به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، نشست «هوش مصنوعی و علوم انسانی» ۱۸ تیر با سخنرانی حجتالاسلام و المسلمین علیرضا قائمینیا، عضو هیأت علمی گروه معرفت شناسی و علوم شناختی پژوهشگاه در کانون اندیشه جوان برگزار شد که گزیده سخنان وی را در ادامه میخوانید؛
موضوع، موضوع بسیار مهمی است چون امروز هوش مصنوعی همه زمینههای معرفتی بشر را دستخوش تغییر کرده است. ما در علوم طبیعی و علوم انسانی این تغییر را حس میکنیم و چیزی است که در زمینههای مختلف با آن مواجهیم. سرعت تغییرات معرفتی در حوزههای مختلف علوم به قدری زیاد است که احصا کردن همه آنها برای یک نفر مقدور نیست. این یک پرسش اساسی است که چه چیزی دارد اتفاق میافتد و هوش مصنوعی چه کاری انجام میدهد یا میخواهد انجام دهد. طبیعتا بحث من مترکز بر علوم انسانی است.
هوش مصنوعی، ماشین معرفت است
هوش مصنوعی ترکیبی از فناوریهای اطلاعاتی و ابزارهای دیجیتال است. هوش مصنوعی قدمت چندانی ندارد هرچند مبانی نظری هوش مصنوعی به قرنها پیش برمیگردد. اولین کسانی که ایده هوش مصنوعی را مطرح کردند فلاسفهای مثل دکارت بودند. در قرن بیستم ریاضیدانان و برخی متخصصان علوم شناختی توانستند به آرزوی دیرینه فلاسفه جامه عمل بپوشانند و هوشهای مصنوعی اولیه را طراحی کنند. منظور از هوش مصنوعی ماشینی است که فکر میکند. هوش مصنوعی در مقابل هوش طبیعی انسان قرار میگیرد و اصل ایده این است که ما میتوانیم هوشی مانند هوش طبیعی طراحی کنیم و در ماشین داشته باشیم. از این جهت هوش مصنوعی را گاهی ماشین معرفت مینامند. لذا این نامگذاری گزاف نیست که بگوییم ما با ماشین فکر و معرفت مواجهیم؛ ماشینی که معرفت بشر را بازسازی یا مدلسازی میکند.
هوش به معنای توانایی است که حل مسئله میکند. انسان یک توانایی خاصی دارد که به کمک آن حل مسئله میکند و به آن هوش میگویند. ماشین معرفت هم اگر طراحی شود که تا حدی طراحی شده است حل مسئله میکند. لذا مهمترین دستاورد هوش مصنوعی در زمینههای مختلف حل مسئله است و مسائل روزمره زندگی را حل میکند. نکته دیگر این است ما روز به روز گسترش هوش مصنوعی را در ابعاد مختلف فکری و کنشی میبینیم. هوش مصنوعی دستکم در سه حوزه توسعه پیدا میکند یکی در حوزه توسعه دادن ساحتهای معرفتی بشر که مرتب اطلاعات بشر را گسترش میدهد، ساحت دوم گسترش هوش مصنوعی در ساحتهای کنشی است کما اینکه انسان برخی کنشها را با هوش مصنوعی انجام میدهد که قبلا نمیتوانسته انجام دهد، مثل رباتهایی که به سیارات دیگر میفرستد. ساحت سوم که هوش مصنوعی در آنجا دستاوردهایی داشته و گشایشهایی برای انسان به وجود آورده ساحت کنشهای ارتباطی و زبانی است. هوش مصنوعی یکسری قابلیتهای زبانی پیدا کرده و میتواند متون مختلف را ترجمه کند، پردازش کند، ویرایش کند. اینها مربوط به کنشهای ارتباطی و زبانی هوش مصنوعی است.
هوش مصنوعی با کلاندادهها و حجم زیادی از اطلاعات سروکار دارد و آن اطلاعاتی که متناسب است گزینش و پردازش میکند و به واسطه آن حل مسئله میکند. در دو سال اخیر هوش مصنوعی از کلاندادهها گذر کرد و به فراکلاندادهها دست پیدا کرد که یک نوع انفجار اطلاعاتی برای هوش مصنوعی پدید آمد. هوش مصنوعی قطعا در این ساحتها دستاوردهای علمی زیادی داشته است به عنوان مثال فن ترجمه با هوش مصنوعی متحول شده است و همین مترجم گوگل تواناییهای بسیار زیادی پیدا کرده است.
