جریان شناسی شبهات پیرامون شخصیت و قیام امام حسین(ع)

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، نشست علمی با موضوع «جریان شناسی شبهات پیرامون شخصیت و قیام امام حسین علیه السلام» ۴ مردادماه ۱۴۰۲ توسط معاونت پژوهش مدرسه علمیه تخصصی زینبیه با حضور حجت الاسلام دکتر قاسم ترخان مدیر گروه تخصصی علوم انسانی قرآنی پژوهشگاه به صورت مجازی برگزار شد.

حجت السلام دکتر قاسم ترخان در ابتدای بحث گفت: عنوان نشست بر اساس کتاب نگرشی عرفانی، فلسفی و کلامی به شخصیت و قیام امام حسین علیه السلام گزینش شده است. پیش از بحث لازم است به دو نکته اشاره شود: نکته اول اینکه حجم زیادی از شبهات متوجه شخصیت و قیام امام حسین علیه السلام است، این به خاطر نقش روشنگری و هدایت‌بخشی امام حسین است، کسانی که صاحب زر و زور هستند نمی خواهند تا پیام امام منتشر شود و مواجهه سلبی با این موضوع دارند، نکته دیگر، در مواجهه با امام حسین با دو گونه جهالت روبرو هستیم: ۱. جهالت قبل عمل(در مقابل علم قرار می گیرد) ۲. جهالت بعد از عمل (در مقابل عقل قرار می گیرد.) کسی چیزی را نمی داند و فعلی را  انجام می دهد جهالت در مقابل علم است. با شبهه پراکنی و پرسش های انحرافی می خواهند بیان کنند قیام  امام حسین ارزش چندانی ندارد، جهالتی که در مقابل علم است را ایجاد می کنند. کسی عاشق می شود که معرفت و علم داشته باشد شبهه علمی در این جهالت می گنجد.

در ادامه مدیر گروه تخصصی علوم انسانی قرآنی پژوهشگاه گفت: در کربلا هر دو جهالت وجود داشت که در این نشست جریان و شبهاتی که در قسمت جهالت قبل از عمل می باشد را مورد بررسی قرار می دهیم.

جریان اول  به حوزه مبانی و شبهات اعتقادی بر می گردد که به عنوان نمونه به چند شبهه اشاره می‌شود:

شبه اول: شبهه ای در حوزه جبر و اختیار مطرح می کنند و می گویند حادثه کربلا بر اساس علم الهی رخ داده است، و خداوند متعال مقدر کرده است که یزید و امام حسین اینگونه رفتار کنند. حال چه فضیلتی برای امام حسین و چه سرزنشی برای یزید وجود دارد؟ چرا که در سرنوشت آنها از قبل اینگونه نوشته شده است.

در پاسخ می گوییم: بله خداوند متعال علم دارد و مقدر هم هست ولی این علم خدا نافی اختیار انسان نیست و باعث نمی شود سلب مسئولیت از انسان ها کنیم.  به طور مثال استاد می داند که دانشجو به خاطر سعی و تلاشی که می کند نمره ۲۰ می گیرد این علم را پیش از امتحان دارد ولی به این معنا نیست که استاد، شاگرد را مجبور کرده باشد. بنابراین چون انسان اختیار دارد، نسبت به رفتاری که انجام داده مسئول است. علاوه بر اینکه جبر در نقش‌هایی است که در عالم تعریف شده است اما اینکه چه کسی این نقش را بازی کند به اختیار انسان‌ها و افراد است.

شبهه دوم: شبهه دوم مربوط به مسئله بداء است. به طور نمونه قرار بوده است فرج آل محمد سال ۷۰ هجری اتفاق بیافتد، امام حسین شهید شد، بداء حاصل شد و فرج به تأخیر افتاد.

پاسخی که می دهیم به شبهه بداء این است که دو گونه لوح داریم: لوح محفوظ و لوح محو و اثبات.که تغییر و تحول اینجاست. انسان ها ممکن است به لوح محو و اثبات دسترسی داشته باشند و براساس آن گزارشی بدهند که بعدا اتفاق نیافتد.

