به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، هم اندیشی علمیِ واکاوی ابعاد فقهی، حقوقی و سیاسی حکم رهبر معظم انقلاب در محکومیت قرآن سوزی عصر دوشنبه دوم مردادماه ۱۴۰۲ توسط پژوهشگاه با مشارکت با مشارکت سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام و دیگر مراکز مرتبط بصورت حضوری و مجازی در پی جسارت به ساحت نورانی قرآن مجید در سوئد و پیام رهبر معظم انقلاب در این خصوص برگزار شد.
دکتر محمود حکمت نیا در هماندیشی واکاوی ابعاد فقهی، حقوقی و سیاسی حکم رهبر انقلاب در محکومیت آتشسوزی قرآن در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی پیرامون مباحث حقوقی در خصوص حکم قرآن سوزی و تحلیل حقوقی از این ماجرا ابتدا طی مقدمه ای اظهار داشت:گاهی ما مسئله را از منظر دروندینی و درون معرفتی و درونفقهی در چارچوب سرزمین اسلامی و با حاکمیت اسلامی بررسی می کنیم. چنین امری با پیچیدگی چندانی دشوار نیست زیرا نظام حقوقی و حاکمیتی اسلامی نسبت به رفتار حکومت داشته و حکم آن را چه به لحاظ حقوقی و یا قضایی تعیین می کند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی افزود: آنچه امروزه اتفاق می افتد در این چارچوب نیست بلکه اشخاصی در بیرون از مرزهای اسلامی و خارج از مقررات اسلامی و نظام حقوقی و قوانین ملی اقدام به توهین به مقدسات دینی ما نموده اند بنابر این به لحاظ حقوقی به این مسئله رسیدگی کرد که وضعیت حکمی و قضایی آن چگونه است.
وی تصریح کرد: حال اگر بخواهیم موضوع را از منظر حقوق داخلی کشورهای محل حادثه بررسی کنیم باید به قوانین حقوقی و قضایی ملی کشورها پرداخت و به این سوال پاسخ داد که آیا آنان به لحاظ حقوق داخلی با مقوله توهین به مقدسات سلب آزادی دینی و سلب آزادی بیان چه موضعی دارند؟ این موضوع نیز از حیطه بحث حاضر، خارج است هر چند در سطح بین الملل و به لحاظ مباحث تطبیقی مفید است. بنابر این آنچه اکنون محل گفتگو است بررسی موضوع از بعد بین المللی است.
حکمت نیا عنوان کرد: برای بحث و بررسی حقوقی موضوع از دو منظر نظری و فلسفی از یک سو و حکمی و حقوقی از سوی دیگر گفتگو کرد.
وی بیان کرد: از این منظر مسئله اصلی و مهم چه به لحاظ فلسفی و نظری و چه به لحاظ حقوقی این است که آیا توهین به مقدسات تحدیدی برای آزادی بیان محسوب می شود یا نه؟ زیرا دلیل عمده در توجیه حقوقی آزادی چنین رفتارهایی استناد به آزادی بیان است.
وی خاطر نشان کرد: چنین اهانت هایی به لحاظ مباحث سیاسی و تحلیل اجتماعی و بررسی پیامدهای آن خود موضوعات مهمی است که باید در جای خود به آن پرداخت. لکن آنچه در اینجا مطرح است فقط از منظر حقوقی است. همانطور که گفته شد محور پایه در اینجا بحث آزادی بیان است.
نویسنده کتاب آزاداندیشی و آزادی بیان در ادامه گفت: بر اساس مبانی دینی و فقهی آزادی بیان در ادبیات اسلامی پذیرفته شده است و در این موضوع چندان بحثی وجود ندارد لکن برای تحلیل دقیقتر آزادی بیان باید به تفکیک دو امر پرداخت. هر بیانی دارای محتوا و شیوه ابراز است در نتیجه مباحث حقوقی آزادی بیان نیز ناظر به این دو امر است یعنی اینکه چه محتوا و ایده ای را می توان بیان داشت و دیگری اینکه بیان کننده چه شیوه ای را برای ابراز ایده خود به کار می برد.
