بر اساس این قول که عناصر علوم، ارتباط تنگاتنگی با همدیگر دارند و برآیند همه این ارتباطات، اعطای ویژگیهایی به علم است که میتواند مرز یک علم از علم دیگر باشد، طیف وسیعی از گزارههای کلامی میتوانند در ماهیت علوم انسانی تأثیرگذار باشند، اگرچه تأثیر برخی ملموستر و بیشتر از برخی دیگر است که از این نمونهاند:
الف. نفی نگرش شکاکانه و نسبیانگارانه به معرفت در مبانی معرفتشناختی.ب. رویکرد توحیدی به هستی و پذیرش جهان غیب و حاکمیت نظام اسباب و مسببات و سنن الهی بر جهان در مبانی خداشناختی و جهانشناختی.
ج. نفی نگرش اومانیستی و فیزیکالیستی به انسان و پذیرش ترکیب انسان از روح و بدن و اصالت روح و فرامادی بودن آن و تأثیر متقابل بدن و نفس بر همدیگر و برخورداری انسان از اختیار، فطرت و آغاز و پایان الهی در مبانی انسانشناختی.
د. پذیرش حسن و قبح ذاتی و عقلی در مبانی ارزششناختی.