شبهه سوم: بحث احباط و تکفیر می باشد، تکفیر از ماده کفر به معنای پوشش می باشد و گفته می شود عمل خوب، عمل بد را می پوشاند. حبط عمل به این معناست که اول کارهای خوب انجام داده بعد کاری می کند که ثوابهای کارهای خوب از بین می رود.

شبهه‌ای که مطرح است این می باشد؛ یزیدی که جنایت بزرگ انجام داده، همان یزید کارهای خوبی انجام داده و ممکن است کار خوب، کار بد را بپوشاند.

پاسخ: با فرض اینکه یزید اعمال خوب داشته، گناهان به حسنه تبدیل نمی شود، زیرا ایمانش قرین عمل نبوده و اعمال خوبش مورد قبول واقع نمی شود. در اینجا نیز می توان، اصاله الایمان را مطرح کرد و گفت ابتدا باید معرفت و ایمان داشته باشید چون راه را به شما نشان می دهند، در حالی که یزید ایمان به خدا نداشت و عمل صالحی هم که انجام می داد، تأثیری در محو کردن گناهانش ندارد.

در ادامه به جریان دوم که شبهات پیرامون شخصیت و قیام امام حسین علیه السلام را به چالش می کشاند را مطرح کرد و گفت:

شبهه اول: از امام حسین علیه السلام یک  شخصیت اسطوره ای درست کردید که امکان تحقق در خارج ندارد در حالی که گزارشات تاریخی طور دیگر بیان می کنند که این  همه فضایل برای امام  علیه السلام وجود ندارد.

گفته می‌شود در شهادت امام حسین آسمان گریه کرد، آفتاب گرفت، فرشتگان گریستند، این موارد جنبه های ماورء الطبیعی دارند، اولا شما فضایلی را مطرح کردید که واقعیت  ندارد و این شخصیت را جنبه اسطوره ای دادید که واقعیتی در خارج ندارد.

پاسخ: از لحاض تاریخی و علم رجال وقتی بررسی می کنیم استنادات آن ها هیچ پایه و اساس ندارد و تمامی آن ها ضعف دارد علاوه براینکه پاسخ خاص کلامی می توان داد: به بهانه غلو و افسانه ای بودن نمی توان مقامات ائمه را نادیده گرفت. ائمه اطهار علیهم السلام با اطاعت پروردگار به مقاماتی رسیدند که در انسان های معمولی دیده نمی شود.

ائمه به مقام ولایت کلیه‌ی الهیه دست یافته اند و می توانند  قدرت تصرف در عالم را داشته باشند یعنی  اگرخدا قادر است ائمه نیز قادر هستند و تنها تفاوت در این است که  خدا قادر علی الاطلاق هست و ائمه به قدرت ظلّی دست پیدا می کنند.

در ادامه به بیان شبهه‎‌ی دیگر پرداخت و گفت: وهابیت می‌گویند امام حسین علیه السلام از فرمان خلیفه اطاعت نکرد در حالی که یزید خلیفه ای بود که از جانب مردم انتخاب شده بود و حق مشروعیت داشت.

پاسخی که داده می شود این است که ما شیعیان مشروعیت خلافت را از طریق نص معتقدیم، یعنی خلیفه و امام باید از طریق خدا مشخص شود و پیامبر از طرف خدا معلوم می شود و امام هم باید از طرف خدا باشد. چون ما عصمت را شرط می دانیم، پس باید خدا نص کند، اینها مجوز دارند. در دوران غیبت نصب عام مطرح می شود. اساساً شما که رأی مردم را دخالت می دهید، شما به عنوان اهل سنت مبنای درستی ندارید. زیرا بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، ابوبکر از طریق حل و عقد به خلافت رسید، عمر توسط ابوبکر منصوب شد، و برای عثمان شورا را مطرح می کنند و این چندگانگی در مبنا دلیل آن است که مبنای درستی در کار نیست.