وی با تفکیک این دو حوزه گفت: تمدن اسلامی در حوزه نقد و انتقاد و گفتگو همیشه با روی گشوده برخورد کرده است شواهد تمدنی نشان می دهد که نقد ولو به صورت تند در بسیاری از موارد وجود داشته است، در صدر اسلام و دورههای بعد گفتگوهای انتقادی ما بسیار عمیق بوده است یعنی ادیان و اشخاص مختلف و جریان های سیاسی مختلف گفتگوهای انتقادی فراوانی در مورد مباحث معرفتی و دینی ما ارائه داده اند و به نظر می رسد در حوادثی غوطه ور بودیم ولی از منظر معرفتی و حقوقی به نظر می رسد ادبیات دینی ما از این ناحیه یک وسعت است. پس در اینجا محکومیت پرسش،انتقاد و بررسی مسائل اسلامی نیست هر فردی می تواند نسبت به مفاهیم دینی و احکام اسلامی انتقاد کند چنین مسئله ای روشن و محل نزاع نیست. آنچه محل نزاع است این است که شخص منتقد یا معارض با روش توهین آمیز و تحقیر کننده می خواهد مفاهیم دینی را در معرض تندترین انتقادات قرار دهد. سخن این است که آیا این امر نیز مشمول آزادی بیان است و افراد آزادند با هر روش و ساختاری سخن خود را مطرح کنند.
حکمت نیا با چنین تفکیکی اظهار داشت: وقتی درباره شیوه بیان وارد گفتگو می شویم چگونه بیان را ارائه داد در این جا آیا با هر روشی می شود بیان را ارائه داد یا نه؟ پس دو سوال در این جا مطرح می شود در حوزه محتوا و روش چه محدودیت هایی برآزادی بیان قابل طرح و ارائه است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان کرد: در بحث محتوا و بیان اگر کسی از شیوه توهین بخواهد استفاده کند به خصوص مقدسات فرد مقابل خودش بحث نظری باید کرد که آیا با گذشت از بیان های بسیار نامتعارف و توهین آمیز این جا باز موضوعات مربوط به بیان است یا نه.
وی افزود: بلحاظ موضوعی در اینجا باید دو عنوان را از هم جدا کرد یک “صوت” و دیگری “بیان” در قرآن کریم بر اساس رفتارهای اجتماعی این دوعنوان از هم جدا شده است قرآن کریم در اینگونه امور از سه واژه “بیان” “قول” و “صوت” استفاده کرده است. بیان در جایی است که شخص مطلبی را برای دیگری ابراز می کند و شنونده آن مطلب را دریافت می کند حال اگر به صورت لفظی باشد به آن قول می گویند اما صوت، صدایی است که دریافت کننده آن ممکن است از آن چیزی بفهمد ولی آن امر محتوای صوت نخواهد بود. مثلا در خیابان سروصدایی می شود شنونده پی می برد که در آنجا تصادفی صورت گرفته است.آگاهی به تصادف محتوای صدا نیست تا بیان صدق کند بلکه سروصدا دلالت بر تصادف می کند. حال سخن این است که اگر گوینده با روش های تحقیرآمیز و توهین آمیز سخنی بگوید می توان گفت که شنونده از این سخن دریافت پیام نخواهد کرد بلکه تنها به آن به عنوان صوت نگاه خواهد کرد و از آن ناراحتی یا عصبانیت دریافت می کند به بیان دیگر عبارات توهین آمیز به لحاظ موضوعی بیان محسوب نمی شود بلکه صوت است.
شاهد این مطلب را می توان در سوره لقمان یافت، جناب لقمان در نصحیت به فرزندش توصیه می کند که هنگام گفتگو صوتش را پایین بیاورد،واژه ای که در این آیه به کار رفته است صوت است نه قول و نه بیان. به عبارت دیگر لقمان می گوید اگر صدایت را بالا ببری محتوایش شنیده نمی شود بلکه صوتی است مانند سایر اصوات.
وی در ادامه سخن خود به مبنای حمایت از آزادی بیان اشاره کرد: وی با اظهار اینکه در کتاب آزادی بیان حدود ۱۶ مبنا برای اثبات آزادی بیان بررسی شده است به مهمترین مبنا اشاره کرد که عبارت است از مبنای کشف حقیقت،یعنی با گفتگوی آزاد می توان به کشف حقیقت دست یافت. توهین به مقدسات چنین مسیری را منسد خواهد کرد به عبارت دیگر هنگامی که پای توهین به میان بیاید مسیر کشف حقیقت بسته می شود بنابراین حمایت از توهین به مقدسات مبتنی بر آزادی بیان با مبنای آزادی بیان ناسازگار است و از این جهت آزادی بیان را باید به لحاظ مبنا محدود دانست.
خلاصه اینکه با توهین حقیقت پنهان میشود و تبیین نخواهد شد و حقایق در پرده کینه و نفرت باقی خواهد ماند.
حکمتنیا اذعان کرد: آنچه تا کنون گفته شد مربوط به موضوع و مبنا بود حال اگر بخواهیم عنوان و عامل تحدید کننده آزادی بیان را به لحاظ حقوقی بررسی کنیم به دو عنوان ایذاء و اضرار باید اشاره کرد. در نظام های حقوقی این دو عنوان محدود کننده آزادی بیان است. یعنی اینکه شخص نباید با بیان خود دیگران اذیت کند و یا به آنها ضرر وارد کند. از آنجا که در حوادث اخیر قرآن را سوزانده اند می توان با توجه به این دو عامل موضوع را بررسی کرد.
