به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به نقل از واحد محتوا و رسانۀ سازمان انتشارات پژوهشگاه، طی اتفاقات سیاسی اخیر و سالروز حمله ددمنشانه ناوگان آمریکایی به هواپیمای مسافربری ایرانی، در ادامه نظر شما را به معرفی و پرداختن به نکاتی اساسی از کتاب «آمریکاستیزی چرا؟» نوشتۀ روژه گارودی جلب خواهیم کرد.
آمریکا دربارۀ پرواز ۶۵۵ چگونه به حافظه جهان شلیک میکند
مروری بر کتاب «آمریکاستیزی چرا؟» نوشتۀ روژه گارودی
پرواز مسافربری شمارۀ ۶۵۵ هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران ۳۵ سال پیش (در ۱۲ تیر ۱۳۶۷) از بندرعباس به مقصد دوبی در حرکت بود. این پرواز به دستور ناخدا ویلیام سی راجرز سوم با شلیک موشک هدایتشونده از ناو جنگی یواساس وینسنس متعلق به نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا، بر فراز خلیج فارس سرنگون شد و تمامی ۲۹۰ مسافر آن ازجمله ۶۶ کودک جان باختند. هرچند کمیتۀ تحقیقات اعلام کرد این دستور بر اساس خطا در شناسایی مسافربریبودن هواپیمای ایرانی صادر شدهاست؛ ناخدا راجرز از دستان پرزیدنت جورج هربرت واکر بوش برای رفتار بسیار شایسته در زمان فرماندهی ناو وینسنس، مدال لوژیون را دریافت کرد. آمریکا هرگز مسئولیت این رخداد را برعهده نگرفت و در مورد پرداخت پول به ایران از اصطلاح Ex-Gratia Payment استفاده کرد؛ یعنی پرداخت غرامت از سر لطف در حالی که هیچ مسئولیتی بر عهدۀ آمریکا نیست. چرا آمریکا اینگونه برخورد کرد؟ برای فکر کردن دربارۀ این سوال به سراغ کتابی ۱۰۰ صفحهای از پروفسور روژه گارودی میرویم.
فرهنگ آمریکایی
گارودی در کتاب «آمریکاستیزی چرا؟» میگوید نوعی از فرهنگ بهنام فرهنگ آمریکایی وجود دارد و تنها مختص کسانی که در آمریکا زاده شدهاند نیست، بلکه به تمام کسانی اطلاق میشود که با این فرهنگ خاص زندگی میکنند و بسیاری از مردم آمریکا نیز قربانی این فرهنگ هستند؛ برایناساس مفاهیم جغرافیایی و نژادی در این بحث جایی ندارد. خصوصیت اصلی این فرهنگ «تحمیلیبودن» آن است؛ یعنی تحمیل خواستههای گروه کوچکی از افراد بر تمام بشریت. گارودی برای فهم بهتر این فرهنگ، تا ورود اولین مهاجران اروپایی به قارۀ ناشناختۀ آمریکا عقب میرود و مسیر ایالات متحده آمریکا را از تاسیس تا دوران معاصر پی میگیرد.
اکسودوس آمریکایی
با ورود کریستف کلمب به قسمت جنوبی قاره آمریکا و نابودی تمدنهای چندین هزار سالۀ آن، «دنیای جدید» ظهور میکند. نخستین کسانی که از اروپا به آمریکا رفتند و به مؤسسان ایالات متحده شهرت یافتند، به این افسانه باور داشتند که مهاجرتشان از انگلستان نوع جدیدی از مهاجرت قوم یهود بودهاست و آمریکا سرزمین موعود برای ساختن قلمرو خداوند است. آنان باور داشتند که رسولان خداوند هستند، در نتیجه غارت و چپاولکردن بومیان آمریکا و پیروزی بر آنان و دستیافتن به ثروتهای این قارۀ جدید، نشانۀ رحمت خداوندی است.
بنیانگذار ایالات متحده آمریکا ـ جورج واشنگتن ـ در اولین نطق خود به عنوان رئیسجمهور میگوید: «هیچ ملتی به اندازه ملت آمریکا شایسته قدردانی از دست غیبی که امور انسانها را هدایت میکند، نیست. هر گامی که به سوی استقلال ملی بر میداشتیم بیشتر متوجه دخالت مشیّت الهی در این امر میشدیم». آمریکاییها تاسیس کشورشان را خواست خداوند برای رهایی بشریت از بردگی تلقی میکردند و خودشان را ملتی خاص و قوم برگزیده همچون بنیاسرائیل میپنداشتند که ناخدای کشتی آزادی هستند.
