زمستان ۱۳۷۵، فصلنامه انتقادی- فلسفی، فرهنگی «کتاب نقد» به سردبیری و مدیر مسئولی حسن رحیم پور ازغدی منتشر شد. متن بالا بخشی از نخستین سرمقاله فصلنامه است که ظرف یک سال به دو چاپ و در نهایت به چهار چاپ مکرر رسید. به گفتهی سردبیر پیشین «کتاب نقد»، این مجله فرزند شرایطی بود که لیبرالیسم فرهنگی، از پس تجربهی شکست خوردهی مارکسیسم، با ترویج نقد مبانی، نقش و کارکردهای دین (دینی که نخست مسیحیت بود و آن گاه همهی ادیان را شامل شد) به وجود آورده بود. کتاب نقد به وجود آمد زیرا مقالات متعددی در نقد مکتوبات منتشر شده به مجلات مربوطه در دهه هفتاد فرستاده میشد اما سردبیران آن مجلات، بسته عمل کرده و علی رغم آنکه مقاله مورد نقد را به چاپ رسانده بود و در واقع، با صاحب آن مشارکت کرده و متعرض مضامین مهمی شده بودند اما حاضر به انتشار پاسخ آن نبودند. کتاب نقد میزبان هرکسی است که حرفی، حتی کفرآمیز، برای گفتن دارد. در واقع در کتاب نقد خوانندگان، نویسندگان مقالاتی را که در نشریات گوناگون نوشته میشود به گفت و گوی رو در رو دعوت میکنند و این بار، نویسندگان باید بخوانند.
فصلنامه کتاب نقد، نخستین و شاید تنها فصلنامه تئوریک در کشور باشد که شمارگان آن تا بیست و پنج هزار نسخه نیز رسید و برخی مجلدات آن ظرف سه سال تا شش نوبت تجدید چاپ یافت.
از سال ۱۴۰۰ دکتر رمضان علی تبار، عضو هیأت علمی گروه منطق فهم دین پژوهشگاه، پس از انتشار بیش از ده مقاله در «کتاب نقد»، سردبیری این مجله را برعهده گرفت. علی تبار که از سال ۱۳۹۰ در سمت دانشیار و مدیر گروه منطق فهم دین پژوهشکده حکمت و دین در این پژوهشگاه فعالیت میکند، اولین مقاله خود در فصلنامه «کتاب نقد» را با عنوان «آداب و اخلاق سلوک صادقیان» در سال ۱۳۷۸ و در چهل هفتمین شمارهی فصلنامه منتشر کرد.
به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، برای شناخت بیشتر «کتاب نقد» و فرآیند شکل گیری آن، خبرگزاری ایرنا به گفت و گو با علی تبار نشستیم که شما میتوانید این گفتگو را در دو شماره مطالعه کنید:
دغدغه اولیه ای که منجر به شکل گیری فصلنامه «کتاب نقد» شد چه بود؟
دغدغه اصلی بیشتر داشتن رویکرد انتقادی و پاسخگویی به یکسری از شبهات و مسائل پیرامونی بود که موجب شکل گیری مجله شد. در حوزههای گستردهای، هم دین پژوهی و هم در علوم انسانی، مباحث عقیدتی، مباحث دین شناسی، فقهی، حقوقی، علوم انسانی و حتی مباحث فلسفی و نظری دیگر شبهات و یک سری انتقادات و رویکردهایی مطرح بود. مجله «کتاب نقد» با رویکرد انتقادی در این زمینهها شکل گرفت، در چند سال اخیر به حوزه علم دینی و علوم انسانی اسلامی ورود کرد و دغدغه آن مشخصتر و وارد حوزه خاصی شد.
حلقه اولیه فصلنامه را چه کسانی تشکیل می دادند؟
فصلنامه زیر نظر پژوهشگاه، استاد رشاد و افراد فعالی مثل استاد ازغدی بوده. بعد از آن هم تا این اواخر زیر نظر برخی از اعضای پژوهشگاه قرار گرفت و تقریباً دو سالی است که به بنده رسیده.
