به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، کرسی علمی- ترویجی با موضوع “زمینه های ذهنی و عینی شکل گیری اخلاق سیاسی از منظر آیت الله خامنه ای(مدظله العالی)” سه شنبه مورخ ۲۸ آذرماه سال جاری توسط گروه سیاست پژوهشگاه به صورت حضوری و مجازی برگزار شد.
این کرسی علمی، حجج اسلام والمسلمین سیدکاظم سیدباقری به عنوان ارائه دهنده، سیدسجاد ایزدهی و علی محمد حسین زاده به عنوان ناقد، محسن مهاجرنیا به عنوان دبیرعلمی دنبال شد.
حجت الاسلام دکتر سیدکاظم سیدباقری مدیر گروه سیاست پژوهشگاه در این کرسی علمی به ارائه مطالب خود پرداخت که در ادامه می خوانید:
اخلاق سیاسی دارای معانی مختلف است. اخلاق سیاسی، گرایشی بینارشتهای است. گاه بحث از رفتارها، منشها و بایدها و نبایدهای اخلاقی در عرصۀ سیاسی است و این که چگونه نفس انسانی به آنها آراسته گردد، این جا می شود اخلاق سیاسی، اخلاقی که مجموعهای از رفتارهای سیاسی نیک و بد، روشهای تقویت یا خلاصی از آنها، حضور نهادینهشده یا نشدۀ فضائل یا رذایل در جان صاحبان قدرت و شهروندان را بحث میکند و رفتار و کردار آنان را سامان میبخشد و بایدها و نبایدهای اخلاقی روابط متقابل شهروندان با یکدیگر، با دولت و کارگزاران نظام سیاسی را تنظیم میکند و نگاه درجۀ یک به مسائل آن دارد.
اما اگر وجوه گرایشی آن در نظر باشد، اخلاق سیاسی، گرایشی بینارشتهای در اندیشه سیاسی اسلام است با مبانی، اصول و کارکردهای مشخص، به هدف سعادت، تهذیب و رشد معنوی جامعه اسلامی که روابط اخلاقی قدرت و اخلاقیسازی ساختار سیاسی را توصیف، تبیین و تحلیل میکند. ما در اینجا اخلاق سیاسی را به مثابه دانش و گرایش معرفتی در نظر میگیریم که مبتنی بر مبانی هستیشناختی، خدا شناختی و جامعهشناختی خاصی است. در روش گاه مراجعه به متون در دسترس مقام معظم رهبری است که برای فهم آنها از روش اجتهادی استفاده میکنیم و گاه از هرمنوتیک قصدگرا بهره میگیریم. هرمنوتیک گاه زمینه محور و گاه متن محور است و گاهی فقط به قصد توجه دارد، اما هرمنوتیک اسکینر به هر سه تا توجه دارد.
در این روش سه موضوع: ۱. متون تاریخی؛ ۲. بررسی ایدئولوژیها و تحول آنها؛ ۳. رابطه نظریه و کنش سیاسی مورد بحث قرار میگیرد.
در هرمنوتیک قصدگرا، نقد متنمحورها و نقد زمینهگراها وجود دارد.
تلاش ما این است که به متون آیتالله خامنهای مراجعه کنیم تا فضای شکلگیری آن متن و اندیشه را بررسی کنیم. درک متن و درک زمینههای آن و نحوه درک هنجارهای مرسوم و نحوه تصرف در آنها بررسی میشود.
مرحله اول: زمینههای ذهنی که بخشی از آن مبانی است،
مرحله دوم: زمینه عینی و شرایط سیاسی اجتماعی،
مرحله سوم: بررسی الگوهای اخلاقسی مرسوم مکاتب مختلف درونی و بیرونی؛
مرحله چهارم: نحوه تصرف در هنجارهای مرسوم؛
مرحله پنجم: تلاش میکنیم تا ببینیم آیتالله خامنهای چه کرده تا بازسازی، بازنگری و بازشناسی کنیم.
