تجلی اعظم در شب مبعث
نوشتاری از حجتالاسلام والمسلمین حسین عشاقی عضو شورای علمی گروه فلسفه پژوهشگاه
بیست و هفتم رجب، سالروز مبعث پیامبر اکرم است؛ در ادعیه وارده برای شب مبعث پیامبر، از تعبیر «تجلی» استفاده شده است و چنین آمده است «إِنِّي أَسْأَلُكَ بِالتَّجَلِّي الْأَعْظَمِ فِي هَذِهِ اللَّيْلَة» این تعبیر در روایات زیاد دیگری نیز بکار رفته است؛ بررسی موارد استعمال این کلمه در نصوص دینی، نشان میدهد که مفهوم کلمه تجلی با معنی مورد نظر در مباحث عرفانی یکی است؛ بر اساس مطالب عرفانی، حضرت حق، حقیقت موجودی است، که به هیچ تحدد و تعینی، محدود و مقید نیست؛ اما در عین حال او بدون اینکه ذاتش مقید و متعین گردد، در قالب امور مقید و متعین ظاهر شده و متجلی میگردد؛ برای توضیح معنای عرفانی تجلی میتوان به جرم عظیم الجثة خورشید مثال زد؛ خورشید یک جرم کروی بسیار بزرگی است که محدود به حدی که دیده میشود نیست بلکه قطر آن میلیونها کیلومتر است؛ اما او روزانه برای ما در قالب یک کرهای با قطر تقریبا یک متری، ظاهر شده و متجلی میگردد؛ در این تجلی، خورشید بگونه واقعی هیچگاه محدود به اندازه قطر یک متر نبوده و نیست اما برای انسانهای زمینی با چنین قالب محدودی، ظاهر شده و متجلی میگردد؛ همچنین او واقعا حرکتی دور زمین ندارد؛ اما با اینکه واقعا به چنین حرکتی، متصف و مقید نیست، در قالب جرمی متصف به حرکت به دور زمین ظاهر شده و متجلی میگردد؛ در بحث عرفانی هم تجلی حضرت حق به همین گونه است او در عین این که به هیچ حدی و تعینی، متحدد و مقید نیست اما بدون این که واقعا محدود به حدود موجودات امکانی شود در چهره و قالب محدود حقایق امکانی خود را نشان داده و متجلی میگردد؛ یعنی او همواره در اطلاق و بیقیدی بسر میبرد اما با این حال بدون هیچ تغیری و بدون خروج از اطلاقش، در جلوههای حقائق متعین و محدود امکانی ظاهر شده و متجلی میگردد؛ لذا در کلمات گهربار امیرالمؤمنین در نهج البلاغه چنین آمده است که آن حضرت فرمود: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الْمُتَجَلِّي لِخَلْقِهِ بِخَلْقِه» یعنی حمد خدایی را که برای مخلوقاتش خود را بشکل مخلوقاتش متجلی میکند.
پس در مباحث عرفانی، تجلی بدین معنی است که حقیقت مطلقی (که یا اصلا یا بالنسبه، تقید به قیودی ندارد)، در قالب موضوع محدود و مقیدی، ظاهر گردد بدون این که آن حقیقت مطلق، از اطلاق و بیتقیدیش خارج گردد.
این معنا در نصوص دینی ما هم بکار رفته است که مواردی از آن را ذیلا ذکر میکنیم.
۱: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بَعَثَ مُحَمَّداً ص بِالْحَقِّ لِيُخْرِجَ عِبَادَهُ مِنْ عِبَادَةِ عِبَادِهِ إِلَى عِبَادَتِه… ُ فَتَجَلَّى لَهُمْ سُبْحَانَهُ فِي كِتَابِهِ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَكُونُوا رَأَوْه». (کافی ج ۸ ص ۳۸۷) بر اساس مفاد این روایت خداوند برای نجات بندگانش از شرک، در قالب قرآن، بر عبادش ظاهر گشته و تجلی کرده است؛ بدون این که آن بندگانش خود او را ببینند؛ یعنی در عین این که ذاتش به هیچ حدی و از جمله حدود این کتاب الهی، محدود نیست اما او در چهره این کتابی الهی (که محدود به حدودی است) ظاهر گشته و تجلی کرده است.
۲: بر اساس آیه (۱۴۳ اعراف): «انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكانَهُ فَسَوْفَ تَراني فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا» خداوند نادیدنی برای کوه تجلی میکند و مطابق روایتی از امام صادق (بصائر الدرجات ۱ ص۶۹) این تجلی به این نحو بوده است که خداوند در قالب یکی از کروبیین ظاهر شده و تجلی میکند با این که ذات حق، مقید به تعین و خصوصیات کروبیین نیست.
با توجه به مطالب یاد شده باید دید مراد از تجلی در عبارت «التَّجَلِّي الْأَعْظَمِ فِي هَذِهِ اللَّيْلَة» چیست؟ و خدا در چه قالبی رخنمایی کرده است؟ عبارت دعا این است «إِنِّي أَسْأَلُكَ بِالتَّجَلِّي الْأَعْظَمِ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ مِنَ الشَّهْرِ الْمُعَظَّمِ وَ الْمُرْسَلِ الْمُكَرَّم» با توجه به اینکه کلمه «المرسل…» عطف بیان یا بدل از کلمه التَّجَلِّي است معلوم میشود تجلی اعظم در شب مبعث همان ذات پیامبر از جنبه رسالت او است؛ بنابراین تجلی اعظم در شب مبعث این بوده است که خداوند بدون این که از اطلاق ذاتش خارج گردد در چهره و قالب پیامبرانه حضرت رسول اکرم ظاهر گشته و تجلی نموده است و بر این اساس ذات نبوی از حیثیت رسالتش، اعظم تجلیات حق در این شب مبارک بوده است.