وی برای تحلیل دقیقتر بیان داشت: گاهی فردی برای ایذاء یک فرد مسلمان، قرآن را جلوی منزل او آتش میزنند که بحث آن خیلی روشن است و حقوق چنین اجازه ای را به شخص نمی دهد لکن اگر شخصی در منظر عمومی اقدام به آتش زدن قران کندو احساسات میلیاردها مسلمان را به سخره گیرد آیا ایذاء بر آن صدق می کند؟
وی در پاسخ به این مسئله با جداسازی ایذا و تاذی گفت: از آنجاکه این رفتارهای به صورت عمدی صورت گرفته و حواشی و مسائل پیرامونی آن همه حکایت از آن دارد که این یک هجمه به اعتقادات مسلمانان بوده و در نتیجه یک ایذا عمومی محسوب می شود. موئد آن تظاهرات و درگیری هاست زیرا مسلمانان به شدت از ناحیه دچار اذیت شده و به صورت های مختلف ناراحتی خود را ابراز می دارند.
وی ادامه دارد: بحث مهم دیگری که در اینجا باید به آن پرداخت مسئله هویت جمعی است هویت جمعی که گاه در امور جزئی تری مانند خصوصیات یک مکان بروز دارد در امور مقدسات به شدت مطرح می شود برای مثال در کشور فرانسه حتی در محصولات که کشاورزی که اختصاصی به یک منطقه دارد هویت سرزمینی را مطرح کرده و از آن محافظت کرده و اجازه مخدوش کردن هویت را نمی دهد در اینجا نیز باید گفت امور مقدسی مانند قرآن و یا شخصیت پیامبر اکرم(ص) از امور هویت بخش به جامعه اسلامی است. در نتیجه توهین به آنها اضرار به هویت جمعی می شود و از این منظر می تواند آزادی بیان را مقید کند .
وی عنوان کرد:صرف نظر از انسان و هویت انسانی، آیا برای مقدسات دینی هم میتوان وجهه حقوقی از منظر اسناد بینالمللی بیابیم و اینجا محل نزاع است. اینکه آیا سازمانهای بیناللمللی از جهت حقوقی میتوانند از مقدسات دینی و ارزشهای الهی حمایت کنند؟ قطعنامههایی در این حوزه صادر شده ولی با مخالفتهایی روبرو شده است. همین امر نیز به لحاظ نظری قابل گفتگو است.
حکمتنیا با استفاده از بیاینه رهبری به عنصر سومی اشاره کرد و اظهار داشت: در اینجا عنصر بسیار مهمی وجود دارد و آن این است که به لحاظ درون دینی و فقهی مسلمانان دارای تکلیف دینی نسبت به مواجهه با چنین اهانت هایی هستند. آنان برای انجام تکلیف خود در برابر چنین حوادث و توهین هایی مجاز به سکوت نخواهند بود. با این منظر باید گفت میلیون ها نفر در برابر چنین توهینی احساس تکلیف می کنند و اگر کشورها جلوی چنین تعدی هایی را نگیرند احتمال حوادث بین المللی قابل پیش بینی نخواهد بود. بنابراین برای پیشگیری از این منازعات و فتنه ها و مخدوش شدن صلح لازم است از منظر امنیت نیز به مسئله نگاه شود و عنصر امنیت عمومی و نظم عمومی در تحلیل آزادی بیان مورد استفاده قرار گیرد همچانکه روشن است این عامل خود به طور مستقل از منظر بین المللی قابل بررسی و امعان نظر است. موید چنین مطلبی این است که در اسناد بین المللی جدای از حقوق انسان ها به ممنوعیت نفرت افکنی و کینه ورزی نیز اشاره شده است. این امر به همان مسئله امنیت برمیگردد
حال اگر بعد امنیتی قرآن سوزی نیز مورد توجه قرار گیرد نیازمند به قواعد و اقدامت پیشگیرانه خواهد بود زیرا بهم ریخت صلح و امنیت به گونه ای است که باید برای جلوگیری از آن باید اقدامات پیشگیرانه انجام داد با توجه به این امر باید تلاش بین المللی نمود تا کشورها حساسیت موضوع را دریابند و درصدد تدابیر پیشگرانه حقوقی باشند. از جمله اقدامات پیشگیرانه اصلاح قوانین و یا اقدامات قضایی برای بازداشتن افراد از چنین اهانت هایی است.