فصلنامه در پاسخ و نقد مقاله یا مجله ای خاص منتشر می شد؟
لزوماً ناظر به مجله خاصی نبود، ولی معمولاً با توجه به دیدگاههای روشنفکری در کشورهای اسلامی، خصوصاً فارسی زبانان در ایران و ناظر به بعضی از شبهات مطرح در سطح دانشگاهها، مجلات و روزنامهها منتشر میشده، اما با محوریت روزنامه خاصی نبوده است. مثلاً میگویند در پاسخ به نشریه کیان یا دیدگاههای دکتر سروش منتشر میشد که لزوماً این طور نیست؛ ولی با هدف پاسخگویی به سؤالات، شبهات و نقدهایی که در این زمینهها مطرح میشده، به ویژه در حوزه دین پژوهی و مباحث نظری، اعتقادی از ناحیه یروشنفکران داخلی مثل آقای دکتر سروش و آقای ملکیان و روشنفکران کشورهای عربی مثل ابوزید و برخی از قرآن پژوهان معاصر شکل گرفته بود.
نویسندگان فصلنامه به چه صورت انتخاب میشدند؟
در گذشته را بنده درجریان نیستم. برای برخی سفارشی بوده، یعنی افراد خاصی مینوشتند و برخی هم به صورت عمومی، یعنی «کتاب نقد» که چاپ میشده در راستای آن یا در نقد مطالب آن، مقالهای میفرستادند و فصلنامه چاپ میکرد. به گمانم چون بخشی از شمارههای مجله به صورت ویژه نامه بوده و مثلا یک زمانی در مورد دموکراسی، یک زمانی در مورد روشنفکری، یک زمانی در مورد پلورالیزم، در مورد لیبرالیسم و امثال اینها به چاپ میرسیده، برخی از متخصصین مشخص بودند که مقاله را به عنوان سفارش از آنها میگرفتند و آنها هم مقاله را مینوشتند. این طور نبود که صرفا نویسندگان خاصی بنویسند، چون در هر شمارهای موضوع عوض میشد و در همان زمینه یکسری افراد متخصص بودند که سفارش مقاله میگرفتند و بخشی هم به صورت آزاد؛ برای مثال اساتید، دانشجوها، طلاب که رویکرد انتقادی به یک مسئلهای داشتند.
افرادی که به صورت مستمر مقالاتشان در فصلنامه چاپ میشده، چگونه مشخص میشدند؟
بعید است که مستمر باشد. با توجه به آماری که الان موجود است، البته نه آمار عددی، آنچه که در گذشته و در دهه ۷۰ و ۸۰ چاپ میشده، هر دفعه به صورت یک ویژه نامه بوده. به همین خاطر، این طور نبوده که افراد خاصی قلم بزنند و مجله دست آنها باشد. استاد رشاد، آقای ازغدی که آن زمان سردبیر بودند و یا اساتید دیگر، قاعدتا مقالاتی داشتند. ولی هر شمارهای که عوض میشد، نویسندگان نیز تغییر میکردند، برای مثال گاهی موضوع به سمت مسائل سیاسی روز میرفت و در این جا افراد سیاسی و کسانی که متخصص علوم سیاسی و اندیشههای سیاسی بودند، مقاله مینوشتند. بعضی از موضوعات مستقیم در زمینه دین شناسی وارد میشد و برخی در حوزه اجتهاد. این طور نبود که یه گروه خاص همیشه قلم بزنند و مقاله بنویسند و هر دفعه تغییر میکرد.
