نوآوری و ابداع نظریات جدید رمز برتری امام(ره) برعلمای عصر خود

 اندیشه‬ حضرت امام، همچون راه روشن و صراط مستقیمی است که باید در آن وارد شد و بدون وقفه حرکت کرد. حفظ و استمرار انقلاب اسلامی، جز در سایه شناخت صحیح و عمیق منظومه فکری حضرت امام و سپس تبعیت از آن، میسر نخواهد بود.‏‬ ‏‏مقام معظم رهبری در این باره چنین می‌گویند: «ارادت مردم به امام بزرگوار، به معنی پذیرش مکتب امام به عنوان راه روشن و خط روشن حرکت عمومی و همگانی ملت ایران است؛ یک راهنمای نظری و عملی است که کشور و ملت را به عزت و پیشرفت و عدالت می‌رساند. در طول این سال‌ها، عملاً هم همین بوده است؛ یعنی هر جا ما توفیق پیدا کردیم که به توصیه‌های امام جامه عمل بپوشانیم، هر جا توانستیم خط انگشت اشاره امام را دنبال کنیم، توفیقات فراوانی نصیب ما شد. مردم با این چشم، به راه امام و خط امام و میراث ماندگار امام نگاه می کنند».

خبرگزاری مهر برای بررسی سیر تالیفاتی امام خمینی (ره) با حجت الاسلام و المسلمین عبدالحسین خسروپناه عضو هیأت علمی گروه فلسفه پژوهشگاه به گفتگو پرداخت که در ادامه می‌خوانید:

*سیر تألیفی امام از چه مسائلی آغاز می‌شود؟

حضرت امام نزد اساتیدی چون مرحوم شیخ عبدالکریم حائری یزدی و مرحوم آیت الله محمدعلی شاه آبادی و برخی بزرگان دیگر تحصیل کردند و همچنین شاگردان بسیاری در حوزه فقه و فلسفه در محضر ایشان تربیت شدند که مهمترین شاگردان فلسفی حضرت امام مرحوم شیخ عبدالکریم حق شناس و دکتر مهدی حائری نام داشتند و دو شخصیت دیگر که نزد ایشان فلسفه خواندند آیت الله حسین علی منتظری و آیت الله شهید مطهری بودند. زمانی هم که مباحث فقهی را آغاز کردند شاگردان بسیاری در کرسی درس فقه ایشان تربیت شدند.

امام از علمای معاصر مانند مرحوم شیخ حسن مدرس و مرحوم محمد علی شاه آبادی بسیار تأثیر پذیرفتند و از متفکران گذشته نیز می‌توان گفت حضرت امام از ملاصدرا و ابن عربی در مباحث فلسفی و عرفانی تأثیر می‌گرفتند.

نخستین کتاب‌هایی که حضرت امام تألیف کردند کتاب‌های عرفانی بوده است و سپس ایشان اقدام به تألیف کتاب‌های فلسفی می‌کنند؛ برای مثال کتاب شرح دعای سحر از کتاب‌های متقدم امام به شمار می‌رود و همچنین کناب‌های مصباح الهدایه الی الخلافه والولایه، تعلیقه علی شرح فصوص الحکم، تعلیقه علی مصباح الانس و یا سر الصلاة توسط بنیانگذار کبیر انقلاب تألیف شده است؛ کتاب کشف الاسرار را نیز بعدها نوشتند اما قلمی که امام داشتند عمدتاً در حوزه مباحث عرفانی و فلسفی بوده است.

حضرت امام در زمینه مباحث فقهی نیز تالیفات بسیاری داشتند. از کتاب‌هایی که شخصاً خود حضرت امام نوشتند می‌توان به کتاب‌های انوار الهدایه فی التعلیقه علی کفایه، مناهج وصول علی علم الاصول، تحریر الوسیله، بیع و … اشاره کرد که در حوزه مباحث فقهی به قلم تحریر درآوردند؛ بنابراین امام خمینی علاوه بر کتاب‌های عرفانی در حوزه فقه و اصول نیز با قلم خویش تالیفاتی داشتند.

