به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمدحسن جواهری، عضو هیأت علمی گروه قرآنپژوهی پژوهشگاه، ۸ خرداد در دوره دانشافزایی «شبههپژوهی با محوریت اعجاز قرآن» سخنرانی کرد که متن آن به شرح زیر است؛
اعجاز شبکه معارفی و تشریعی
– تقریر اول
اعجاز شبکه را در سه محور دنبال میکنیم:
الف: توضیح اجمالی شبکه
به موجب این که خدا علیم و حکیم است، همه قوانین قرآن/شریعت هماهنگ و همافزا هستند و این همافزایی ناگزیر در قالب یک شبکه عمل میکند؛ مثلا:
اخلاق بر اقتصاد و سیاست و حقوق اثر میگذارد و حقوق بر اقتصاد و سیاست و اخلاق و اقتصاد بر سیاست و حقوق و اخلاق و …
قوانین این شبکه به موجب «جاودانگی»، «ثبات» و «فراگیری» قرآن/شریعت باید به گونهای طراحی شده باشد که
اولاً: تغییر و تحول در آنها راه نداشته باشد ولی در عین حال تغییر و تحول روزگار و زندگی بشر را در خود هضم کند.
ثانیاً: فراگیر باشد و بر همه زوایای زندگی بشر سایه افکند.
ثالثاً: ثابت باشد و در عین حال ضرورتها را پاسخ گوید.
در باره ثبات و فراگیری که زوایایی از اعجاز را در بر دارد، در پست بعد سخن خواهیم گفت.
قصه این است که بیش از ۱۴۰۰ سال پیش فردی امّی در منطقهای بدوی قوانین و معارفی آورده که ویژگیهای یاد شده را در خود جمع دارد؛ چیزی که در جوامع بشری ملحد و حتی جوامع بشری مبتنی بر شرایع محرّف الهی نمیتوان یافت. روایات مهدویت نیز مؤیّد این سخن است؛ زیرا پر شدن جهان از ظلم و جور به معنای اختلال شدید در شبکه فعال در جوامع بشری مبتنی بر قوانین موضوعه بشری است. زمانی مدینه فاضله برقرار میشود که شبکه یاد شده به طور کامل و دقیق در جامعه اجرا شود و اختلالی در آن رخ ندهد.
تذکرات
۱. نگاه ما به شبکه در حوزه جوامع اسلامی مبتنی بر قوانین الهی است و نه شرایط جاری در جوامع اسلامی (یعنی ضعفها را نمیتوان به پای قوانین الهی و شبکه معارفی و تشریعی ریخت بلکه نشان از این است که جوامع اسلامی هنوز نتوانسته به شکل صحیح و تمامی از شبکه یاد شده بهرهمند شود.)
۲. ما برای اثبات شبکه معارفی و تشریعی دو راه داریم: یک راه همین راه کلامی و به تعبیر دیگر «لمّی» است که در بالا به آن اشاره شد؛ یعنی از علم و حکمت خدا برسیم به شبکه. راه دیگر بررسی تفصیلی قوانین همه شاخهها و تأثیر و تأثر آنها بر یکدیگر است که روشی «إنّی» در استدلال است.
۳. ما برای اثبات نقص در شبکه قوانین جاری در جوامع غیر الهی و غیر اسلامی نیز از دو راه میتوانیم وارد شویم. یک راه آن تمسک به روایات است که جوامع را تا پیش از ظهور امام زمان عج دچار ظلم و ستم میداند «یَمْلَأُ اللهُ به الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً» و طبیعی است «ظلم» نتیجه آسیب در شبکه و انحراف و عدم تعادل در آن است. راه دیگر، بررسی جوامع غربی و حکومتهای لیبرال دموکراسی، سوسیال دموکراسی و دیگر نظامهای استبدادی و غیر آن است، ولی ما اجمالاً به اختلال یا اختلال شدید در این جوامع و تعارض قوانین و عدم همافزایی در حوزههای مختلف سیاسی، حقوقی، اقتصادی، اخلاقی و … آگاهی داریم و نتیجه آن را در انحطاط اخلاق و رواج فقر و اختلاف طبقاتی و مانند اینها به خوبی مشاهده میکنیم.