با این روند، این فرضیه مطرح میشود که از آن جا که آیت الله خامنه ای در اندیشه و فرهنگ اسلامی رشد کرده و بالیده است، زمینههای ذهنی اخلاق سیاسی در اندیشه ایشان پای در مبانی اندیشگی اسلامی دارد؛ از دیگر سو، زمینهها و بسترهای عینی شکل گیری اخلاق سیاسی ایشان، ناظر به رویدادهای اجتماعی-سیاسی قبل و بعد از انقلاب اسلامی است، قبل از انقلاب با نقادی هنجارهای مکاتب سنتی و جدید رایج مانند انسان مداری و فردیاندیشی، سوسیالیسم و لیبرالیسم در اخلاق و بعد از انقلاب با الهام از صحنه عمل و تعامل با کارگزاران و قدرتورزان، بسترهای وصول به اخلاق سیاسی با خوانشی نو در عرصۀ نظر و عمل را فراهم کرده است که دارای اصول و اهدافی خاص است، ناهنجاریها را دیده است و براساس آن میاندیشد. نقد لیبرالیسم و مارکسیسم و نظام شاهنشاهی و در حوزه اخلاق مکاتب سنتی که باور به سیاست و حضور دین در عرصه سیاست ندارند، همه جزو بررسیهای آیتالله خامنهای است.
درخصوص زمینههای ذهنی: ایشان میفرماید اسلام یک منظومه است که در نظام اجتماعی باید خود را نشان دهد. عدالت فقط در عرصه تکوین نیست بلکه باید در زندگی اجتماعی هم خود را پیاده کند، لذا بحث از توحیدی سیاسی –اجتماعی و امتداد آن در سیاست است.
توحید صرفاً یک نظریه اعتقادی و فلسفی نیست بلکه توحید روش زندگی برای انسان است. خداوند را در زندگی احساسکردن و بیگانه را حذف کردن، این تأثیر ذهنیت اعتقادی در اخلاق و زندگی را نشان میدهد. توحید نقش راهبری پیدا میکند و از طاغوت می گسلد.
خلقیات فردی به سمت کرامت و آزادی و ارزشهای متعالی کشیده میشود. مبانی توحیدی، با همه عرصهها و مبانی انسانشناختی در همه ابعاد اخلاقی خود، سبب ایجاد زمینه ذهنی اخلاق میشود.
آزادی در منطق اسلام، مبتنی بر تکریم و حرمت انسان در اسلام متمایز از اندیشه غربی میشود. انسان از همه قیود و زنجیرها و غلها آزاد می گردد.
درباره زمینههای عینی ایشان به واقعیات، گرایشهای سیاسی، احزاب سیاسی و حلقههایی که با حضور دین در سیاست مخالفند، اشاره میکنند و معتقدند با تحجّر و تفکر متعصبانه باید مقابله کرد.
حجتالاسلام دکتر سیدسجاد ایزدهی به عنوان ناقد اول این کرسی مطالبی را بیان داشتند که در ادامه میآید:
- عنوان و سوال تحقیق مطرح شد اما مسأله اصلی تحقیق بیان نشده است. باید این سوال ر امطرح کرد که چرا سراغ زمینهها رفتید؟ مشکل اصلی تحقیق چیست؟ چون مسأله و مشکل تحقیق مشخص نیست، انگار پاسخها نیز مبهم مانده است.
- فرض کنیم اگر به جای آیتالله خامنهای، اسم امام خمینی(ره) را بیاوریم، چه چیزی تغییر میکند؟ چه مشکلی در فرضیه و تحقیق ایجاد میشود؟ این کلیات که برای همه متفکران هم گفتهاند در حقیقت، اختصاصی به ایشان ندارند؛ بلکه این گفتمان اخلاقی انقلاب اسلامی است نه نظریه اخلاقی آیت الله خامنه ای.
- روش تحقیق در نتیجه تاثیرگذار است و به صورت دلبخواهی نیست که انسان هر روشی را برای هر موضوعی استخدام کرد؟
- نقد بیتوجهی به نظام اخلاقی و نظام مفاهیم و ارزشهای اخلاقی که وجه امتیاز یک اندیشه اخلاقی است.