برخی از فقها هستند که با قلم خودشان هیچ کتابی ندارند و عمدتاً مقررین، درس آن فقها را تقریر و به صورت کتاب منتشر کرده اند در حالی که حضرت امام علاوه بر اینکه خودشان با قلم خود کتاب عرفانی، فلسفی، فقهی و اصولی می‌نوشتند شاگردان بسیاری نیز درس‌های ایشان را تقریر می‌کردند.

*در زمینه فقه و اخلاقیات آثار ایشان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا ایشان به ارتباط فقه و عرفان معتقد بودند؟

امام در آثار عرفانی خویش تنها شارح نیست و در شرح دعای سحر، شرح حدیث جنود عقل و جهل و آداب الصلاه کاملاً این امر مشخص است، برای مثال حضرت امام کتابی با عنوان تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس دارند که می‌بینیم ایشان در خیلی از بخش‌ها ابن عربی را نقد می‌کنند و این نشان می‌دهد که امام به هیچ عنوان مقلد نیستند و خود به عنوان عارف و فقیه مباحث و نظریات عرفانی را بحث و بررسی می‌کنند، در کتب فقهی نیز رویه امام به همین صورت است.

برای مثال حضرت امام رساله‌های مختلفی مانند رساله استصحاب، رساله تعادل و ترجیح، رساله طلب و اراده و … دارند و این نشان می‌دهد که حضرت امام در مباحث اصولی و فقهی نوآوری دارند و نظریه پردازی می‌کنند و به هیچ وجه نگاه مقلدانه ندارند. برای مثال در حوزه اصول در کتاب انوار الهدایه فی التعلیقه علی کفایه جلد دوم صفحه ۲۱۳ به بعد، در کتاب معتمدالاصول جلد یک صفحه ۱۲۹ به بعد و در کتاب مناهج الوصول علی علم الاصول جلد دو صفحه ۲۳ حضرت امام نظریه‌ای را با عنوان خطابات قانونیه مطرح می‌کنند که یک نظریه ابداعی و ابتکاری است.

مرحوم آیت الله مصطفی خمینی کتابی به عنوان تقریرات فی الاصول دارد که در جلد ۳ صفحه ۴۵۰ به بعد می‌گوید: «قسم به جانم اگر کسی عناد را کنار بگذارد و با چشم انصاف تدبر کند نمی‌تواند این بارقه ملکوتیه «نظرات خطابات قانونیه» را کنار بگذارد؛ نظریه‌ای که بسیاری از معضلات و مشکلات را حل می‌کند، این نظریه قاعده‌ای است که از ابتدای فقه تا آخر آن مفید است».این سخن بسیار مهمی است که در باب اهمیت این نظریه بیان می‌شود.

یکی از علت این بود که امام مکاتب و ایدوئولوژی‌های جدید را مطالعه می‌کردند، بنده بعضی از مباحثاتی که از در تالیفات و آثار امام دیدم برایم محرز شد که حضرت امام نظریه سیاسی هابز و جان لاک را مطالعه کرده است

امام خمینی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی که به ایران آمدند دیگر فعالیت‌های تألیفی نداشتند و بیشتر سخنرانی و پیام داشتند اما در همان پیام و سخنرانی‌ها نیز می‌بینیم که اهل نوآوری بودند برای مثال در آن زمان یک جریان چپ و راست وجود داشت به گونه‌ای که جریان چپ بر فقه پویا و بر احکام ثانویه و حکومتی تاکید داشتند و جریان راست بر فقه سنتی و احکام اولیه تاکید می‌کردند در حالی که امام فرمودند فقه ما فقه جواهری است یعنی فقه سنتی را قبول داریم اما باید به عنصر زمان و مکان نیز توجه شود بنابراین به احکام اولیه، ثانویه و حکومتی تاکید داشتند.

این عنصر زمان و مکان باعث شد حضرت امام نوآوری‌های بسیاری در حوزه مباحث فقهی داشته باشند از این رو می‌توان گفت امام در مباحث فقهی و عرفانی اهل نوآوری بودند. اما اینکه گفته شود بین فقه و عرفان ایشان رابطه‌ای وجود داشت به عقیده بنده رابطه‌ای وجود ندارد مثلاً به این معنا که گفته شود امام عرفان را شرط اجتهاد می‌داند؛ بنده موافق این سخن نیستم و فکر نمی‌کنم امام این را شرط بدانند زیرا عرفان دانشی مجزای دانش فقه است و اینکه شرط اجتهاد و نظریه پردازی در اجتهاد فقهی و عرفانی باشد لااقل برای بنده چنین شرطی در تالیفات و آثار حضرت امام احراز نشده است.

