به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، سومین جلسه از کارگاه “دانشافزایی هوش مصنوعی” با عنوان “فهمپذیری هوش مصنوعی شرط تحقق فضائل اخلاقی” توسط هسته حکمرانی و هوش مصنوعی مرکز رشد و خانه خلاق و نوآوری پژوهشگاه به صورت مجازی برگزار شد.
با توجه به تحولات شگرفی که توسط هوش مصنوعی در حوزههای مختلف بهوجود آمده است، هسته حکمرانی و هوش مصنوعی مرکز رشد و خانه خلاق و نوآوری پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی نشستهایی را تحت عنوان کارگاه دانشافزایی هوش مصنوعی برگزار مینماید. سومین جلسه از این کارگاه علمی- آموزشی که حول موضوع اخلاق و فلسفه هوش مصنوعی بود، در تاریخ چهارشنبه ۱۸ مرداد سال جاری با ارائه مهدی خلیلی پژوهشگر پسادکتری در دانشکده فلسفه دانشگاه گراتس اتریش، با عنوان «فهمپذیری هوش مصنوعی شرط تحقق فضائل اخلاقی» و با حمایت مرکز تعاملات بینالمللی علم و فناوری معاونت علمی، فناوری و اقتصاد دانشبنیان ریاست جمهوری برگزار شد.
خلیلی ارائه خود را ابتدا با یک سؤال آغاز کرد و آن اینکه آیا هوش مصنوعی نهایتا باعث شده است توانایی فهمیدن ما افزایش پیدا کند یا کاهش؟ وی سپس مدعای خود را بدینصورت بیان کرد که هوش مصنوعی با سامانههای بهاصطلاح کدر (Opaque) یا غیرقابلفهم میتواند برای قوای فهم ما، و همچنین برای جنبههای اخلاقی زندگی ما، مشکل ایجاد کند.
پژوهشگر دانشگاه گراتس سپس به بیان منظور خود از هوش مصنوعی غیرقابلفهم پرداخت و آن را سامانهای مبتنی بر شبکههای عصبی عمیق (DNN) دانست که بهصورت جعبه سیاه (Black Box) عمل میکند و عملکرد آن (نحوه تبدیل ورودی به خروجی) برای عاملان انسانی اعم از طراحان و کاربران قابلفهم نیست. وی دو نوع فهم کمی و کیفی را از هم تفکیک کرد و فهم کیفی را درمقابل فهم کمی یا محاسباتی قرار داد که دومی عبارت است از اینکه بتوان جعبه سیاه فناوری را باز کرد و ارتباط اجزاء آن با یکدیگر را از نگاه فنی فهمید. سپس استدلال کرد که ملاک اصلی فهم، به طور خاص در بحث اخلاقی درباره هوش مصنوعی کدر، کیفی است؛ زیرا اولا فهم کمی صرفا برای متخصصین میتواند اتفاق بیفتد. ثانیا فهم کمی اگر قرار باشد واقعا فهمی درباره تصمیمات انسانها در زندگی خود به همراه نداشته باشد، از منظر اخلاقی مربوط نیست.
پژوهشگر حوزه اخلاق و فلسفه علم و فناوری در ادامه دو رویکرد خود در این جلسه را بیان کرد: یکی رویکرد مبتنی بر فلسفه علم و دیگری رویکرد مبتنی بر اخلاق فناوری (بهخصوص اخلاق فضیلت) و سعی نمود این دو رویکرد را با یکدیگر ترکیب کند. وی در بیان استدلال خود مبنی بر لزوم فهمپذیر بودن سامانههای هوشمند برای تحقق فضائل اخلاقی در کاربران از دو مقدمه بهره گرفت:
مقدمه اول: هوش مصنوعی غیرقابلفهم برای کسانی مناسب است که نسبت به فهمیدن تصمیماتی که در زندگیشان مؤثر (بر اعمالشان تأثیرگذار) است، حساسیتی ندارند.
مقدمه دوم: این افراد شرط تحقق فضائل اخلاقی را ندارند.
نتیجه: هوش مصنوعی کدر (غیرقابلفهم) برای کسانی مناسب است که دغدغهای نسبت به تحقق فضائل اخلاقی در خود ندارند، و بالعکس، این فناوریها برای کسانی که چنینی دغدغهای دارند، نامناسب است.
خلیلی در ادامه به بیان دو مثال از سامانههای هوش مصنوعی پرداخت که یکی سامانه جذب هیئت علمی و دیگری اپلیکیشن همسریابی بود و درنهایت به مصادیقی از قابلفهم بودن این سامانهها اشاره کرد. جلسه سپس با پرسش و پاسخ حاضران دنبال شد.