موضوعات هر مقاله چگونه تعیین می شد؟
در گذشته، انتخاب موضوع و مسأله، بیشتر تابع مسائل و اقتضائات خاص بود و بر اساس آن، موضوعات مشخص میشد؛ مثلاً یک موردی اتفاق میافتاد یا یک مسئلهای طرح میشد که بر اساس آن مسئله، موضوع مورد نیاز مشخص میشد؛ مثل بحث حجاب در زمان حاضر. آن زمان هم مشابه همین بوده. گاهی در مورد سکولاریسم، دموکراسی، در مورد ولایت فقیه، در مورد اجتهاد و قرائتهای مختلف از دین در برابر اجتهاد و قرائت رسمی از دین، هم در دانشگاهها و هم از زبان روشنفکران و در رسانههای آن زمان، روزنامهها یا مجلات یا نشریاتی که بود، بحث میشد و بر اساس آن وقتی که هم در فضای جامعه و هم در نشریات مطرح میگشت، این عناوین نیز انتخاب میشد. آن زمان قلمروه مجله وسیع بود و در مسائل روزی که نیاز بود و در هر حوزهای ورود میکرد. بعضی از حوزهها کاملاً از همدیگر فاصله داشتند، یک زمانی کاملاً موضوعات انتزاعی و نظری و فلسفی عمیق بود. گاهی به مسائل روز اجتماعی کف جامعه یا مسائل اجتهادی و به امثال اینها میپرداخت. در ده سال اخیر و پیش از اینکه بنده سردبیری را برعهده بگیرم، مجله به سمت حوزهی علوم انسانی و تولید علم دینی و نظریههای علم دینی رفت. تا الان هم بیشتر شمارههایی که شکل گرفته به صورت ویژهنامه با محوریت علم دینی، به ویژه نظریههای علم دینی و رویکردهای علم دینی بوده است؛ مثلاً نظریه علم دینی استاد جوادی عاملی، استاد دکتر گلشنی. یکی دو شماره در نقد دیدگاههای دکتر سروش در بحث دین پژوهی و کلیت بحث دین پژوهی، دیدگاههای شبستری در بحث اجتهاد و دین پژوهی و حتی علم دینی منتشر شد که همهی اینها با رویکرد انتقادی است؛ یعنی ما الان هم که مقالات را میگیریم، حتی در مورد دیدگاههایی هم که قبول داریم، مقاله یدریافتی باید رویکرد انتقادی داشته باشد. یعنی صرفاً تایید و توصیف و تبیین ساده نباشد؛ بلکه دارای نگاه انتقادی باشد، یا آن را نظریه پیش فرض بگیرد و بر مبنای آن نظریه، نظریهی دیگری را نقد کند، چون عنوان فصلنامه «کتاب نقد» است که بیشتر به حوزه علم دینی و علوم انسانی میپردازد و تا الان چندین دیدگاه و ۷-۸ نظریه در آن مطرح شده و برای هر کدام یک الی دو شماره به چاپ رسیده است؛ از شهید مطهری، آیت الله مصباح و اندیشمندان دینی دیگر.
چند ویژهنامه هم اخیرا با محوریت تحول علوم انسانی در چهل سال اخیر انقلاب داشتیم، که در چهلمین سال انقلاب منتشر شد و دو الی سه شماره هم در مورد تحول علوم انسانی تاکنون منتشر شده است. هرکدام از این رشتهها مطرح و نقد و بررسی شده که تاکنون چه تحولاتی داشتهاند و آیا در گذشته این رشتهها بودهاند یا خیر؟ آیا در حال حاضر نوآوری دارند؟ و مشکلات و آسیب شناسی آنها نیز مورد بررسی قرار گرفته است. بعضی از موضوعات جزئیتر شدند، برای مثال روی عرفان اهل بیتی کار شد. در مورد برخی موضوعات در قالب همایش بحث شده است؛ دیدگاههایی مثل علم دینی شهید صدر و دیدگاه دکتر نصر. سال قبل هم بحث عقل و اجتهاد را مورد بررسی قرار دادیم و به نقد رویکرد تفکیک پرداختیم. الان هم شمارهای در دست داریم که در حال انجام است، با موضوعاتی مثل الحاد مدرن و امثال این موارد. درصدد هستیم که مجله «کتاب نقد» را از حوزه علمی دینی، به حوزه علمی پژوهشی تبدیل کنیم. با توجه به اینکه این موضوع مورد نیاز هم هست. یعنی رویکرد انتقادی، علمی و دینی باقی بماند ولی موضوع، علم دینی بشود.
با توجه به اینکه مقالات فصلنامه جنبه تخصصی دارند، شما مخاطبین فصلنامه را عموماً چه کسانی میبینید؟
بستگی دارد، مخاطبین قسمتهایی که ویژه نامه بود، نویسندگان، اساتید و متخصصان هستند؛ کسانی که صاحب اثرند و از خواص به معنای دانشجویان، اساتید تا طلاب و اساتید حوزه و بسیاری مواقع هم عموم مردم. در «کتاب نقد» موضوعات تخصصی و شمارهها اکثراً به صورت ویژهنامه هستند، البته برخی از موضوعات شاید جنبه عمومی هم داشته باشند. اما در حال حاضر با توجه به اینکه مجله یک نوع پژوهش و شامل مباحث ویژهای است، مخاطبین آن را نوعاً از حوزه علوم انسانی و علوم دینی و فلسفه و دانشجویان و طلاب تشکیل میدهند.