هوش مصنوعی امروزه در زمینههای مختلف از قبیل ترجمه متون و تحقیقات دانشمندان در حوزههای مختلف، ارتباطات بشر، تجارت، مدیریت، جامعه، صحنه سیاسی و هزاران زمینه دیگر کار انجام میدهد و در بسیاری از جهات به بشر کمک میکند. اشاره کردم هوش مصنوعی یک ماشین معرفتی است و با ابزارهای دیگر تفاوت دارد. شما نمیتوانید هوش مصنوعی را با صنعت هوایپما مقایسه کنید چون هوش مصنوعی مستقیما با ذهن بشر و معرفت ارتباط دارد از این جهت هم زمینه تاثرش در عرصه معرفت بشر گسترش پیدا کرده و هم فناوریهای دیگر را مدیریت میکند.
دیجیتالی شدن تحقیق با ظهور هوش مصنوعی
همان طور که اشاره کردم هوش مصنوعی یک فناوری معرفتی است. ما این هوش را در زمینههای مختلفی میبینیم و در ابزارهای دیجیتال مختلفی تحقق پیدا کرده است. هوش مصنوعی یکسری تکنولوژیهای جدید دیجیتال پدید آورده که به دنبال آن زمینههای معرفتی جدیدی پیدا شده است. مثلا اینترنت و شبکه اجتماعی به دنبال خودشان پارادایم تحقیق جدید به وجود آوردهاند. بحث ما متناظر با تاثیری است که هوش مصنوعی با علوم انسانی دارد. هوش مصنوعی در علوم انسانی پارادایمهای پژوهشی جدیدی به وجود آورد. پارادایمهای تحقیق را تغییر داده و این تغییر روز به روز مشهودتر است و آثارش را بیشتر میبینیم. هوش مصنوعی یکسری تکنولوژی جدید دیجیتال پدید آورده که در علوم انسانی تاثیر میگذارد و میتوانیم بگوییم موجب دیجیتالیشدن تحقیق شده است.
به طور کلی ورود هوش مصنوعی به صحنه علوم انسانی پارادایم پژوهشی جدیدی را به وجود آورده است. شکلگیری پارادایم پژوهشی به این معنا است که دانشمندان علوم انسانی با روش سنتی عمل نمیکنند یا روشهای سنتی در برخی حوزهها منسوخ شده و باید تکمیل شود. این بدین معنا است که هیچ دانشمندی از روشهای دیجیتال بینیاز نیست و نمیتواند کار علمی را بدون ورود به این حوزهها انجام دهد. هوش مصنوعی جهان معرفت بشر را تغییر داده است؛ این تغییر هم در ساحت علوم طبیعی قابل رویت است و هم حوزه علوم انسانی.
ورود هوش مصنوعی به علوم انسانی حاکی از یک نوع تغییر پارادایم معرفتی است و حاکی از این است بشر میخواهد به کمک هوش مصنوعی بر برخی محدودیتهای معرفتی خودش غلبه کند. به عنوان مثال یک جامعهشناس به اطلاعات زیادی نیاز دارد و با رفتن به خیابان نمیتواند این اطلاعات را به دست بیاورد لذا معرفت اجتماعی دچار محدودیتهایی شده است. این اقتضا میکند پژوهشگر از هوش مصنوعی استفاده کند. در زمینههای دیگر هم همینطور است. به عنوان مثال شما میخواهید راجع به روان افرادی که در یک جامعه زندگی میکنند تحقیق کنید. طبیعتا متغیرهای زیادی وجود دارد. اگر بخواهید همه متغیرها را بررسی کنید یک روانشناس به سادگی از عهده آن برنخواهد آمد لذا مجبور است از هوش مصنوعی استفاده کند تا بر محدودیتهای معرفتی خودش غلبه کند.
خلاصه جامعه فعلی و انسان امروزی با یک وضعیت جدیدی مواجه است. این وضعیت جدید یکسری محدودیتهای معرفتی برای انسان پدید آورده است و بشر برای غلبه بر محدودیتهای معرفتشناختی خودش مجبور است به هوش مصنوعی و پارادایمهای پژوهشی دیجیتال جدید رجوع کند و از آنها استفاده کند تا مسائل علوم انسانی و علوم اجتماعی را حل کند.
پس وجود هوش مصنوعی برای حل مشکلات معرفتی جدید اجتنابناپذیر است. هوش مصنوعی در ابزارهای دیجیتال مختلف تجلی کرده است و همه اینها میتواند موضوع تحقیقات علوم انسانی و اجتماعی باشد و خود هوش مصنوعی هم میتواند به این علوم کمک کند. بنابراین امروز یک جامعهشناس باید شبکههای اجتماعی را بررسی کند، تاثیر موبایل را بر جامعه بررسی کند، نسبت انسان و کامپیوتر را بررسی کند. اینها موضوع تحقیق جدیدی هستند و علاوه بر این خود اینها میتواند به دانشمندان علوم اجتماعی کمک کند تحقیقات خود را دنبال کنند. بنابراین هوش مصنوعی و تجلیاتش هم میتواند موضوع تحقیق باشد و هم به علوم مختلف کمک کند.