به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، هفتمین پیش نشست علمی همایش ملی فلسفه فرهنگ با عنوان نشست «تحلیل فرهنگ مقاومت از منظر فلسفه فرهنگ» توسط گروه فرهنگپژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با حضور اساتید و دانشجویان و با ارائه حجتالاسلام والمسلمین آقای دکتر مسعود اسماعیلی، عضو هیئت علمی این پژوهشگاه و با حضور جمعی از فرهیختگان آبان ماه جاری برگزار شد.
در ابتدای این جلسه آقای دکتر سیدحسین فخرزارع مدیر گروه فرهنگپژوهی و دبیر علمی جلسه به بیان مقدماتی در بارة ضرورت تبیینهای صحیح پیرامون موضوع مقاومت پرداخت و خاطرنشان کرد بیش از هفت دهه است که فلسطین با مسئلة اشغال روبروست و تنشهای دنبالهداری در این سرزمین در حال وقوع است و اوضاع وشرایط با گذر زمان به خاطر حمایتهای قدرتهای بیگانه از اشغالگران، فریب جامعة عرب و کشتار روزافزون مسلمانان پیچیدهتر و حاد شده است؛ بدینجهت مسئلة مقاومت امروزه به عنوان امالمسائل جهان اسلام تبدیل شده که در شرایط فعلی فلسطین در مرکز این حوادث و مسائل قرار گرفته است و لازم است جهان اسلام با بیشترین توان همهجانبه خود این مسئله را در مرکز تأملات خود قرار دهد.
در ادامه آقای دکتر اسماعیلی بحث خود را با توضیح مفاهیم مرتبط با موضوع نشست دادند و گفتند: منظور از فرهنگ مقاومت فرهنگی است که منتج یا حاوی مقاومت باشد و فرهنگ مقاومتی فرهنگی است که با آن مقاومت شکل میگیرد و از لحاظ فرهنگی مقاوم است و مقاومت فرهنگی مقاومتی است که در مقوله فرهنگ رخ میدهد و در کنار مقاومت سیاسی، اقتصادی و امثال آن، یکی از نتایج فرهنگ مقاومت محسوب میشود و تحلیل فرهنگی بحث دیگری است که به کشف و رابطه میان عناصر و مولفههای فرهنگی میپردازد و هدف از آن نقد و پیشبینی است و اعم از معانی دیگر است چون در تحلیل فرهنگ به کشف لایههای پنهان فرهنگ و عناصر و مولفههای آن پرداخته میشود و در واقع تفسیر و فهمی فلسفی و عبور از ظاهر به باطن در آن مورد نظر است و میتوان گفت در هر پارادایمی که این دست از مطالعات انجام گیرد، کاری فلسفی و نظری شده است.
رئیس پژوهشکدة فرهنگ و مطالعات اجتماعی ادامه دادند: موضوع دیگری که بسیار مهم است بحث مقاومت میباشد که برداشتهای مختلفی اعم از مقاومت داخل اجتماع و مقاومت بین دو جامعه و دو فرهنگ و امثال آن میتوان از آن داشت، لیکن در یک برداشت عام میتوان گفت مقاومت عبارت است از کنشهای همهجانبه و همگانی با اهداف استمرار و تعالی یک امر به نحو مطلوب در سطوح و لایههای گوناگون که این کنشها در مقابل تغییرات منفی ناشی از امور مضاد قرار دارند. مقاومت ابعاد مختلفی اعم از اقتصادی، نظامی، سیاسی و فرهنگی دارد و در کنشهای همهجانبه و درتمام لایهها جاری است که ریشه در وجود و حس پایداری و ثبات دارد و ثبات ریشه در جهان دارد که آن بنیان واحدی داشته و هرچه به جهان نزدیکتر شویم با ثبات پیوند بیشتری میخوریم.
آنچه در این زمینه بااهمیت میباشد وجود رابطة چند لایهای است که میان عناصر اجتماع محقق شده و در فرهنگ قابل بحث میباشد مباحثی مانند نوع ارتباط نظر و عمل، نحوة تحلیل بحث ثبات و تغییر، دگرگونی فرهنگی و امثال آن؛ که گسترش این مباحث به تحقق و ثبات فرهنگ و تعالی فرهنگی منجر میشود. تغییر فرهنگ وقتی رخ میدهد که ثبات آنقدر کم باشد که بتواند یکی از اضلاع فرهنگ را آسیب زده یا از بین ببرد. یعنی در اثر کمشدن ثبات اضلاع مختلف فرهنگ، تغییر امری اجتنابناپذیر خواهد بود لذا در ابتدا لازم است ثبات فرهنگ در اجتماع صورت بگیرد وسپس به تعالی آن پرداخت. مهم این است که نشوء فرهنگ از یک قوه و استعداد درونی انسان شکل میگیرد زیرا فرهنگ تابع انسان است و ثبات آن به اصیلترین شکل خود به انسان گره میخورد.
مسئله دیگر متلازمبودن فرهنگ و همپایی آن با قدرت است. مقاومت، تا پیش از این، همپای با قدرت نبوده اما در شرایط کنونی به نظر میرسد که باید همراه با قدرت همهجانبه باشد. انقلاب اسلامی یک بستر گفتمانی شکل داده که در آن فرهنگ مقاومت را که به ارمغانآورندة نوعی ثبات بود، فراهم آورده است. در اینجا سوال اساسی این است که با توجه به اینکه همه عوامل اقتصادی، سیاسی و نظامی علیه جریان مقاومت بوده و میباشد، چرا رخدادهایی را مانند جبهة مقاومت شاهدیم و آنرا تبدیل به یک فرهنگ کرده است؟ این موضوع را میتوان به مبادی بحث برگردانیم یعنی اینکه فرهنگ به عمق وجودی انسانها ربط دارد و برای شکلیابی این هر ضلعی از فرهنگ باید به استعدادهای انسانها و ریشههای وجودی و قوای بنیادین درونی آنها مراجعه کرد که چه نوع تحولات و دگرگونیهایی انجام شده است. فرهنگ مقاومت با شناخت این بنیانها توجیهپذیر میشود.
در پایان این نشست علمی آقای دکتر اسماعیلی به پرسشهای ارائه شده توسط حاضرین در جلسه پاسخ دادند.