علامه طباطبایی و اجتهاد جامع

علامه طباطبایی(ره) و اجتهاد جامع
نوشتاری از استاد محمد علی اردستانی (تهرانی) عضو هیات علمی گروه فلسفه پژوهشکده حکمت و دین پژوهی

 

اجتهاد پایه و استنباط احکام

علامة طباطبایی، اجتهاد به معنای رایج، یعنی اجتهاد در استنباط حکم شرعی را چنین تبیین می‌کند: معناى اجتهاد، به دست‏آوردن حكم شرعى از بيانات دينى به طريق نظر و استدلال است كه با به كاربردن يك رشته قواعد مربوط (قواعد اصول فقه) انجام يابد.

شيعة امامیه بر این نظر است که آيين پاك اسلام، گذشته از رشته‌ای معارف اصلى مربوط به مبدأ و معاد و رشته‌ای اصول اخلاقى، سلسله‌ای قوانين و مقررات در مورد اعمال انسانى دارد كه بدون استثنا به همة جهات زندگى جامعة انسانى رسيدگى می‌نماید و هر انسان مكلفى – اعم از سياه و سفيد، عرب و عجم، مرد و زن، در هر محيطى و با هر شرايطى زندگى نماید – را موظف مى‏كند كه اعمال فردى و اجتماعى خود را با آن‌ها تطبيق نماید و از آن دستورات كه مجموعة آن‌ها شريعت ناميده مى‏شود، پيروى نمايد.

اکنون روشن است که تطبيق هيچ عملى به قانون و حكم مربوط خود، بدون تشخيص علمى متن همان قانون، ميسر نيست؛ از‌این‌رو تحصيل علم به قوانين علمى و احكام فرعى اسلام، يكى از وظايف مسلمانان خواهد بود. اين مسئله از راه اعتبار عقلى به ثبوت مى‏رسد و بيانات كتاب و سنت نيز همين معنا را تأييد مى‏كند.

از راه اعتبار عقلى می‌توان گفت که از جهت عقلی نمى‏توان ترديد داشت كه انجام‌دادن عملى كه انسان آن را نمى‏داند، از قدرت و توانايى وی خارج است و تكليف به غير مقدور از جهت عقلی جایز نیست، پس همان اوامر و نواهى كه تكاليف و وظايف دينى را تثبيت مى‏كند، لزوم تحصيل علم به آن تكاليف و وظايف را نيز تثبيت مى‏كند.

از راه بيانات دينى نيز آياتى كه به عموم خود، تكليف حرجى يا تكليف عاجز يا ظلم را از حق سبحانه نفى مى‏كند، براى اثبات اين مطلب نافع‏اند، مانند: «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها …» (البقرة: ۲۸۶)، و: «… لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا» (النساء: ۱۹۸) و: « إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً» (یونس: ۴۴) و آياتى كه مؤاخذه را منوط به اتمام حجت مى‏كند، مانند: «لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَيْكُمْ حُجَّةٌ» (البقرة:۱۵۰) و نظاير آن‌ها که در کتاب الهی آمده است.

روايات بسيارى كه جاهل قاصر را معذور مى‏دارد، التزاماً دلالت به لزوم ايجاب تحصيل در امر تكاليف دارد. از كلمات معروف خاتم أنبیاء – صلى الله عليه و آله – است كه فرمود: «طَلَبُ‏ الْعِلْمِ‏ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِم …‏ » شیخ ابوجعفر کلینی؛ الکافی؛  بَابُ فَرْضِ الْعِلْمِ وَ وُجُوبِ طَلَبِهِ وَ الْحَثِّ عَلَيْه‏. نیز راوی از امام صادق – علیه السلام – چنین نقل می‌کند: «سَمِعْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ – علیه السلام – وَ قَدْ سُئِلَ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى:‏ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ، فَقَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ لِلْعَبْدِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَبْدِي أَ كُنْتَ عَالِماً، فَإِنْ قَالَ نَعَمْ، قَالَ لَهُ أَ فَلَا عَمِلْتَ بِمَا عَلِمْتَ‏، وَ إِنْ قَالَ كُنْتُ جَاهِلًا، قَالَ لَهُ أَ فَلَا تَعَلَّمْتَ‏ حَتَّى تَعْمَلَ فَيَخْصِمُهُ وَ ذَلِكَ‏ الْحُجَّةُ الْبَالِغَة» شیخ مفید؛ الأمالی.

اینک نظر به اين‏كه بيانات دينى كه در كتاب و سنت واقع است، كلى و محدودند و صور اعمال و حوادث واقعه كه مسائل مورد ابتلا را تشكيل مى‏دهند، غير متناهى و نامحصورند، براى به‌دست‌آوردن جزئيات احكام و تفاصيل آن‌ها، راهى جز اعمال نظر و پيمودن طريق استدلال نيست. البته اين مطلب نيز براى ما معلوم است كه در بيانات دينى كه به دست ما رسيده است، راه ديگرى جز همين راه عادى براى رسيدن به اين هدف نشان داده نشده است. از همين‏جا روشن مى‏شود كه براى تشخيص وظايف و احكام دينى بايد راهى را پيمود كه عقلاى اجتماع براى تشخيص وظايف فردى و اجتماعى از متن قوانين و دستورات كلى و جزئى و معمولى مى‏پيمايند، و به عبارت ديگر، يك سلسله قواعدى را كه براى به‌دست‌آوردن وظايف و مقررات به كار برده مى‏شود، بايد به كار انداخت و وظايف و احكام شرعى را از متن بيانات دينى استنباط نمود. كسى كه اخبار ائمة دين را سير و تتبع مى‏نمايد، موارد بسيارى را ملاحظه خواهد كرد كه در آن‌ها ائمة دين با صحابه و پيروان يا با مخالفان خود به مباحثه و مناظره پرداخته‌اند و احكام شرعى را از كتاب خدا و سنت پيامبر – صلى الله عليه و آله – به طريق معمولى استنباط نموده‏اند. اين همان معناى اجتهاد است كه در محاورات امروزى ما جارى است.