علاّمه طباطبايی(رض) در آینه نگاه برخی از بزرگان

سلسله یادداشت هایی درباره شخصیت علمی و معنوی علامه محمدحسین طباطبایی(رض)
به قلم حجت الاسلام و المسلمین محمدجواد رودگر عضو هیأت علمی گروه عرفان و معنویت پژوهشگاه

یادداشت سوم:
علاّمة طباطبايی در آینه نگاه برخی از بزرگان

علاّمة طباطبايي(رض) پس از سالياني طولاني در تحصيل، تحقيق، تدريس و همچنين تهذيب نفس و تطهير درون توانست آثار و اثمار بسيار قويم و غنيم از خويش بر جاي نهد كه آثار وجودي او به شمار مي‌روند. اکنون با عنایت به مقامات علمی و عملی علامه شایسته است از باب «خوش‌تر آن باشد که سر دلبران، گفته آید در حدیث دیگران»، از دیگرانی که به نوعی اثر وجودی، نماد و نماینده بینشی، گرایش و کنش علامه و پاره های تن او هستند، در خصوص شخصیت والایش نکاتی را تقدیم کنیم:

علامه حسن حسن‌زادة آملي(رض):
” بهترين معرف آن‌جناب سير و سلوك انساني، و آثار علمي از تدريس و تأليف او است. افاضل حوزة علمية قم كه شاغل كرسي تدريس اصول معارف حقة جعفريه‌اند، از تلامذة اويند و تفسير عظيم الشأن الميزان كه عالَم علم را ماية فخر و مباهات است، يكي از آثار نفيس قلمي و امّ الكتاب مؤلفات او است”. (یاددنامه علامه طباطبایی، سال ۱۳۶۹، ص ۷۹ و ۸۰)

استاد شهيد مرتضي مطهري(رض):

“علاّمة طباطبايي(رض)، سال‌ها از عمر خويش را صرف تحصيل و مطالعه و تدريس فلسفه كرده‌اند و از روي بصيرت به آرا و نظريات احاطه داشته‌اند. او بسيار مرد عظيم و جليل‌القدري است. مردي كه صد سال ديگر بايد بنشينند و آثار او را تجزيه و تحليل كنند و به ارزش او پي ببرند”(مطهري، ۱۳۸۲، ص ۵۹)

آيت‌الله سيدعلي خامنه‌اي(مقام معظم رهبری):

“علاّمة طباطبايي(رض) عمري را در راه خدمت به اسلام و معارف اسلامي و تحقيق و تتبع در اين راه صرف كردند. اين چشمة جوشان و فياض دانش و عرفان و تقواي اسلامي، در راه تعليم و تربيت شاگرداني كه هر يك در عالم اسلام دانشمندي برجسته‌اند، توفيق كم مانند داشته است” (خامنه‌ای، سال ۱۳۶۲، ص ۱۵).

ايشان از كساني بود كه تنها مكتب جامعي چون اسلام مي‌تواند امثال او را در دامان پربركت خويش پرورش دهد (همان، ص ۱۱۵).

علامه عبدالله جوادی آملی:

الف) “استاد علاّمه طباطبایی(قدس سرّه) پس از تحقّق علمی و تخلّق عملی به فرهنگ و ادب قرآن حکیم، به تفسیر آن مُلْهَم شد و به تبیین آن مبادرت کرد و در جمع سالم میان صدر (تنزیل بر رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم) و ساقه آن (انزال به سوی مردم) موفّق گشت”.(شمس الوحی تبریزی،ص۴۲)

ب) “استاد علاّمه طباطبایی(قدس سرّه) پس از تحقّق علمی و تخلّق عملی به فرهنگ و ادب قرآن حکیم، به تفسیر آن مُلْهَم شد و به تبیین آن مبادرت کرد و در جمع سالم میان صدر (تنزیل بر رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم) و ساقه آن (انزال به سوی مردم) موفّق گشت”.(همان،ص۴۵)

ج)” اگر علاّمهِ توانست در عالم اسلام منشأ اثر باشد و تفسیر قیّم المیزان را به ارمغان آورد و به مدارج عالی عرفانی راه یابد و در این راه شاگردان بسیاری تربیت کند، همگی به یمن این بود که در کنار درس و بحث، به معرفت وجود خویش پرداخت و به برکت خضوع و خشوع و خشیت الهی، عرش وجودش را بر کوثر لابه و ناله استوار و آنگاه بر فرش طبیعت غلبه کرد و با جهادی بی امان، پیروزی خود را با سلاح اشک به نتیجه رساند”.(همان،ص۲۲۹)

د)” استاد علاّمه طباطبایی به شایستگی، علم دینی را حمل می کرد و محبّ خدا و اولیای الهی بود، لذا هم محبوب خدا و هم محبوب فرشتگان بود”.(همان،۲۳۰)

ه)” علاّمه طباطبایی فرهیخته ای بود دارای عدل، تقوا، تواضع، ادب، زهد، احسان، قناعت، صفا، صمیمیّت، رأفت و دیگر فضایل قرآنی انسانی، زیرا وی عمری در خدمت قرآن کریم زندگی کرد و درباره قرآن سخن گفت، نگاشت و نشرداد و بر این پایه، هم معارف قرآن در جانش مستقر شده بود و هم آثار قرآن مجید در سیره آموزنده او به خوبی مشهود بود. هر آیه ای را که خدای سبحان در قرآن کریم نصب العین انسان کامل می داند، در سیمای این مرد بزرگ و مفسّر عظیم الشأن یافت می شد. مجلس او مجلس ادب اسلامی و خلق الهی و سرشار از برکات علمی و معنوی بود و «ترک اولی» کمتر در ایشان اتفاق می افتاد. نام هیچ کس را به بدی بر زبان نمی راند و بدِ کسی را نمی خواست، بلکه خیر و سعادت همگان را آرزو داشت.

اگر رنجی به ایشان می رسید، برای رضای خداوند، صابرانه آن را تحمّل می کرد و شکیبایی را از دست نمی داد. صبر و شکر ایشان فراوان و اهل حلم و انابه بود و چون در برابر حق خاضع بود، هرگز به فکر جاه و مقام نبود و در مجالس ایشان هرگز زخارف دنیا مطرح نمی شد و هیچ گاه سخن از این نبود که چه کسی به چه مقام و نوایی رسیده است.

ایشان نسبت به پرسشگران، بسیار رئوف و مهربان بود و در مجالس به هر پرسشی پاسخ مناسبی می داد و ویژگی پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم: « بِالمُؤمِنینَ رَءوفٌ رَحیم » در حدّ و سعه وجودی ایشان آشکار بود. وی سعی داشت هر سؤالی را که در زمینه معارف و حقایق الهی از ایشان می شد، پاسخ گوید؛ پاسخی درخور و شایسته فهم پرسشگر”.(همان،ص۲۳۴)