تحقق عدالت، مستلزم تحقق دلالت‏‌های رهبری جامعه اسلامی بر مبنای امامت است

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، نشست علمی با موضوع “عدالت در سیره سیاسی اجتماعی امام رضا(ع)” سه شنبه مورخ یکم اسفندماه سال جاری توسط گروه سیاست پژوهشگاه در راستای پنجمین کنگره جهانی حضرت رضا(ع) به صورت حضوری و مجازی برگزار شد.

دکتر حسین رمضانی رئیس مرکز مطالعات پیشرفت و تمدن پژوهشگاه در این نشست به سخنرانی پرداخت که متن آن در ادامه می آید:

مسأله محوری میراث رضوی
با بررسی میراث گرانبهای امام رضا علیه السلام پی می‏بریم که مسأله محوری میراث رضوی مسأله امامت است. در مسند امام رضا علیه السلام در فصل الامامه بخش اصلی و معظم روایات وارد شده از آن حضرت –که ۴۹۰ روایت است- پیرامون مسأله تبیین حقیقت توحیدی و ولایی امامت، شأن ربّانی امام و جایگاه محوری ایشان در هدایت امت اسلامی است. البته شرایط تاریخی و تمدنی دوران حیات امام رضا علیه السلام نیز اقتضای ورود حداکثری آن حضرت به این مسأله را دارد. در این مجال مسأله عدالت ذیل مقوله امامت، شئون امامت و کارکردهایی که امامت برای جامعه دینی دارد توضیح داده خواهد شد؛ زیرا در میراث رضوی تمامی عرصه‌‏های معروف عدالت اعم از عدالت عبادی(رعایت حق عبودیت در رابطه با پروردگار)، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و رعایت حق امام و ولی امر، تحت عنوان کارکردهای امامت مورد اشاره امام رضا علیه السلام قرار گرفته است که به نمونه‌‏هایی از سخنان گهربار آن حضرت اشاره خواهد شد.

عوامل گوناگونی نسبت به طرح مسأله امامت در میراث امام رضا علیه السلام دخالت داشته است. یکی از این عوامل، دوران حیات امام علیه السلام است که به لحاظ تمدن اسلامی در وسیع‌‏ترین حدود جغرافیایی قابل تصوّر برای یک حکومت گسترده شده است. شریعت اسلام در آن دوران آسیای مرکزی را در نوردیده بود به طوری که از سمت شرق تا حدود جغرافیایی چین پیش‏رفته بود همچنان‌که از سمت غرب، تا حدود جنوب رشته کوه‏های آلپ در جنوب فرانسه گسترش یافته و شمال آفریقا و مرکز این قاره را در بر گرفته بود. بالطبع تمامی تمدّن‏های بزرگ در آن دوران متأثر از تمدّن اسلامی بودند. مؤیّد این سخن مناظرات گوناگونی است که مأمون برای آزمودن امام رضا علیه السلام –طبق فرموده ایشان- و به چالش کشیدن ایشان منعقد ساخت و در طول آن نمایندگانی از تمامی اقوام و ادیان مانند مسیحی(از تمدن روم)، یهودی، هندی(بودایی) و زرتشتی حضور بهم رساندند. امام رضا علیه السلام در مناظره با هر یک از این گروه‏ها، به زبان آنها و با استناد به منابع آنان بحث می‏کرد. این امر بیانگر گستره عظیمی از اقوام، ملل، فرهنگ‏ها و ادیان که در ذیل غلبه سیاسی، اجتماعی و نظامی دولت اسلامی در آن دوره قرار دارند اما نکته مهم آن است که این افراد غلبه سیاسی و اجتماعی را در ذیل یک تفوّق علمی و معرفتی دینی پذیرا باشند. نمونه این اتّفاق در مورد ایرانیان رقم خورد چرا که تغییر فضای سیاسی، اجتماعی و تمدنی حاکم بر ایران مرهون پذیرش تفوّق معرفتی وحی و سنّت اسلامی از سوی ایرانیان بود. امام رضا علیه السلام این تفوّق را تنها در چارچوب شأن امام معصوم به تصویر می‏کشد تا مخاطب به این حقیقت پی ببرد که تنها امام معصوم است که می‏تواند در چنین سطحی با تمدّن‏های گوناگون مواجه شود.