ب: بررسی اوصاف شبکه
«ثبات» و «فراگیری» از ویژگیهای شبکه معارفی و تشریعی است که به اجمال توضیح میدهیم:
ثبات: بشر در حال تکامل است و معنا ندارد قوانین موضوعه بشری ثبات داشته باشد ولی چون تکامل در شبکه معارفی و تشریعی به دلیل عدم نقض در شارع و واضع آن راه ندارد، ثبات جزو ویژگیها مهم آن است. این مسئله شاید در مثل نظام اخلاقی و حقوقی و مانند اینها مفهوم باشد ولی «ثبات» در مثل نظام اقتصادی که به طور طبیعی با تکامل بشر گره خورده، با چالش جدی روبهرو است.
از سوی دیگر، در حوزههایی مانند اخلاق دانش و تجربه بشر معتبر دانسته نشده و به تعبیر دیگر قرآن/ شریعت در مثل حوزه اخلاق از دانش و تجربیات بشر استفاده نکرده و چیزی را بر مبنای آن رها نکرده است. این در حالی است که در مثل نظام اقتصادی چنین عمل نکرده و دانش و تجربه بشر را به خدمت گرفته بلکه خود او را به علم اندوزی تشویق کرده است؛ بنابراین، دو نظام مثلاً اخلاقی و اقتصادی از دو جهت با هم تفاوت دارند:
الف) ثبات؛
ب) اعتبار دانش بشر.
همین دو تفاوت موجب میشود شارع در تشریع قوانین این دو حوزه متفاوت عمل کند (از این رو است که میگوییم نظام اخلاقی و نظام اقتصادی در قرآن/ شریعت تفاوت ماهوی دارند؛ یکی کامل است ولی دیگری در حد چهارچوبهای کنترل کننده دانش بشری عمل میکند (دقت شود).)
قصه این است که شارع و ماتن قرآن بیش از ۱۴۰۰ سال پیش چنین دقائقی را در القای قوانین در نظر داشته و این لایه دیگری از وجه اعجازین این شبکه است.
لایه دیگر از جنبه اعجازین این شبکه «فراگیری» آن است. ما پیشتر با دشواریهای این شبکه معارفی و تشریعی آشنا شدیم، حال لازم است به این نکته مهم توجه شود که با توجه به محدودیت گفته شده در مثل حوزه اقتصاد و نیز نحوه بیان قرآن/ شریعت که اقتضائات خود را دارد و از سوی دیگر، محدودیت درک و قدرت تلقّی مخاطب زمان نزول و صدور در دریافت قوانین، قرآن/ شریعت با چه تدابیری توانسته قوانین را در این شبکه فعّال کند که
اولاً: زندگی بشر را همه جانبه تحت تأثیر قرار دهد.
ثانیاً: با تغییر زندگی بشر شبکه معارفی و تشریعی از پویایی و تازگی و حیات ساقط نشود؟
ج: بررسی تفاوت نظریه اعجاز شبکه و دیگر نظریههای اعجاز تشریعی
ابتدا لازم است مقدمهای بیان شود و آن اینکه در باره اعجاز تشریعی دو نگاه عمده وجود دارد؛ نخست نگاه ساده و متداول که به ابعاد علمی قرآن به صورت مستقل و جزیرهای مینگرد و مثلاً معتقد است قرآن در ابعاد حقوق، سیاست، اقتصاد، و … نوآوریهایی در حد اعجاز دارد. این نگاه بر آثاری که ذیل اعجاز تشریعی و معارفی جای میگیرند، حاکم است. نویسندگان این آثار دانسته و یا نادانسته به «امّی» بودن پیامبر اکرم(ص) نیز تمسک کردهاند. تمسک آنان به این وصف هرچند ادعای آنان در اعجاز نوآوریهای قرآن در ساحتهای علمی یاد شده را به آسانی اثبات میکند، لیکن آن را به دوران نزول و شخص پیامبر اکرم(ص) محدود مینماید و نمیتواند ابدی بودن این وجه را به اثبات رساند. البته به نظر میرسد برخی از نویسندگان از باب احتیاط و یا برای افزودن به جلوه این وجه اعجاز به امّی بودن آورنده کتاب تمسک میکنند و این تمسک از باب مقدمه استدلال نیست؛ یعنی اگر مخاطب نتوانست به اعجاز ابدی نوآوریهای ساحتهای علمی یاد شده برسد، دستکم به این وجه اعجاز در محدوده جغرافیا و زمان نزول ایمان آورد و اگر رسید خارق العادگی آن در جانش بیش از پیش جایگیر شود؛ زیرا میداند این وجه اعجاز را که جزو اولیات آن دانش است، شخصی امّی آورده است.