این نگرش هنوز در فرهنگ آمریکایی وجود دارد. آنان به هر کشوری حمله کردند، خود را رسولان خداوند معرفی کردند که هدفی جز آزادی، صلح و اصلاح ندارند؛ پس طبیعی است که مسئولیت کشتارها و خسارتهایی را که به بار میآورند، بر عهده نگیرند؛ از جورج واشنگتن تا جو بایدن، همگی خود را سرباز خداوند میدانستهاند.
پندار قوم برتر بودن، فرهنگ آمریکایی را در جایگاهی قرار میدهد که بتوانند فراتر از تمام قوانین بینالمللی عمل کنند، زیرا این کار را یک حق الهی برای خود قلمداد میکنند. در همین راستا رسانههای جمعی آمریکا، از همان ابتدای تاسیس، همیشه تلاش کردهاند اسطورهپردازی آمریکایی را یک واقعیت محض تاریخی نشان دهند و جهان را تسلیم خواستههای خود کنند.
معبد بازار آزاد
آمریکا یک ملت نبود بلکه مجموعهای از مهاجرانی بود که نه تاریخ مشترک داشتند و نه فرهنگ مشترک؛ بلکه برای پیداکردن کار و بهدستآوردن پول به آمریکا آمده بودند. تنها چیزی که آنها را دور هم جمع میکرد، شبیه چیزی بود که اعضای یک شرکت تجاری را دور هم جمع میکند. وانگهی کسب پول و سود بیشتر ـ به هر نحوی باشد ـ موهبت الهی به شمار میآید چراکه نشانۀ بارز قوم برتر، موفقیت و پیشرفت است و نشانۀ این دو، ثروت فراوان. لذا آمریکا بازار آزاد را شکل میدهد و تلاش میکند گسترۀ این بازار را به تمام زمینههای فعالیت بشری و تمام ساحتهای انسانی از هنرهای زیبا تا ادبیات و ورزش بکشاند. آمریکا با ماجرای بازار آزاد، غایت را از جهان زدود و اهداف انسانی و الهی را به محاق برد؛ او ترویج کنندۀ یکتاپرستی بازار است که در آن تنها هدف، پول است.
اشتیاق برای پایان تاریخ
گارودی در فصل دوم کتاب به مراحل رشد و توسعه آمریکا میپردازد؛ برای آمریکایی مرز معنا ندارد، مرز خط متغیری است که میتواند تا کنارههای اقیانوس آرام پیش رود و تنها در این نقطه است که مرز بسته میشود. مسیر توسعۀ آمریکا در چند مرحله انجام شدهاست.
در مرحلۀ اول به شهروندان آمریکایی (سفید پوستان) اجازه داده شد سلاح شخصی داشتهباشند تا از خود در برابر افراد خطرناک (رنگینپوستان) دفاع کنند. خصوصیت تجاوزگری آمریکاییها با تصورات مذهبی آنها در هم آمیخت و علاوه بر خاک ایالات متحده، بر مناسبات سیاسی و اقتصادی آمریکای لاتین نیز مسلط شدند. هرچند در دهه سی میلادی آمریکا دچار رکود شدید اقتصادی شد، به لطف دو جنگ جهانی، نیمی از ثروت دنیا را در اختیار گرفت؛ چشمانداز آیندۀ آمریکا ناظر به چراغانیکردن مسیر تجارتشان در تمام عرصهها و سرزمینهای جهان بود.
در مرحلۀ دوم، آنان اروپا را رام خود کردند. درحالیکه ریگان با سرسختی تمام نظام اقتصادی خود را بر مردم آمریکا تحمیل میکرد (نظامی که ثروتمند را غنیتر و تهیدست را فقیرتر میکرد)، خانم تاچر در انگلستان از او الگوبرداری کرد و پس از وی، تونی بلر راه او را ادامه داد. در فرانسه نیز احزاب راستگرای ژاک شیراک و چپگرای لیونل ژوپسن همان را انتخاب کردند و مطیع آمریکا شدند. بازارها دولتها را در دست گرفتند و شرکتهای بزرگ خارجی و بهویژه آمریکایی به کمک حذف مقررات تجاری، سودهای کلانی به جیب زدند.
جورج بوش در ۱۹۹۱ نظریۀ بازار واحد از آمریکا تا آلاسکا را اعلام کرد و کلینتون در ۱۹۹۸ از ایجاد پول واحد اروپا استقبال کرد؛ گرفتن حق ضرب پول، گرفتن ملاک اصلی حاکمیت ملی کشورها است و این آشکارترین تهاجم فرهنگی آمریکا به اروپا بود. سرانجام آمریکا آرامآرام بر اروپا مسلط شد و اروپا باید برای آمریکا فضای بازار بهوجود میآورد و در نتیجه اسپانیا، یونان، پرتغال و دیگر کشورها دچار بحران اقتصادی و افزایش نرخ بیکاری شدند.