مدیر گروه تخصصی علوم انسانی قرآنی پژوهشگاه اذعان کرد: جریان سوم از یزید و جنایات او دفاع می کنند و می‌گویند امام حسین و قیام او اشکالی ندارد، محوریت این شبهات تبرئه کارهای یزید بوده،  و می گویند درست است که یزید جنایت کرده ولی یزید مجتهد بوده و در اجتهاد خطا کرده پس سزاوار لعن نیست، کسی که اجتهاد کرده و به واقع رسیده به دو ثواب دست می یابد و اگر به واقع نرسد یک ثواب می برد. یزید آدمی بوده که تلاش کرده و خطای اجتهادی مرتکب شده و دستور کشتن امام را داده و در این مورد هیچ سرزنشی ندارد.

پاسخ: اینها دست و پا می زنند یزید را تبرئه کنند. یزید  سه جنایت  انجام داده است، واقعه‌ی حره، آتش زدن خانه خدا و شهادت امام حسین علیه السلام، چگونه انسانی که علناً مرتکب فسق و فجور می‌شود و نبوت پیامبر را انکار می‌کند به او پاداش می‌دهند.

اقای ترخان مطرح کردند شبهه‌ای را مطرح می‌کنند که یزید بعد از واقعه عاشورا توبه کرده است. بنابراین کسی که توبه می کند خداوند گناهان او را مورد بخشش قرار می دهد. پاسخی که می توان در مورد این شبهه داد بدین گونه می باشد که اساساً یزید دین را قبول نداشته است و آن را خرافه می داند. بنابراین توبه‌ی چنین شخصی قبول نمی باشد و علاوه اینکه تراکم اعمال بد انسان ها، آن ها را به جایی می کشاند که عادتاً انتظار بازگشت نمی رود و چطور احتمال می دهید که شخصی که این همه جنایات بزرگ انجام داده است توان توبه را داشته باشد و نکته دیگری که وجود دارد این است که از لحاظ تاریخی هیچ مستندی وجود ندارد که یزید توبه کرده باشدو زیرا بعد از واقعه عاشورا دو جنایت بزرگ دیگر مانند واقعه حر و آتش زدن خانه خدا را انجام داده است.

در ادامه دکتر قاسم ترخان به جریان چهارم پرداخت و بیان کرد: جریان چهارم ناظر به مسائل بعد از واقعه عاشورا است. به طور نمونه کارهایی که شیعیان انجام می دهند از قبیل گریه و عزاداری برای امام حسین علیه السلام که مورد شبهه واقع می شود.

شبهه ای که مطرح می شود این است که عزاداری برای امام حسین علیه السلام باعث افسردگی می گردد یا اینکه امام حسین شهید شده است و شهید منزلت بسیار بالایی دارد پس چرا برای چنین شخصی عزاداری می کنید. پاسخی که داده می شود این است که از لحاظ بعد فردی امام حسین به بالاترین مقام و منزلت واصل شده است اما از لحاظ بعد اجتماعی؛ جامعه از برکات و خدمات امام محروم شده است. همین گریه و عزاداری باعث می شود به امام معصوم وصل شویم و معرفت و عشق به امام حسین علیه السلام پیدا کنیم و به پیام عاشورا واصل شویم یعنی شور با شعور پیوند بخورد.

وی در پایان به جمع بندی مطالب پرداخت و تأکید کرد: چهار جریان وجود دراد که جریان اول مربوط به مبنای اعتقادی می شود مانند جبر و اختیار، جریان دوم دیگر سعی دارد تا قیام و شخصیت امام حسین السلام را از نظر ارزش‌های والای اخلاقی دچار چالش کند و جریان سوم تلاش می کند تا یزید را از جنایاتی که مرتکب شده است تبرئه نماید و آخرین جریان نیز رفتارها و کارهای شیعیان مانند عزاداری و گریه برای امام را به چالش می کشاند که برای هر کدام پاسخ هایی داده شد.