به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، کرسی علمی- ترویجی با موضوع “بررسی قرآنی رابطه گوهر و صدف دین از دیدگاه اسپینوزا و صوفیه” سه شنبه مورخ ۱۵ اسفند ماه ۱۴۰۲، توسط گروه کلام فلسفه دین موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) و گروه تخصصی علوم انسانی قرآنی پژوهشکده حکمت و دین پژوهی پژوهشگاه به صورت حضوری و مجازی برگزار شد.
در این کرسی علمی، حجتالاسلام و المسلمین ابوالفضل ساجدی به عنوان ارائه دهنده، حجت الاسلام و المسلمین عبدالکریم بهجتپور و دکتر یوسف دانشور به عنوان ناقد حضور داشتند.
حجتالاسلام والمسلمین ابوالفضل ساجدی؛ استاد مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)، با بیان اینکه مراد از گوهر دین، قرب الهی و هدف نهایی دین و منظور از صدف هم شریعت و احکام است، گفت: اسپینوزا و صوفیه هر دو در شریعتگریزی اشتراک نظر و جایگاه ریشهای دارند و از جمله نمونههای با سابقه در طرح گوهر دین منهای شریعت در غرب و شرق هستند؛ نگاه ما به این مسئله هم قرآنی است.
وی افزود: اسپینوزا فیلسوف هلندی با اصالت یهودی پرتغالی است که از جمله بزرگترین خردگرایان و جبرگرایان فلسفه در قرن ۱۷ و زمینهساز ظهور نقد مذهبی در عصر روشنگری در قرن ۱۸ بوده است؛ البته بحث گوهر و صدف اولین بار توسط هگل مطرح شد ولی قبل از او هم اسپینوزا و دیگران مطالبی بیان کردند و صوفیه هم از قدیم مطرح بودهاند؛ البته توصف دو گروه هستند و برخی پایبندی به شریعت و بخشی هم شریعت را نفی میکنند و با تکیه بر آیه؛ وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّىٰ يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ، شریعت را کنار میگذارند.
استاد مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) تصریح کرد: در مورد دیدگاه اسپینوزا، وی در کتابش گفته است بالاترین خیر برای انسان، معرفت خداوند است و مرتبه هر انسانی هم وابسته به چیزی است که آن را دوست دارد لذا میگوید غایت انسان رسیدن به این دو درجه معرفت و کمال است و ما از طریق علم اخلاق میتوانیم به این درجه از کمال برسیم و قانون الهی را هم قانونی میداند که غرض آن رسیدن به همین معرفت و محبت باشد لذا میگوید اگر کسی هم و غم خودش را برای رسیدن به کمال بگذارد بدون طمع در ثواب و ترس از خدا به قانون خدا عمل کرده است و بالاترین خیر هم از منظر او تفکر و تامل خالص است.
وی ادامه داد: پس قانون الهی از نظر وی این است که ما را به سمت معرفت و محبت خدا پیش ببرد البته میگوید در برابر قانون الهی یکسری قوانین تشریعی هم داریم که هدف آن ایجاد نظم در جامعه است و از آنجا که مردم غایت قوانین تشریعی را که ادیان تاسیس کردهاند، نمیدانند و فقط عده قلیلی آن را کشف کردهاند لذا تشریعکننده یکسری غایات دیگری را برای آن قرار داده است و پاداش و تخلف برخاسته از ذات فعل نیست.
انسان عادل از نظر اسپینوزا
ساجدی بیان کرد: از نظر وی کسانی که از ترس عقوبت به قانون عمل کنند عادل نیستند بلکه عادل کسی است که با درک ریشه حقیقی قانون و با اراده شخصی خودش، حق را به حقدار میدهد ولی خیلیها چون از فلسفه قانون خبر ندارند فقط به خاطر ترس از جهنم و میل به بهشت یک کاری را انجام میدهند لذا مصداق عادل نیستند. او معتقد است که قوانین عادی جامعه از طریق وحی هم به پیامبران القاء میشود و منتسب به خدا هم هست ولی نباید نام آن را قانون الهی بگذاریم.