همزمان با نفوذ اقتصادی در اروپا و رامکردن سیاسی آن، آمریکا ماموریت خود را در حملۀ نظامی به کره، هزاران کیلومتر دورتر از مرزهایش پیدا کرد. آمریکا نیاز به بازار داشت و با انگارههای تجاری که در ارتباط با پندارهای مذهبیاش بود، آتش جنگهای بسیاری را روشن کرد؛ جنگ کره در ۱۹۵۰، جنگ ویتنام تا ۱۹۷۳، جنگ پاناما در ۱۹۸۹، جنگ خلیج فارس در ۱۹۹۱، جنگ کوزوو در ۱۹۹۹و سرانجام جنگهای عراق و افغانستان.
کالا همچون فرهنگ
آمریکا پس از اقتصاد به سراغ فرهنگ رفت چراکه فرهنگ نیز کالایی تجاری قلمداد میشود. کتاب، آواز، موسیقی، نقاشی، ورزش و … و البته برای او همۀ ارزشها قابل خرید و فروش هستند. این مطلب مهم است که بتوان نظر انسان جهانیشده را تحت تاثیر تبلیغات تجاری و قدرت پول و رسانهها به خود جلب کرد. اقتصاد آمریکا حداقل دو میلیارد مشتری دارد و اکثر مردم دنیا دچار بیماری آمریکاگرایی هستند. بخش زیادی از ما نوشابهای غیر از کوکاکولا نمینوشند. فیلمهای هالیوود در هر خانهای تماشا میشود. دیسنیلندها تنها به استثمار کارگران نمیپردازند، بلکه بنیانگذاران اصلی فساد و نابودکنندگان فرهنگ و فولکلورها هستند و ارزشهای خود را جایگزین سنتها و ارزشهای ملتها میکنند. آمریکا هدف ورزش را از سلامت و روحیۀ پهلوانی به کالای تبلیغاتی و فروش بیشتر تبدیل کرد و هر ورزشکاری مشتاق است که گرانتر خریده شود یا به باشگاههای گران فروخته شود. هالیود جهان را در قبضۀ خود دارد و این سادهترین راه برای نفوذ در اعماق تنهایی آدمی است.
در یک جمعبندی، روژه گارودی باور دارد که ریشههای اسطورهای، فرازمینی و فراتاریخی در ذهنیت آمریکایی، به بهانۀ داشتن حق الهی به دنبال استیلای کامل بر جهان است و بازسازی آن را به خود نسبت میدهد؛ گویی یک دست غیبی که همانا دست خدا و بازار آزاد است، آمریکا را هدایت میکند.
هدف نظام آمریکایی سهیمشدن در آفرینش مداوم تاریخ، مانند سایر ملتها نیست بلکه میخواهد از طریق امتیاز مشیت الهی به پایان تاریخ دست یابد. فوکویاما پایان تاریخ را زمانی میداند که قوانین الهی بازار بدون هیچ مانعی بر کل دنیا حکومت کند.
گارودی در آخرین سطرهای کتاب «آمریکاستیزی چرا؟» مینویسد: «آمریکاستیزی نه نژادپرستی است و نه وطنپرستی، بلکه ریشهای کاملا مذهبی دارد. آمریکاستیزی یعنی انتخاب میان یک زندگی تهی از معنا و یک زندگی سعادتمند انسانی».
ناو آمریکایی به هواپیمای مسافربری ایرانی شلیک میکند و مسئولیت این کار را نمیپذیرد، وانگهی ناخدای شلیککننده نیز مدال لوژیون میگیرد؛ زیرا خود را قوم برتر خداوند میداند که ماموریت خود را به جای آوردهاست. فرهنگی آمریکایی در تلاش است تا خداوند و تاریخ مشترک را از مردم جهان بگیرد و جهان را بیحافظه کند تا بقای خود را تضمین کردهباشد.
کتاب «آمریکاستیزی چرا؟» با ترجمه جعفر یاره از سوی کانون اندیشه جوان در ۱۰۰ صفحه با قیمت ۴۰۰۰۰ تومان منتشر شدهاست.
علاقمندان جهت تهیه کتاب و یا اطلاعات تکمیلی میتوانند به وبگاه رسمی سازمان انتشارات پژوهشگاه به نشانی: www.poiict.ir مراجعه کنند.