ویژگی مهم سیره رضوی
یکی از ویژگی‌‏های مهم سیره امام رضا علیه السلام کنار گذاشتن تقیّه در مقام بیان شأن و جایگاه امامت است. این نکته در خطبه مأمون به بنی العباس که در مقام اعتراض بر وی نسبت به واگذاری ولایت‏عهدی به امام رضا علیه السلام برآمدند، آشکار و واضح است. مأمون می‏گوید: «قَدْ کَانَ‏ هَذَا الرَّجُلُ‏ مُسْتَتِراً عَنَّا یَدْعُو إِلَى نَفْسِهِ فَأَرَدْنَا أَنْ نَجْعَلَهُ وَلِیَّ عَهْدِنَا لِیَکُونَ دُعَاؤُهُ لَنَا وَ لِیَعْتَرِفَ بِالْمُلْکِ وَ الْخِلَافَهِ لَنَا وَ لِیَعْتَقِدَ فِیهِ الْمَفْتُونُونَ بِهِ أَنَّهُ لَیْسَ مِمَّا ادَّعَى فِی قَلِیلٍ وَ لَا کَثِیرٍ» این سخن مأمون قبل از اجبار امام علیه السلام برای پذیرش ولایت‌‏عهدی است. بنای امام علیه السلام در دوران امامت خویش و قبل از ولایت‏عهدی، اظهار امامت، شأن و جایگاه آن و انتساب امامت به خودشان بوده است بدون آنکه تقیّه‏ای در کار بوده باشد. در این راستا امام علیه السلام ولایت‌عهدی را پذیرفته و به سمت مرو حرکت می‏‌کند. تمامی مسلمانانی که در مسیر حرکت امام علیه السلام از مدینه به مرو با ایشان همراهی می‏کردند، شأن، جایگاه، عظمت و کرامت نفس آن حضرت را به عنوان یک امام معصوم مشاهده می‏کنند و بدین ترتیب امام علیه السلام با کرامت خویش، همه مکر و دسیسه‌‏هایی که مأمون با پذیرش ولایت‏عهدی امام علیه السلام اندیشیده بود نقش بر آب شد. هدف مأمون از این کار، تعریف کردن حضرت ذیل دستگاه خلافت و توجیهی برای خلافت بنی العباس و مشروعیت بخشیدن به آن نزد علویون بود. مرحوم سیّد مرتضی جعفر العاملی(ره) در کتاب «الحیاه السیاسیّه للإمام الرضا علیه السلام» تمهیدات امام رضا علیه السلام برای نقش برآب کردن تدبیر مأمون را در یازده بند توضیخ داده است.

امامت در احادیث رضوی
با بررسی اخباری که از امام رضا علیه السلام در کتب روایی مختلف نقل شده و همچنین سایر روایات از ائمه اطهار علیهم السلام در جوامع روایی شیعه ذکر شده است، به وضوح می‏توان دریافت که مسأله «امامت» جزء عالی‏‌ترین مضامین به شمار می‏‌رود و برای نمونه به دو روایت از امام رضا علیه السلام اشاره می‏‌شود.

اول، حدیث سلسله الذهب است که حضرت به نقل از آباء خویش و ایشان از علی بن ابی طالب علیه السلام نقل کرده است که می‏فرماید: «سَمِعْتُ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله و سلّم یَقُولُ سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ‏ دَخَلَ‏ حِصْنِی‏ أَمِنَ‏ مِنْ عَذَابِی قَالَ فَلَمَّا مَرَّتِ الرَّاحِلَهُ نَادَانَا بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا.‏» ذکر«أَنَا» در تعبیر پایانی امام علیه السلام که فرمود: «أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا» بیانگر انتساب آن حضرت به سلسله نورانی امامت است که تمام مخاطبین آن حضرت عظمت و جایگاه ایشان در انتساب به نبی گرامی اسلام از جریان سلسله امامت را درک می‏کردند.

