دکتر محسن ردادی
عضو هیات علمی گروه مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
برنامه هفتم توسعه در حال بررسی و تصویب در مجلس شورای اسلامی است و پس از تصویب مجلس با ابلاغ رئیس محترم جمهور، این برنامه آماده اجرا میشود. وجود برنامه توسعه این اطمینان را به وجود میآورد که روند توسعه و پیشرفت کشور بر اساس یک برنامه میانمدت منسجم پیش خواهد رفت.
قاعدتاً هدف از تصویب و اجرای هر برنامه، رسیدن به اهداف است. اگر برنامهای محقق نشود، به معنای هدر رفتن هزینه و انرژی فراوانی است که برای طراحی و تدوین و تصویب آن خرج شده است. آیا برنامه هفتم میتواند تا میزان مناسبی محقق شود؟
برای پیشبینی میزان اجرای برنامه هفتم و تحقق اهداف آن، خوب است به برنامه قبلی توسعه توجه کنیم. بر اساس اعلام دیوان محاسبات کشور، فقط ۳۰درصد احکام برنامه محقق شد. معنای این خبر آن است که بیشتر تلاشها و کارشناسیهای فراوانی که برای تدوین برنامه ششم صورت گرفته بود، به هدر رفته است. آیا قرار است برنامه هفتم نیز به همین سرنوشت دچار شود؟
برای جلوگیری از تکرار تجربه تلخ عدمتحقق برنامههای قبلی لازم است آسیبشناسی کاملی صورت گیرد تا موانع تحقق برنامه توسعه مشخص شود. با این حال میتوان برخی راهکارهای اجمالی را پیشنهاد کرد که با اجرای آنها، زمینه تحقق برنامه هفتم فراهم شود:
۱. تبدیل برنامه توسعه به اهداف مشخص و معین ملی: برنامه توسعه را نباید یک متن قانونی صرف در نظر گرفت. برنامه میانمدت توسعه کشور، قانونی نیست که با تصویب، به راحتی اجرا شود. برای اجرای این قانون، عزم و اراده ملی لازم است و همه گروهها و اقشار جامعه باید تلاش فراوانی کنند و هماهنگی داشته باشند، بنابراین ضروری است اهداف و مواد این متن قانونی در رسانهها و افکار عمومی مدام بازنشر شود و افراد، تکلیف و وظیفه خود بدانند برای تحقق اهداف این برنامه تلاش کنند. در سالهای اجرای برنامههای توسعه، رسانهها و ادبیات عمومی جامعه، از مرور و گوشزد کردن محتوای این برنامه خالی بود. گویی دولتها خود را به اندازه کافی توانمند میدانستند که برنامه توسعه را به تنهایی اجرا کنند. اکنون که بطلان این خیال آشکار شده و دولتی عهدهدار برنامه هفتم است که به مردمی بودن متصف است، خوب است مواد و محتوای برنامه را به میان مردم ببرد و آن را تبدیل به برنامهای ملی کند.
۲. تهیه نسخه عامهفهم از برنامه هفتم: متن لایحه برنامه هفتم به زبان اداری و حقوقی نوشته شده و پر است از اعداد و ارقامی که برای عموم مردم فهمیدنی نیست، در حالی که هدفگذاریها و محتوای این برنامه، خیلی به زندگی روزمره مردم نزدیک است و بر آن اثر میگذارد. اگر نسخه عمومی و مختصر از برنامه هفتم توسعه تهیه و در اختیار افکار عمومی قرار داده شود، احتمالاً مردم به راحتی با آن ارتباط برقرار میکنند. ترجمه برنامه هفتم به زبان مردم و ترویج آن از طریق ابزارهای رسانهای مختلف، میتواند به محققشدن برنامه کمک کند.
۳. اقناع مردم: برنامه توسعه از جنس میثاق ملی است و به این معناست که جامعه پذیرفته است در طول پنج سال آینده، منابع و امکانات خود را برای رسیدن به یکسری اهداف صرف کند. مردم باید قانع شوند رسیدن به این هدفها، احتمالاً وضع زندگی آنها را بهبود میبخشد و ناکام ماندن در این هدفها، باعث عقبماندگی نسبت به سایر کشورها و سختتر شدن معیشت و زندگی عموم مردم میشود، بنابراین لازم است پس از ابلاغ قانون برنامه توسعه هفتم، رسانهها، اندیشمندان و مقامات اجرایی تلاش کنند مردم را متوجه اهمیت و ضرورت محتوای برنامه هفتم نمایند، البته لازمه چنین اقدامی، عمومی کردن گفتمان توسعه و پیشرفت است. متأسفانه در حال حاضر خیلی از مردم و حتی افراد تحصیلکرده، متوجه اهمیت و ضرورت توسعه نیستند و تصور میکنند با گذران امور روزمره، میتوان زندگی آرام و بیدردسری داشت. ابتدا باید در سطح ملی، اشخاص قانع شوند که هیچ راهی جز توسعه و پیشرفت وجود ندارد و اگر در زمینه اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی سرمایهگذاری کافی صورت نگیرد و برای بهبود شاخصها در آینده تلاش نشود، روزبهروز سختیها و گرههای بیشتری در زندگی روزمره رخ خواهد داد.
۴. دخالت دادن مردم در سیاستگذاری و اجرا و نظارت: برای تحقق اهداف برنامه توسعه، لازم است در پنجسال آینده، سیاستگذاری مناسبی صورت گیرد. اجرای این برنامه نیز نیازمند تلاش همهجانبه افراد است. در نهایت، باید بر اجرای سیاستها نظارت داشت تا کوتاهیها و کژرویها اصلاح شود. در هر سه حوزه سیاستگذاری، اجرا و نظارت، مردم باید دخالت داده شوند. در این صورت است که برنامه هفتم توسعه، احتمالاً بیشترین امکان تحقق را خواهد داشت.