*امام چه نوآوری‌هایی در آثار و افکار خویش داشتند؟

فرض کنید امام وقتی مساله ولی فقیه را مطرح می‌کنند، جایگاه مردم را در حکومت داری و جمهوری اسلامی را مطرح می‌کنند، می‌بینیم که این نظریه کاملاً ناظر بر نیازهای جامعه است در حالی که فقهای آن زمان مسائل سنتی طهارت، صلات، صوم و … را مطرح می‌کردند. البته امام در خصوص این مباحث نیز بحث داشتند اما درباره مسائل جدید، کاربردی، ساختاری و حکمرانی نیز نوآوری داشتند به گونه‌ای که نمی‌توان حضرت امام را با هیچکدام از علمای آن زمان و حتی برخی از علمای این زمان مقایسه کرد؛ ایشان از زمان خودشان بسیار جلوتر بودند.

*دلیل اینکه امام از زمان خودش جلوتر بود، چیست؟

یکی از علت این بود که امام مکاتب و ایدوئولوژی‌های جدید را مطالعه می‌کردند، بنده بعضی از مباحثاتی که از در تالیفات و آثار امام دیدم برایم محرز شد که حضرت امام نظریه سیاسی هابز و جان لاک را مطالعه کرده است البته نامی از آنها نمی‌بردند و زمانی که می‌فرمودند ولایت مطلقه؛ تاکید داشتند که مقصود ما آن چیزی نیست که در غرب مطرح است؛ و این کلام امام کاملاً مشخص است که در نقد هابز مطرح می‌شود. امام مکاتب و ایدئولوژی جدید را مطالعه می‌کردند و عالم به زمانه بودند.

یا برای مثال کتاب‌های منافقین که متعلق به سازمان مجاهدین بود را مطالعه می‌کردند و آثار دکتر علی شریعتی را مطالعه کرده بودند و به صورت کامل نسبت به جریان‌های مختلف و اندیشه آنان شناخت داشتند.

*جوانانی که می‌خواهند کتاب‌های امام را مطالعه کنند کدام یک را توصیه می‌کنید؟

به عقیده بنده دیوان شعر امام را جوانان حتماً مطالعه کنند و همچنین از کتاب اربعین حدیث که کتابی آموزنده و سازنده است غفلت نکنند چرا که حضرت امام در این کتاب سلوک عملیه را کاملاً آموزش می‌دهند. کتاب دیگری نیز حضرت امام دارند که با عنوان جهاد اکبر و مبارزه با نفس است که برای همگان بخصوص جوانان بسیار مفید است و از دیگر کتب می‌توان به کتاب لقاءالله، آداب الصلاه، شرح دعای سحر و شرح حدیث عقل و جهل اشاره کرد این کتاب‌ها برای رشد و خودسازی بسیار مفید هستند.

خاطرم هست زمانی که نوجوان و جوان بودم مکرر از امام می‌شنیدم که خطاب به جوانان توصیه می‌کردند اهل خودسازی و تهذیب نفس باشند و می‌فرمودند اگر تا زمانی که جوان هستید خودسازی نداشته باشید چنانچه سنتان برود بالا دیگر این خودسازی سخت و دشوار خواهد بود؛ اهمیت این کلام بنیانگذار کبیر انقلاب را بنده زمانی بهتر درک کردم که سن و سالی از من گذشت بنابراین انسان اگر در دوره جوانی خودسازی داشته باشد راحت تر می‌تواند در دوران کهنسالی خود را از معصیت حفظ کند.

برای مثال دلیل منحرف شدن برخی افراد که در دوران دفاع مقدس بارها خواستند جان خویش را تقدیم انقلاب کنند اما امروز با پذیرفتن مسؤولیت های کلان به فسادمالی و اختلاس مبتلا شدند، عدم خودسازی در دوران جوانی است. انسان اگر سال‌ها هم برای انقلاب تلاش کند ولی خودسازی نداشته باشد منحرف می‌شود زیرا خودسازی به عنوان جهاد اکبر مقدم بر جهاد اصغر است.