ساجدی با بیان اینکه اسپینوزا یکسری ویژگیها برای این قانون برشمرده است از جمله اینکه باید فراگیر باشد و متوقف بر تصدیق روایات تاریخی نباشد بلکه باید زاده تامل در تفکر بشر باشد، تصریح کرد: وی میگوید روایت تاریخی برای اغراض زندگی اجتماعی مفید هستند ولی ما را به معرفت خدا نمیرسانند زیرا معرفت خدا از یکسری افکار یقینی و مشترک در طبیعت همه انسانها نشئت میگیرد. او همچنین ویژگی دیگر این قانون را مستلزم رعایت شعائر و تشریفات دینی نمیداند چون افعالی را که تشریفات دینی بیان میکنند مقصودشان ذات آن نیست بلکه نماد در آن دین است. لذا ما محتاجیم تنها خدا را به وصف خیر بودن بشناسیم لذا افعالی که فقط برای نمادبودن انجام میدهیم نمیتوانند ما را به کمال برسانند بلکه سایه و مولود نفس پاک انسان نیستند.
عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی با بیان اینکه تنها پاداش قانون الهی، محبت و معرفت الهی است، اظهار کرد: عذاب تخلف محرومیت از معرفت و محبت الهی است؛ قانون الهی که به نظر وی طبیعی و مشترک بین همه انسانها است از حد فهم انسان تجاوز نمیکند و چیزی را فراتر از فهم طبیعی انسان از انسان طلب نمیکند و به تعبیر وی نور فطری چیزی را که خود انسان به آن نمیرسد از انسان نمیخواهد.
فهم نادرست انبیاء از خدا در اندیشه اسپینوزا
وی افزود: او به این پرسش که آیا خدا میتواند تشریعکننده قانون بشری باشد، جواب منفی میدهد و برهان او هم این است که اراده و تصور خدا یک چیز است یعنی همین که چیزی را اراده کرد موجود میشود و دو مرحله بین اراده و تحقق آن وجود ندارد؛ او نتیجه گرفته است که تمام انبیاء که از قوانین خدا، قانون تشریعی فهمیدهاند به این دلیل است که خدا را به عنوان یک حقیقت ازلی درک نکردهاند؛ او میگوید افعال خداوند نتیجه ضروری ذات و کمال اوست و اوامر خدا هم حقایق ازلی هستند لذا توصیف خدا به عنوان تشریعکننده، حاکم، عادل و … غلط است.
ساجدی با اشاره به دیدگاه صوفیه در این زمینه، گفت: گروهی از اهل تصوف از قدیم شهرت به عدم پایبندی به شریعت دارند گرچه بیشتر آنان پایبند هستند؛ استناد این گروه هم همان آیه «واعبد ربک حتی یاتیک الیقین» است یعنی یقین، لقاءالله و مقام وصل است و در این مقام، انسان نیازمند شریعت نیست. از دید این افراد میان شریعت، طریقت و حقیقت وحدت تشکیکی وجود دارد و ما اگر به حقیقت رسیدیم، شریعت جایی برای عمل ندارد.
عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) با بیان اینکه اسپینوزا اعتراف دارد که در ادیان الهی قوانین تشریعی وجود دارند ولی جعلی هستند و اینها به دلیل برداشت اشتباه پیامبران در دریافت وحی بوده است، گفت: پیامبران چون قصد داشتند در جامعه نظم برپا کنند این قوانین را تشریع کردند ولی اینها ربطی به خدا ندارد؛ از دید اسپینوزا یک مانع عقلانی در پذیرش قوانین تشریعی وجود دارد که البته اشکالات زیادی بر این مطلب وجود دارد از جمله اینکه او نتوانسته است بین اراده تکوینی و تشریعی خدا تفکیک کند و خواست خدا را مساوی اراده تکوینی تلقی کرده است.
