان بودند. یعنی تفکر ضاله حاکم بود. شاخص دوم حاکمیت سیاسی جاهلانه تفکر قبیلهای است. جایگاه ساختاری قبیله به مثابه نظام سیاسی حاکم و شالوده آن بر پایه تعصبات قبیلهای بود. در حاکمیتی که عنصر نظام سیاسی آن قبیله است، قبیله نیز تحت حاکمیت دو امپراتوری قرار دارد.
شاخص بعدی گرایشهای سیاسی این دوره این است که شیطان پایهگذار تعصبات و گرایشهای سیاسی بود و پیروان سیاسی این گرایشها را پیگیری میکردند که حضرت خطاب به مردم کوفه میفرماید: مردم مثل دوران جاهلیت «حمیّة الجاهلیّة» نداشته باشید و به دنبال «کبر حمیه» نباشید. همچنین حضرت علی(ع) میفرماید: من در ریشههای عصبیت در دنیا نگریستهام، هر تعصبی علتی داشت، اما شما عربهای عصر اسلام دارید به چیزی تعصب نشان میدهید که هیچ سودی برای شما ندارد.
بر اساس سخنان حضرت علی(ع) در نهجالبلاغه، در دوران جاهلیت شش رفتار سیاسی جاهلیه وجود داشت. رفتار سیاسی «متحیرانه»(رفتارهایی که متحیرکننده بود و حضرت میفرماید: مردم در حیرت و گمراهی بودند)، رفتار سیاسی «هفوتی» که بر اساس آن مردم دچار لغزش و انحراف شده بودند، رفتار سیاسی «ضلّتی» که حضرت در نامه به معاویه مینویسند پیامبر زمانی مبعوث شد که ضلالت و تاریکی در جهان حاکم بود و به وسیله بعثت خداوند شهرها را روشن کرد، رفتار سیاسی «غبوتی» که بر اساس آن امتها در نادانى و بيخبرى گرفتار بودند، رفتار سیاسی «هجعتی» که به معنای خواب عمیق و طولانی و کنایه از نادانی، غفلت و بیخبری حاکمان و رهبران جامعه است و رفتار سیاسی «صنمی» به معنای سبک زندگی سیاسی بت مسلکی است.