دوم، روایت مهمی است که در جوامع روایی شیعه به صورت مکرر نقل شده است که حضرت در مقام تبیین جایگاه امامت ایراد سخن فرموده و در ضمن مضامین آن به مسأله عدالت نیز اشاره فرموده است: «وَ أَمْرُ الْإِمَامَهِ مِنْ تَمَامِ الدِّینِ وَ لَمْ یَمْضِ ص حَتَّى بَیَّنَ لِأُمَّتِهِ مَعَالِمَ‏ دِینِهِمْ‏ وَ أَوْضَحَ لَهُمْ سَبِیلَهُمْ‏ وَ تَرَکَهُمْ عَلَى قَصْدِ الْحَقِ وَ أَقَامَ لَهُمْ عَلِیّاً ع عَلَماً وَ إِمَاماً وَ مَا تَرَکَ شَیْئاً یَحْتَاجُ إِلَیْهِ الْأُمَّهُ إِلَّا بَیَّنَهُ» حضرت با اشاره به داستان غدیر، امامت را مبنای هدایت امت معرّفی می‏کند و محور هدایتگری الهی را در امامت منحصر می‏کند: «إِنَّ الْإِمَامَهَ هِیَ مَنْزِلَهُ الْأَنْبِیَاءِ وَ إِرْثُ الْأَوْصِیَاءِ إِنَّ الْإِمَامَهَ خِلَافَهُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خِلَافَهُ الرَّسُولِ وَ مَقَامُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ مِیرَاثُ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ ع إِنَّ الْإِمَامَهَ زِمَامُ الدِّینِ وَ نِظَامُ الْمُسْلِمِینَ وَ صَلَاحُ الدُّنْیَا وَ عِزُّ الْمُؤْمِنِینَ إِنَّ الْإِمَامَهَ أُسُ‏ الْإِسْلَامِ النَّامِی وَ فَرْعُهُ السَّامِی بِالْإِمَامِ تَمَامُ‏ الصَّلَاهِ وَ الزَّکَاهِ وَ الصِّیَامِ وَ الْحَجِّ وَ الْجِهَادِ وَ تَوْفِیرُ الْفَیْ‏ءِ وَ الصَّدَقَاتِ وَ إِمْضَاءُ الْحُدُودِ وَ الْأَحْکَامِ وَ مَنْعُ الثُّغُورِ وَ الْأَطْرَافِ»؛ جهت کلی این روایت طولانی که در آن مضامین عالی درباره امامت ایراد شده است، آن است که عدالت حقیقی زمانی در جامعه ایمانی تحقق پیدا می‏کند که نهاد امامت مستقر شود که در نتیجه نظام مسلمین استوار شده ودر چارچوب این نظام سیاسی و اجتماعی، صلاح دنیای مردم تأمین و عزّت مؤمنین محقّق خواهد شد.

نسبت ولایت و عبادت در این روایت بیانگر آن است که جهات عبادی مانند نماز، روزه، حج و سایر اعمال عبادی نیز تنها با حضور امام معصوم تحقق واقعی پیدا می‏کنند. علاوه بر جهات عبادی، جهات معاملاتی و تعاملاتی جامعه مسلمین مانند زکات، صدقات، جهاد، فیء و … با حضور امام معصوم مسدّد می‏شود. در همین فراز از فرمایش امام علیه السلام اشاره‏هایی به عدالت در حوزه اجتماعی شده است که نماد آن، در ضمن مفاهیمی مانند جهاد، گسترش امکانات مالی (توفیر الفیء)، صدقات (واجب و مستحب)، عدالت حقوقی (امضاء الحدود و الاحکام) و امنیت(منع الثغور و الاطراف) که در امتداد عدالت اجتماعی سیاسی است بیان شده است. علاوه بر آن امام علیه السلام به عدالت فرهنگی نیز اشاره فرموده است: «الْإِمَامُ یُحِلُّ حَلَالَ اللَّهِ وَ یُحَرِّمُ حَرَامَ اللَّهِ وَ یُقِیمُ حُدُودَ اللَّهِ وَ یَذُبُّ عَنْ دِینِ اللَّهِ وَ یَدْعُو إِلَى سَبِیلِ رَبِّهِ‏ بِالْحِکْمَهِ وَ الْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَ الْحُجَّهِ الْبَالِغَهِ» بنابراین عدالت کامل و حقیقی در نگاه امام رضا علیه السلام در پیوند با امامت و شأن امام محقق می‏شود. از این رو، تحقق عدالت در جامعه مستلزم تحقق تمام دلالت‏های رهبری جامعه اسلامی بر مبنای امامت است.