راهکارهای فرهنگ‌پذیر نمودن دین از مهمترین رسالت‌های دینی است

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، کرسی علمی ترویجی با عنوان «الگوی ساخت به مثابه راهکاری برای فرهنگ پذیرنمودن امور دینی با مطالعه موردی حجاب» در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی توسط گروه فرهنگ‌پژوهی و با مشارکت گروه فلسفه دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه قم و با ارائه سرکار خانم دکتر مهدیه‌السادات مستقیمی، عضو هیئت علمی دانشگاه قم و با حضور ناقدین آقایان دکتر حسین بابایی‌مجرد و مهدی جمشیدی از اعضای محترم هیئت علمی پژوهشگاه روز گذشته مورخ ۲۲ مردادماه سال جاری برگزار شد.

در ابتدای این جلسه آقای دکتر سیدحسین فخرزارع دبیر علمی جلسه اظهار داشت: گروه فرهنگ‌پژوهی همگام با وظایف اصلی خود در زمینه پژوهش‌های علمی، حسب نیازهای فرهنگی و اجتماعی جامعه، اقدام به برگزاری نشست‌ها و کرسی‌های علمی و همچنین همایش‌های مختلف می‌کند که یکی از موضوعاتی که بر اساس اقتضائات جامعه در سال قبل و امسال مدنظر داشته بحث حجاب و عفاف بوده و در این راستا چندین نشست تخصصی و کرسی علمی ترویجی توسط اندیشمندان مختلف برگزار کرده است. کرسی علمی‌ترویجی حاضر نیز حسب این اقتضائات و دغدغه‌ها، به پیشنهاد خانم دکتر مستقیمی دانشیار و هیئت علمی محترم دانشگاه قم برقرار شده که به نظر ایشان توجه به بحث فطرت و ارجاع به درون‌مایة انسانی با استفاده از الگوی ساخت‌گرا و روش سقراطی می‌توان برای فرهنگ‌پذیری امور و مسائل دینی از جمله حجاب اقدام کرد .

پس از آن خانم دکتر مستقیمی به ارائه بحث پرداختند و خاطرنشان کردند: رصد راهکارهای موثرفرهنگ پذیر نمودن دین و مسائل دینی از مهمترین رسالت‌های دینی و فرهنگی است. گاه به دلایل مختلفی تبیین‌ها و تبلیغات دینی و فرهنگي به شیوه‌های متعارف کم تاثیر می شود و یا حتی  برخی مسائل دینی در برهه‌ای از تاریخ وجغرفیای یک فرهنگ  به‌رغم آن که مقاومت نظری فرهنگی در برابر آن نمودی ندارد ولی در ساحت عمل  در فرهنگ عمومی کمتر به آن توجه می شود از این جهت باید در پی الگوها و راهکارهایی بود که در قدرت تعمیق وترویج  فرهنگ موثر بوده  و شکاف بین عمل و نظر را بکاهد. یکی از این راهکارها که در سیاست‌گذاری‌های کلان و متوسط و خرد فرهنگی کمتر به آن توجه می‌شود استفاده از یکی از الگوهای نوین یادگیری به نام الگوي ساخت‌گراست که برای تنظیم ساختار اطلاعات پراکندة ذهنی فرد و یافتن پاسخ توسط خود او به کار  می رود، ولی میتوان بر اساس نگرشهای بنیادینی که در حوزه‌های معرفتی وجود دارد، کاربرد این الگو را توسعه داد و آن را برای بازیافت مشهودات درونی مبتنی بر معنویت فطری به کار گرفت. از این‌رو سعی می‌شود تحلیلی دربارة هویت الگوی ساخت‌گرا و مشابهت آن با روش سقراطی ارائه شود و با تکیه بر دیدگاه‌ صدرایی و شارحان حکمت متعالیه ، پیشنهاد راهبردی توسعه در کاربست این الگو در راستای یافتن پاسخ‌های درونی معنویت فطری  درباره برخی مسائل دینی ارائه گردد. درطی این ایده و رویکرد، حسب مبانی نظری خاصی که مدنظر است مجموعه‌ سوالاتی به سبک سقراطی مطرح می‌شود تا فرد به کمک آن بتواند به حکم فطرت و درون خویش، مسائل را بازیافت نماید.

وی یادآور شد این شیوة تقابل با مسائل پیامدهای مثبت فرهنگی فراوانی در پی خواهد داشت که دو پیامد آن از اهمیت بیشتری برخوردار است: نخست این‌که حتی اگرمخاطب پرسش‌گری ساخت گرایانة ما، آن مسئله دینی را به عنوان تعبد و تدین نپذیرد  حداقل پذیرش آن مسئله به عنوان یک مولفه  فرهنگی برای  او راحت تر خواهد بود و دوم این‌که با  به کارگیری این الگو که مبانی فلسفی و مزایای مهم و اصول ویژه‌ای دارد، فرد مخاطب چون خودش با تلاش وجودی و برگشت به معنویت فطری خود به حقیقت مسئله مورد نظر دست می‌یابد عمل به مقتضای یافته نیز در وجود او ضمانت بیشتری پیدا می‌کند و به تعبیر دیگر شکاف بین عمل و نظر در وجود او کم می‌شود و فرهنگ‌پذیری عملی  نسبت به امر مورد نظر در او فزونی می‌یابد .