نگاه دیگر با رویکرد جامع و شبکهای به تبیین این وجه اعجاز میپردازد که «اعجاز شبکه معارفی و تشریعی» نام دارد که اجمالی از آن گذشت.
در خصوص نسبت و شبهاهتها و تفاوتهای نگاه سنتی و متداول و اعجاز شبکه نکاتی قابل ذکر است:
اولاً: اعجاز شبکه معارض نظریههای سنتی نیست، بلکه مکمّل آنها بوده و امتیازی در کنار آنها به شمار میرود؛ یعنی مخاطبی که بر اثر گستردگی و تنوّع نوآوریهای قرآن به معجزه بودن آن از این ساحت پی میبرد، نظریه شبکه معارفی و تشریعی او را از بعد دیگری نیز به همین نتیجه میرساند که دریافتی مضاعف است.
ثانیاً: اگر مخاطب به هر دلیل به معجزه بودن سطح نوآوریهای قرآن اذعان نکرد، شبکه معارفی و تشریعی جبران کننده این کاستی است و میتواند مخاطب را با تصحیح نگاه جزیرهای، به نوآوریها و توزیع آنها به جهات و ساحتهای متعدد مرتبط به هم در قالب یک شبکه فعال و پویا، به سطح نوآوری برساند.
ثالثاً: افزون بر برخورداری از کارکردهای کلامی نظریههای دیگر، اعجاز شبکه کارکرد مهمّ دیگری نیز دارد و آن، تبیین نحوه پویایی معارف و تشریعات قرآنی است.
رابعاً: بر پایه امّی بودن و تعبد مخاطب بنا نشده است.
– تقریر دوم
خدای متعال به مقتضای علم و حکمتش هرآنچه از احکام، قوانین و معارف در ساحتهای علمی یاد شده (حقوق، سیاست، اقتصاد، و …) وضع فرموده «هماهنگ» است. افزون بر هماهنگی کامل، «همافزا» نیز هست؛ یعنی قوانین شاخههای علمی یاد شده مستقل و بدون ملاحظه شاخههای دیگر و منفصل از آنها وضع نشده بلکه به موجب اینکه واضع به همه شاخههای علمی عالم بوده و احاطه داشته و حکیم و تام الاختیار نیز بوده، قوانین را به گونهای وضع فرموده که افزون بر هماهنگی کامل، «همافزا» نیز باشند. همافزایی معنایی وسیع دارد و تعاملات همه ابعاد علمی، اخلاقی و اعتقادی با یکدیگر و تأثیر و تأثرّها را شامل میشود؛ برای مثال، در جامعه مبتنی بر شبکه معارفی و تشریعی قرآنی اخلاق و اعتقادات به مدد اقتصاد میآیند و متقابلاً قوانین و احکام اقتصادی اخلاق و باورها را در جامعه تحکیم میکند و بسان قوانین بشری از هم گسیخته و جزیرهای عمل نمیکنند. برای نمونه و به عنوان یک مصداق، در قوانین اقتصادی بشری اگر تولید مسکرات ثروتآفرین باشد، بلامانع است هرچند به تضعیف اخلاق جامعه بینجامد؛ این نمونهای از تأثیر منفی رویکردهای اقتصادی بر حوزه اخلاق است. همینطور میتوان تعاملات هم حوزهها بر یکدیگر را به دقت تعقیب و نوع تأثیر آنها را بررسی کرد.
در هر صورت، دو ویژگی یاد شده یعنی هماهنگی و همافزایی، در قوانین موضوعه بشری یا یافت نمیشود یا برعکس وجود دارد و یا در سطحی ضعیف و پر اشکال ظاهر میشود؛ یعنی به جای هماهنگی کامل و همافزایی، ناهماهنگی وجود دارد و یا هماهنگی بین آنها کامل نیست و تنها به صورت جسته و گریخته وجود دارد؛ زیرا هر شاخه علمی متولیانی دارد که دغدغه آنها همان شاخه علمی و اهداف آن است. پیرو این کاستی، شاخههای علمی از همافزایی هم بیبهره است و ریشه این کاستی به عدم عزم و عدم وجود اراده کافی و نیز به ناآگاهی و عدم تسلط بر شاخههای علمی دیگر باز میگردد.
