به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی؛ کرسی علمی ـ ترویجی «بررسی نظری نظریۀ شعر انقلاب اسلامی» توسط گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و گروه مرجع ادبیات انقلاب اسلامی اندیشکدۀ ادبیات پایداری با مشارکت مجمع پژوهشگاههای علوم انسانی ـ اسلامی با همکاری معاونت پژوهشی وزارت علوم، روز یکشنبه، ۱۹ آذر ماه ۱۴۰۲، در سالن جلسات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشۀ اسلامی برگزار شد.
در این جلسه کرسی علمی ترویجی، دکتر حامد صافی، (استادیار گروه علوم پایه و دروس عمومی دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر) که به صورت مجازی در جلسه حضور داشتند مقاله خود را با عنوان «درباره نظریه شعر انقلاب اسلامی» ارائه نمودند و آقایان دکتر محمدرضا سنگری (مدیرگروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه)، دکتر محمود بشیری (دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی)، دکتر حامد طونی (عضو شورای علمی گروه ادبیات اندیشه) ناقدان ایشان بودند و دبیری علمی این جلسه را خانم ….. سنگری عهدهدار بودند.
دکتر حامد صافی با بیان اینکه تحولات اجتماعی نیروی محرک و موتور تغییرات ادبی بهشمار میرود، گفت: با نگاهی به تاریخ ادبیات ملل مختلف درمییابیم که رویدادهایی چون برآمدن اسلام در ایران، حملۀ مغول، انقلاب مشروطه و در آخر انقلاب اسلامی نمونههایی از تحولات اجتماعی است که بهطور مستقیم در ادبیات تأثیر گذاشته است.
ایشان افزود: ما معتقدیم انقلاب اسلامی فقط یک رویداد سیاسی نبود، بلکه نظام اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را نیز دستخوش دگرگونی کرد؛ چرا که با اوجگیری مبارزه از دهۀ پنجاه به این سو رفته رفته فضای سرد و تاریک شعر رخت بربست، و هر چه از وقوع انقلاب اسلامی فاصله گرفته شد سیطرۀ انقلاب با همۀ مختصاتش افزایش یافت، تا جایی که در جنگ تحمیلی و دفاع مقدس شعر از لحاظ کمّی و کیفی فضای خاصی را به ارمغان آورد.
دکتر صافی گفت: با گذشت بیش از چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی زمان آن رسیده است که به بررسی شعر انقلاب و نهضت بپردازیم و دربارۀ نظریه و سبک شعر انقلاب گفتوگو کنیم. از همین رو با اشاره به سه اصطلاح شعر انقلاب اسلامی، سبک شعر انقلاب اسلامی و نظریۀ شعر انقلاب اسلامی باید گفت: گاه انقلاب را یک دورۀ تاریخی در نظر میگیریم. بنابراین منظور از شعر انقلاب، اشعار سروده شده در دوران انقلاب است، و همۀ شاعرانی که بعد از پیروزی انقلاب، زیست شاعرانه داشتند در حوزه شعر انقلاب مدنظر خواهند بود. اما سبک شعر انقلاب ماجرایی متفاوت دارد، و وقتی با رویکرد سبکشناسانه به سراغ شعر فارسی میرویم بهدنبال ویژگی و اتفاقات پربسامدی هستیم که در شعر شاعران دورۀ انقلاب اسلامی بهوضوح دیده میشود. در وهلۀ سوم یعنی هنگامی که از نظریۀ شعر انقلاب اسلامی سخن میگوییم چه بسا نظریۀ تشکیل حکومت را بپذیریم که پیشدرآمدی دارد و مدنظر فقها و صاحب نظران حکمرانی است. اما با کمی تأمل میتوان گفت انقلاب اسلامی میتواند در حوزۀ شعر نظریه داشته باشد، یا اساساً دارای نظریه است، هرچند که تاکنون کسی بدین موضوع نپرداخته است.
وی در تعریف نظریه گفت: نظریه چیزی است که باور مردم را دگرگون میکند و باعث میشود دربارۀ آن متفاوت بیندیشیم. عامۀ مردم تصور میکنند نگریستن از زاویۀ دیگری به این موضوع غیرممکن است، ولی نظریه این باور را به چالش میکشد. ما میخواهیم بدانیم نظریهپردازان با چه چارچوبی بهدنبال تغییر رویکرد بودند.