وقتی در برهه‌ای از فراز ونشیب تاریخ فرهنگ یک جامعه، دلایل عقلی یا نقلی برای اثبات یک مسئله دینی از جمله حجاب و امثال آن با اقبال کمتری مواجه می‌شود، این الگو و البته برخی سیاست‌های خرد، متوسط وکلان فرهنگی می‌تواند تأثیرات مثبت خود را سریعا نشان خواهد داد؛ لذا ضرورت و اهمیت استفاده از این روش روشن‌تر خواهد گردید .

“الگوی ساخت‌گرا” می‌تواند در رویکردهای مختلف مورد تامل قرار گیرد، ولی آنچه در اینجا مد نظر ماست این است که با تکیه بر برخی مبانی جهان‌بینی و تحلیل‌های علم النفسی و همچنین با توجه به برخی دیدگاه‌های فلسفه فرهنگ نظیر رابطه و نسبت فرهنگ و دین، با هدف راهکارجویی برای دین‌گستری و فرهنگ‌پذیر نمودن برخی مسائل دینی در این راستا می‌توان اقدام کرد.

وی ادامه داد این الگو به ویژه در مسائلی که چالش‌های زیادی در آن ایجاد می‌شود مانند مسئلة حجاب و امثال آن، یک رویکرد بدون‌مجادله‌تری است که هم پاسخگوی مسائل دینی می‌باشد و هم ضمانت عمل آن بیشتر است زیرا نوعی ارجاع به فطرت انسانی و توسعة مسائل فطری می‌باشد که خواهد توانست زوایای مخفی و پنهان ذهن را اصطیاد نماید. در واقع به کمک این الگوی ساخت‌گرا می‌توان کمک کرد که فرد به مسائل درونی و فطری خویش ورود کرده و با شهودی که حاصل می‌شود به سوالات خود پاسخ بدهد. البته سلسله‌ای از اصول و قواعد در این زمینه وجود دارد که باید برای اجرای این الگو و تکنیک بدان پایبند بود.

در ادامة جلسه ناقد محترم جلسه آقای مهدی جمشیدی بیان کرد: ما به‌رغم وجود منابع و مبانی غنی، دچار فقر نحوة استدلال‌پردازی برای دفاع دربارة مسائل مختلف دینی هستیم و مسئلة حجاب نیز این مسئله صادق است. به ویژه امور فرهنگی که صرفا قابل ارجاع به قانون نیست بلکه علاوه بر آن باید با استدلال‌های معرفتی و غیرمعرفتی همراه باشد تا در هر سه مرحلة تفکر، تعبد و علم بتواند راهکارهای نظری و عملیاتی ارائه دهد. یک نکتة مهم در اینجا وجود دارد و آن این‌که بحث حجاب نقطة‌ کانونی‌اش مرتبط با تبرج انسان است و تبرج با میل انسان در ارتباط است، حال آیا این میل را می‌شود با فکر مهار کرد؟ آنچه با اهمیت است اینکه ما با فطرت‌های محجوب مواجه‌ایم و شبهاتی در این زمینه وجود دارد که بی‌پروا در تمام لایه‌های جامعه سرازیر شده و راهکارهای مختلف برای متنبه کردن فطرت وجود دارد که صرفا به یک مرحله و یک جنبة مواجهه پرداختن کفایت نمی‌کند.

سپس آقای دکتر بابایی‌مجرد در ادامه متذکر شد، در این پروژه عمدتا فرد به شهودات خودش ارجاع داده شده ولی این شیوه در همة موارد صادق نیست و باید تناسب میان شناخت‌ها و استنتاجات و امور دیگر در مواجهات مختلف از جمله بحث حجاب رعایت شود. فرد در این مواجهات از خود با سوالات مختلفی برخورد خواهد کرد مانند اینکه من کجا هستم؟ از من چه وظایفی خواسته شده است؟ دیگران در این موقعیت‌های چه می‌کنند؟ منطق تناسب‌سازی با عمل دیگران چیست؟ و در مقام تحقق از موضوع فطرت چگونه استفاده می‌شود؟ نکتة مهم در بارة حجاب این است که فعلا موقعیت حجاب یک موقعیت حاکمیتی شده است. موقعیت امر و نهی یک موقعیت استعلایی است و این موقعیت صرفا توصیه‌ای و عطوفت نیست و گاه باید در برابر آن فراتر از این عمل کرد لذا تنها ارجاع به خود در برخی مسائل جواب نمی‌دهد و راهکارهای عملیاتی دیگر را نیز باید در نظر داشت.

در ادامة این کرسی علمی ترویجی اعضای حاضر در جلسه به طرح پاسخ‌های مختلف و اظهار نظر در باره موضوع اصلی بحث پرداختند و در پایان ارائه کنندة محترم به سوالات پاسخ دادند.