فصلنامه دو دوره داشته و از شماره ۶۹ به بعد دوره جدید آن است. وجه تمایز این دو دوره چه بوده؟
دوره گذشته به تعبیری مسئله محور بود، هرچند تخصصی هم بوده است. این طور نبود که بگوییم مجله ذیل تولید علم دینی یا علوم انسانی یا مثلاً در حوزهی دین پژوهشی باشد؛ آن دوره یک مسئله اجتماعی (البته لزوماً منظورمان دانش علوم اجتماعی نیست) در جامعه داغ و مطرح میشده، لایهی نخبگانی به موضوع ورود پیدا میکنند، در حین این ورود و رفت و برگشت و نقد و بررسی، «کتاب نقد» فراخوان میداد و از افراد خاص مقاله میگرفت، یا سفارشی و یا برخی هم به صورت عمومی مقاله میدادند و اینها را چاپ میکرد و طیف وسیعی از مسائل را نیز شامل میشد؛ از فقهی، حقوقی و مباحث نظری انقلاب تا مسائل ریز سیاسی و اجتماعی روز و مباحث جهانی و امثال این موارد. البته شاید شامل موضوعاتی در بحث فمینیسم، لیبرالیسم در مکاتب مختلف، در حوزه اقتصاد هم بوده باشد،اما در دوره دوم در حوزه یعلوم انسانی و فلسفه علوم انسانی یا به تعبیری فلسفه علم دینی متمرکز شده است. یعنی موضوع به صورت تخصصی از شماره ۷۰ به بعد برعلم دینی و علوم انسانی متمرکز شده و بعد از آن ۳۰ شماره تا الان منتشر شده است. ۳۰ شمارهی جدیدی که منتشر شده نوعاً بر مبنای نظریهها، رویکردها و مکاتب علم دینی است. البته گاهی به موضوعات مرتبطی که به صورت مستقیم در مورد علم دینی نبوده مثل عرفان اهل بیتی که یکی از شاخههای علم دینی محسوب میشود نیز پرداخته است. ۳۰ شمارهی اخیر «کتاب نقد» که منتشرشده یا آخرین شمارههایی در دست انتشار است، از این صنف هستند.
چه چیزی منجر به این تغییر رویه در «کتاب نقد» شد؟
بخشی از علت آن مربوط به پیشینهی اجرایی، فکری و واگذاری مجله بوده است. در پژوهشگاه، مرکزی در حوزهی دانش بینارشتهای، به ویژه در حوزه علوم انسانی ایجاد شد. از طرفی تولید علوم انسانی و تحول علوم انسانی هم یک ضرورت محسوب میشود. در حقیقت یک مرکز و گروهی شکل گرفت که در آن حلقات علمی تشکیل شد و مجله را از حالت سابق که زیر نظر کل پژوهشگاه بود خارج کرد و ذیل آن مرکز و چند گروه برد که به صورت کلی بحث علم دینی و فلسفهی علوم انسانی را دنبال میکردند. از آن زمان و تا قبل از اینکه مجله را تحویل بنده بدهند، آقای دکتر رفیعی آتانی سردبیر بودند و ضرورت فلسفه علوم انسانی وعلم دینی، هم از دیدگاه مقام معظم رهبری و هم نیاز نظام، سبب شده بود مجله را به این سمت و سوی خاص هدایت کنند.
این رویه چه تأثیری بر مخاطبان و میزان استقبال از مجله گذاشت؟
مجله یک مقداری تخصصیتر شده است، لذا بحثها عمیقتر میشود و یک شاخهای از دانش و یک مسئلهی خاص از این حوزه را پیگیری میکند، خیلی به متفرقهها نمیپردازد و از این جهت خوب است. ولی از جهت دیگر مخاطبین عام خودش را از دست میدهد که طبیعی است. یعنی هرچه قدر مجله در علم، روی یک موضوع خاص متمرکز شود، قاعدتاً مخاطب خاص پیدا میکند. هرکدام از این حالات نقاط قوت و نقاط ضعفی دارند. در حال حاضر نیز این موضوع مطرح است که مجله بیش از پیش به سمت علمی پژوهشی شدن برود. لذا ممکن است جنبه یترویجی، تبلیغی و مخاطب عام خودش را از دست بدهد، اما هر کدام یکسری نقاط قوت و ضعف دارند که در مجموع اولویت به تولید علم و علوم اسلامی انسانی داده شده است.
ادامهی این گفتگو به زودی منتشر می شود…