صافی با استناد به بیانات مقام معظم رهبری گفت: رهبر معظم انقلاب اولین و درحال حاضر اصلیترین نظریهپرداز انقلاب اسلامی هستند. رهبر اصطلاح سیاسی است و ایشان یک شخصیت ادبی هستند و در حوزۀ شعر نگاه تخصصی دارند. رهبری در نشستهای منظم با شاعران نگاه ویژهای به شعر دارند و ایشان عمدتاً در نشستهای ماه رمضان دربارۀ ترسیم نظریۀ شعر انقلاب اسلامی سخن میگویند، هرچند که شاید این اصطلاح را به کار نبرند، اما به دنبال تغییر نگرش و بینش هستند، و در سخنان ایشان زاویۀ دید جدیدی نسبت به شعر انقلاب ملاحظه میشود.
وی در ادامه ضمن اشاره به سورۀ شعرا افزود: قرآن کریم سه ویژگی ایمان، عمل صالح و به یاد خدا بودن را در مورد شاعران مورد تایید قرار داده است. از همین رو در نظریۀ شعر انقلاب باید رضایت الهی مدّ نظر باشد.
صافی همچنین با اشاره به چهار ضلع اثر ادبی که شامل نویسنده، قالب، معنا و مخاطب میشود گفت: نوع نگاه به این چهار ضلع، چهارچوب هر نظریه را شکل میدهد. در نظریۀ انقلاب اسلامی شاعر به عنوان انسان هنری و فرهنگی مدنظر است و در سخنان رهبری انسان هنری و فرهنگی در صحنۀ اجتماع نقش دارد و در وهلۀ اول شاعر به عنوان انسان باید بر جامعه تاثیرگذار باشد. نکتۀ دیگر در کنار معناگرایی و مخاطب، توجه به ویژگی فرم ادبی است که اثری عادی را به اثری ادبی تبدیل میکند. شاعر باید به گونهای شعر بگوید که مخاطب با آن ارتباط برقرار کند.
دکتر صافی گفت: از منظر معناگرایی چه چیزی گفتن اهمیت دارد. شاعری را میتوانیم در حوزۀ شعر انقلاب بهشمار آوریم که معناگرا و مخاطبگرا باشد. معناگرایی از محورهای معنوی شعر انقلاب اسلامی است، و با توجه به این محورها درمییابیم که چه شعری شعر انقلاب است و چه شاعری شاعر انقلاب نامیده میشود.
دکتر محمود بشیری با تأکید بر اینکه ادبیات انقلاب اسلامی باید تقویت شود، گفت: نکتهای که لازم است یادآوری شود این است که بعضی از مباحث در سخنان جناب صافی در هم آمیخته شده است، و نیما و اخوان را نمیتوان با ادبیات انقلاب اسلامی مرتبط دانست. ادبیات انقلاب اسلامی سنت ادبی دینی است اما سنت ادبی شعر نیما مبتنی بر غربگرایی و تجدد است و جدایی دین از شعر را مطرح میکند.
وی ادبیات انقلاب را ادبیات توحیدی معرفی کرد که حد و مرز آن باید مشخص باشد، و شعر انقلاب نظریه مهمی است که اتفاقاً در شعر شاعران هم توضیح داده شده است. شعر انقلاب، شعر ادبیات کلاسیک نوین است. ادبیات انقلاب اسلامی ادبیات توحیدی است. شاعران انقلاب هم به فرم و هم به معنای اشعار توجه دارند.
بشیری وزنۀ شعر انقلاب اسلامی را اسلامی بودن آن دانست و ادامه داد: در شعر انقلاب، شاعران شعر توحیدی را رها نکردند و با نگاهی دوباره آن را احیا کردند. نظریۀ شعر نئوکلاسیک یعنی شاعر با نگاه به گذشته شعری بسراید که به لحاظ فرم و معنا نیز زیبا باشد. برای شاعران انقلاب چگونه شعر گفتن اهمیت زیادی دارد.
دکتر محمدرضا سنگری، بحث نظریۀ شعر انقلاب اسلامی را ذیل نظریۀ ادبیات انقلاب اسلامی مطرح کرد و گفت: تعریف نظریۀ ادبی باید نظاممند باشد. در نظریۀ ادبی همزمان به دو بعد توجه میشود: زیباشناسی و زبانشناسی. انقلاب اسلامی پدیدهای فرهنگی است و شعر انقلاب اسلامی درون انقلاب روی داده است. دکتر صافی برگشتی به قرآن داشتند. خداوند از منفی شروع میکند و به مثبت میرسد. شعر انقلاب اسلامی متاثر از انقلاب اسلامی است. انقلاب وجه معنوی و شیعی دارد. انسانی و آرمانخواه است. ادبیات پیش از انقلاب ادبیات یأس و ناامیدی است. ادبیات انقلاب ادبیات امید است؛ زیرا خود انقلاب امید است. جنگ هم وجه تراژیک و هم وجه حماسی دارد. به گمان من ادبیات انقلاب اسلامی ادبیات تلفیق است، حتی در حوزۀ نثر این را می بینیم. مثل کتاب «دا» که به نظرم یکی از درخشانترین رمانها و خاطره نگاشتهها است، همانطور که در بسیاری از کتابهای دهۀ شصت خاطره غلبه دارد. دیروز قصه و خاطره بود، الآن خاطره داستان شده است. تلفیق، یکی از شاخصترین عنصر نظریۀ ادبیات انقلاب اسلامی است.