خلط بین اراده تکوینی و تشریعی خدا
وی افزود: از نظر قرآن، خداوند هم اراده تکوینی و هم اراده تشریعی دارد و اگرچه اراده خدا تخلفناپذیر است ولی نتیجه آن این نیست که ما اراده تشریعی خدا را نادیده بگیریم؛ از نگاه اینجانب، وی در برداشت از وحی دچار خطا شده است؛ یعنی پیامبران در عین اینکه تخلفناپذیری اراده خدا را مورد تاکید قرار دادهاند در عین حال از نوع دیگری از خواستن در خدا هم سخن گفتهاند یعنی اگر خدا چیزی را خواست و اراده کرد درست است ولی پیامبران از دو نوع خواست برای خدا خبر دادهاند؛ خواستن اول «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ» و خواستن دوم هم محبت الهی است؛ «وَإِذَا تَوَلَّىٰ سَعَىٰ فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ ۗ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ» یا «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ».
ساجدی افزود: پس ممکن است خدا کاری را دوست داشته باشد و این کار از مردم هم سر بزند یا قرآن فرموده است: الا من ظلم؛ خدا افشای بدیهای دیگران را دوست ندارد مگر کسی که مورد ظلم قرار گرفته است. خداوند میخواهد مردم از روی اراده و اختیار کاری را انجام دهند لذا فرموده است من فلان کار را دوست دارم و از فلان چیز تنفر دارم لذا اجباری در تکوین وجود ندارد لذا خلط بین اراده تکوینی و تشریعی از سوی اسپینوزا خطایی راهبردی است.
وی افزود: براساس آیه: «وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ» در سوره یس، برخی افراد که از انفاق به فقرا گریزان بودهاند گفتهاند اگر خدا میخواست به آنها روزی میداد و چرا ما باید به آنان طعام دهیم؛ در واقع این ثروتمندان هم اشتباه اسپینوزا را داشته و بین اراده تکوینی و تشریعی خدا فرق قائل نشدهاند در حالی که میدان آزمایش ما همین اختیار است.
حسن فعلی و فاعلی
ساجدی تصریح کرد: گوهر دین یک امر ذومراتب است که التزام قلبی به خواست خدا و تقدم خواست خدا بر خود در درجات مختلف است که هرقدر هم جلو برود ظرفیت آن وجود دارد یعنی انسان میتواند آنقدر در خواست خدا فرو رود که فانی در آن شود و این همان گوهر دین است. جالب اینکه اسپینوزا هم محبت خدا را گوهر دین میداند البته او تشریفات دینی را منکر شده و آن را نماد میداند و نماد را ضامن دستیابی به معرفت انسان نمیداند.
وی افزود: این سخن اسپینوزا درست نیست زیرا از نظر قرآن، این اعمال دو ساحت دارد یعنی حسن فعلی و حسن فاعلی و خود اعمال و نمادهای شریعت و مناسک دینی حقیقتا انسان را متحول میکنند؛ الان ما اگر بخواهیم قرب الهی پیدا کنیم نیازمند مدیریت رفتاری هستیم لذا افعال به مدیریت نفس و رسیدن ما به قرب کمک میکنند.
استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه اسپینوزا میگوید معرفت و محبت خدا، گوهر دین است و این حرف درستی است ولی این معرفت از چه طریقی به دست میآید آیا جز با نیت و انجام یکسری اعمال و افعال؟ اینکه بدانیم خدا چیزی را دوست دارد و انجام دهیم نشانه روحیه عبودیت و تسلیم است لذا قوانین تشریعی موضوعساز برای قوانین الهی کامل هستند یعنی اگر خدا شکل خاصی از عبادت را دوست دارد و آن خیر اعلی است پس باید آن را انجام دهیم.