- زمینههای عینی عملاً سبب بروز رفتارهای اخلاقی میشود و نوع اخلاق ایشان را در مواجهه با مشکلات شکل میدهد، در این تحقیق، عملا به این بخش رفتارهای خارجی ایشان که می تواند ناظر به زمینه های عینی اخلاقی باشد، پرداخته نشده است.
- بهتر بود که در این مقاله بیان می شد که نظریه اخلاقی ایشان چه امتیازاتی دارد و ناظر به چه عرصه هایی چیست؟ به نظر می آید که مباحث اخلاقی ایشان در بستر زمینه های عینی، ناظر به اخلاق سیاسی، حکومتی، اخلاق اجتماعی ایشان باشد. بلکه باید معلوم شود که مبنای تمایز و امتیاز ایشان نسبت به سایر اندیشمندان عرصه اخلاق سیاسی چیست؟
- مراحل عملی روش اسکینر ذیل سه مرحله توضیح داده شده است لکن به نظر می رسد که این سه مرحله در عبارات بعدی آقای سیدباقری اشراب نشده و لذا استخدام روش اسکینر در این تحقیق، ابهام دارد.
- ایشان اذعان دارند که اثرگذاری زمینههای ذهنی و عینی در اخلاق است درحالی که باید اخلاق و نظام اخلاقی ایشان منبعث از زمینههای عینی و ذهنی باشد. در حوزه مباحث ذهنی نیز باید معلوم شود که مقصود از مباحث ذهنی چیست؟ فطریات، کلام و مستقلات ذهنی، معارف الهی، یا … ضمن این که وقتی صحبت از زمینه های ذهنی شد باید مراقبت نسبیت گرایی ناشی از ارزشهای ذهنی بود.
در ادامه ناقد دوم جناب حجت الاسلام دکتر علی محمد حسینزاده نکاتی را بیان کرد. از جمله آن که اخلاق سیاسی دانش بینارشتهای است. در حوزه اخلاق سیاسی که جزء اخلاق کاربردی است، دو وظیفه طرح می شود : الزامات سیاسی و ارزشی و دستوری و دیگر، بحث چالشهای اخلاقی. چالشهایی که در حوزه سیاست مطرح هستند.
بحث دو جنبه مبنایی و بنایی دارد. من به مساله بنایی که انتخاب اندیشمند خاص است کاری ندارم. زمینههای ذهنی یعنی شناختی که دو بعد تصوری و تصدیقی دارد.
بحث من مبنایی است. زمینههای ذهنی و عینی اینها مبادی دوری هستند که در شخص خاص متمایز نمیشوند. به جای آیتالله خامنهای، حضرت امام خمینی(ره) را هم بگذارید همین میشود. این نوع مباحث و مبانی و مبادی، از اخلاق کاربردی دور هستند.
زمنیههای شناختی هم خیلی متفاوت است، اعتقادی است یا جامعهشناختی. آیا ارزش از منظر او وظیفهگراست یا ارزشگرا؟ یا پیشفرضهای اخلاقی هم ذهنی هستند چرا اینها بیان نشده است؟ پیشفرضها را باید بیاورید در حوزه مبانی خود اخلاق که آیا ارزشها نسبیاند یا ثابتند.
بحث دیگر آن است که شما اخلاق را چه میدانید؟ اخلاق یعنی رویکرد نظری یا عملی فرد یا دانش خاص؟ مراد کدام است؟ متخلّقبودن و اخلاقی زیستن، غیر از دانش اخلاق است؛ غیر از مسئولیتپذیری است. اخلاقورزی یا متخلّقبودن؟
من بحث را در اخلاقورزی فهمیدم نه در اخلاق سیاسی به مثابه یک دانش. چارچوبهای اخلاق سیاسی، روشن و مشخص نیست. زمینههای اجمالی و تاثیرگذاریها بر اندیشه رهبری مبهم است.