دکتر حامد طونی که آخرین ناقد در این نشست بود گفت: در بسیاری از پژوهشها دقت نشده است که ما در یک موقعیت تاریخی ویژه قرار داریم. یک پدیدۀ چند بعدی در انقلاب اسلامی اتفاق افتاده است و شعر و ادبیات، به منزله آیینۀ زمانه، میبایست منعکس کننده همین زمانه چندبعدی و چندوجهی باشد. در این صورت شعر انقلاب، تلفیقی از دستاوردهای تاریخی گذشته و امروز ماست. حماسه و خردی که در فردوسی است، عرفان و معنویتی که در سبک عراقی و حافظ و مولوی و سعدی است و توجه به امر سیاسی و اجتماعی که وجهی غالب در عهد مشروطه است همۀ اینها در عصر انقلاب اسلامی با هم جمع میشوند. این ظرفیتها نه فقط در ساحت محتوا که در ساحت فرم نیز متبلور میشود. علاوه بر اینکه ظرفیتهای مهمی نیز بعد از نیما اتفاق افتاد و نباید از جریان شعر نیما و ظرفیتهایی که ایجاد کرد غافل بود.
وی با اشاره به سخنان دکتر صافی گفت: در این مقاله دو عنصر به عنوان عناصر جوهری شعر انقلاب مطرح شده و چنین گفته شده که بر اساس نظریۀ شعر انقلاب اسلامی، شعری ارزشمند است که معناگرا و مخاطبگرا باشد. به نظر من، نباید تکیه صرفا بر این دو عنصر باشد. شعر انقلاب علاوه بر تمایز در این دو مولفه در حوزه فرم و سلوک شاعرانه نیز واجد تمایز یا برجستگی است. این پذیرفتنی است که عنصر اندیشه پر رنگ است، اما نمیتوان برجستگیهای موجود در عنصر فرم را نادیده گرفت و اساسا این دو در نسبت با یکدیگر دچار تحول میشوند.
طونی افزود: نکته بعدی بحث مخاطب است آیا مخاطبگرا بودن مقوم ذات شعر است یا نه؟ این بحث در مقاله در نسبت با تعهد اجتماعی شعر مطرح شده است. از منظری دیگر نیز میتوان به این موضوع پرداخت. شعر آینه وجود شاعر است. شاعر یک انسان است و انسان موجودی مدنیالطبع و اجتماعی است. بنابراین شعر بذاته امری اجتماعی است و نمیتواند نسبت به زندگی بیتفاوت باشد. پیوند با زندگی مقوم ذات شعر است و از آنجا که شاعر انسانی است در میانه مردم؛ شعر او در نسبت با مردم و تاریخ و زمانه اوست. افزون بر این، در بحث از مخاطب باید دید منظور از مخاطب مردم است، یا مردم و جامعۀ ادبی بهصورت توأمان.
وی ادامه داد: علاوه بر سه مولفه ایمان، عمل صالح و ذکر کثیر که در مقاله به عنوان ویژگیهای شعر اصیل از منظر قرآن اشاره شده، مولفه چهارمی نیز به تصریح قرآن طرح شده و آن «انتصار بعد از ظلم» است. وَ انتَصروا مِن بَعدِ ما ظُلِموا. ایستادن با زبان شعر در مقابل ظلم را میتوان در پیوند با همان اجتماعی بودن و در نسبت بودن ذاتی شعر با زندگی دانست. مسئله دیگری که در مقاله نیاز به تدقیق دارد، بحث از جایگاه مخاطب است. وقتی از مخاطب سخن میگوییم دو مقام را میبایست از یکدیگر تفکیک کنیم. نخست مقام جایگاه مخاطب در فرایند تولید اثر هنری و دوم بحث از مخاطب در مقام فهم و تفسیر اثر هنری. در آخر نیز یادآوری میکنم که شعر و ادبیات انقلاب اسلامی همچنان محل مداقه و پژوهشهای جدی است.