افزون بر «هماهنگی» و «همافزایی»، «جاودانگی» و «تغییرناپذیری» نیز بر قوانین و تعالیم علمی قرآن و در دایرهای وسیعتر شریعت حاکم است؛ یعنی خدای متعال به موجب جاودانه بودن قرآن و آیین اسلام، احکامی وضع فرموده که تغییرناپذیر است. به این منظور، به جای ارائه برنامه به ارائه چهارچوبهایی بسنده کرده که از این ویژگی برخوردارند که میتوانند دانش و دستاوردهای علمی بشر را مدیریت کرده و در مسیر دلخواه خود که تعالی انسان است، قرار دهد. این قدرت کنترلکنندگی قوانین پروردگار در قرآن به گونهای است که آن را به شکل بسیار گستردهای «فراگیر» کرده است؛ یعنی مثلاً با وضع شماری قوانین کلی اقتصادی و چهارچوب قرار دادن آن، تمام برنامههای اقتصادی بشر را تحت تأثیر قرار داده و مدیریت میکند. به تعبیر دیگر اگر برنامههای مثلاً اقتصادی بشر ملزم به رعایت اصول «حفظ کرامت انسانی»، «فقرزدایی»، «حرمت ربا» و «حرمت هر قانون استعمارگرایانه»، «عدالت محوری»، «توزیع عادلانه ثروت»، «حرمت مالکیت خصوصی»، «ممنوعیت احتکار»، و شماری قوانین دیگر شود، به طور کامل تحت تأثیر قرار گرفته و مسیر خود را به سوی مورد نظر قرآن و شریعت تغییر میدهد. این قوانین کلی آنچنان فراگیر است که این تأثیرپذیری را همه جانبه خواهد کرد. بشر میتواند با گذر زمان و تکامل علمی خود برنامههای خود را تغییر دهد ولی چهارچوبها همواره ثابت و برقرار و تأثیرگذار خواهند بود و این جلوه یا معنایی از جامعیت و پویایی است.
بنابراین، «هماهنگی»، «همافزایی»، «فراگیری»، «تغییرناپذیری»، و «جاودانگی» ویژگیهای حاکم بر قوانین و تعالیم موضوعه الهی هستند. افزون بر اینها، چنانکه اشاره شد، شاخههای علمی به موجب هماهنگی و همافزایی و تداخل دامنه تأثیرگذاری لاجرم در ترابط با یکدیگر به طور وسیعی تأثیر و تأثّر دارند و این شبکهای برپا میکند که به «شبکه معارفی و تشریعی» نامبردار شده است. این شبکه متشکل از چند شاخه و قوانین آنهاست که به طور وسیع با هم داد و ستد و تأثیر و تأثّر دارند و این ترابطها سازنده و هماهنگ و همافزا میباشند و میتوانند به شکل فراگیری زندگانی بشر و برنامههای او را تحت تأثیر و پوشش قرار دهند. این چنین شبکهای با ویژگیهای یاد شده – با صرف نظر از تغییرناپذیری و جاودانگی- در قوانین موضوعه بشری یافت نشده و روند قوانین موضوعه بشر حاضر و سبک حیات و نگرش فکری و اعتقادی او – که البته مدعی اوج خرد و تمدن نیز است- نشان دهنده چشمانداز بهتری نیز نیست. مجموعه این شبکه با ویژگیهای یاد شده شأنیت آن را دارد که «معجزه» خوانده شود. چنانکه روشن است، تحقیق علمی این بعد تازه، نیازمند همکاری مختصصان رشتههای مختلف و تشکیل اتاق فکر است تا با همکاری با یکدیگر دورنمای ارائه شده برای این شبکه را تحقیق و تبیین کنند. گفتنی است اثبات بخش اصلی این شبکه – که به اختصار در بالا بیان شد – به روش لمّی و از طریق اوصاف شارع بود؛ لذا از اعتبار لازم برخوردار است، ولی اثبات آن با رویکرد فراتحلیل و پدیدهشناختی نیازمند پژوهش جمعی یاد شده است.