به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، کرسی علمی ترویجی «معرفت شناسی سایبر؛ ماهیت و مولفه ها» یکشنبه ۱۱ دیماه سال جاری توسط گروه معرفت شناسی و علوم شناختی پژوهشگاه به صورت حضوری و مجازی برگزار شد.
در این کرسی علمی- ترویجی حجت الاسلام دکتر علیرضا قائمینیا به عنوان ارائه دهنده، دکتر مهدی عباسزاده و حجت الاسلام و المسلمین ابوالحسن حسنی به عنوان ناقد حضور داشتند.
حجت الاسلام دکتر علیرضا قائمینیا در ابتدای سخنان خود گفت: تأمل فلسفی و معرفتشناختی در باب فضای سایبر، نه یک سرگرمی و صرفاً حاصلِ کنجکاوی فلسفی است، بلکه یک ضرورت وجودی برای بشر امروزی است. هرگز فلسفه حقیقی در آسمان هفتم و عالم انتزاعیات باقی نمیماند، بلکه برای تحلیل مشکلات بشر به روی زمین و عالم عینی و ملموس او تنزل میکند و به او نسبت به وضعیتی که در آن گرفتار شده است آگاهی و روشنایی میبخشد. بشر امروزی آن قدر شیفته تکنولوژی جدید و فضای مجازی شده که نگاهی دیگر و فلسفهای عمیق لازم است که از این شیفتگی رهایی یابد و قدر و قیمت تکنولوژی و فضای مجازی را به نحو درست دریابد و از دام گسترده آن نجات یابد.
وی در ادامه گفت: معرفتشناسی در این میان میتواند نقش رهاییبخش داشته باشد. این رهاییبخشی هرگز به معنای کنار نهادن تکنولوژی و فضای مجازی نیست که کاری نسبتاً ناممکن در عصر سلطه تکنولوژی و فضای سایبر است. بلکه به معنای مجال دادن به ذهن بشر و فراهم آوردن فراغتی برای او است تا بیشتر در سرشت این پدیده بیندیشد. معرفتشناسی در این میان نقش نوعی مراقبه دارد؛ نوعی رویکرد انتقادی است، یا روشی برای برقراری صحیح ارتباط ذهن با فضای سایبر است.
عضو هیأت علمی گروه معرفت شناسی و علوم شناختی پژوهشگاه در فضای سایبر پردازش اطلاعات بهجای معرفت مینشیند. این پردازش اطلاعات به ساختار خود این فضا و کاربران آن مربوط میشود. در این فضا صرفاً اطلاعات ارائه نمیشود، بلکه به شیوههای گوناگونی پردازش میشود. این پردازشها یا درونیاند یا بیرونی. گاهی کاربران خود پردازشهای خاصی از اطلاعات را وارد فضای مجازی میکنند (پردازش بیرونی) و گاهی خود هوش مصنوعی پردازشهای خاصی روی اطلاعات انجام میدهد (پردازش درونی).
وی افزود: دو مسأله مهم معرفتشناختی فضای سایبر عبارتند از: مسأله گواهی و مسأله اعتبار. ما با انبوهی از اطلاعات در این فضا رو به رو میشویم که صرفاً بر اساس گواهی شبکههای اجتماعی و گوگل و غیره آنها را میپذیریم. اعتبار معرفتشناختی آنها را به همین میدانیم که در اینترنت یا این شبکهها آمدهاند.
قائمی نیا اظهار داشت: اطلاعات در فضای مجازی بر اساس توالد ذاتی، و نه توالد موضوعی، پیش میروند. این اطلاعات صرفاً بر اساس روابط منطقی و صورتهای خاص منطقی پیش نمیروند، بلکه با گونهای ترابط ذهنی و روانی گسترش مییابند. بنا بر این، با شبکهای از اطلاعات رو به رو میشویم که بر اساس توالد ذاتی شکل گرفتهاند.
عضو هیأت علمی گروه معرفت شناسی و علوم شناختی پژوهشگاه ادامه داد: پرداختن به معرفتشناسی سایبر از این جهت اهمیت و ضرورت دارد که به تدریج فضای سایبر به منبع معرفتی بشر تبدیل شده است و بیتردید، در آینده به صورت بخشی از مغز بشر درخواهد آمد. امروزه ما برای به دست آوردن اطلاعات به گوگل، و نه کتابها و دایرةالمعارفهای خاص و متخصصان، رجوع میکنیم. اینترنت و شبکههای اجتماعی مقوم جامعه اطلاعاتی امروز هستند. بدون آنها جامعه اطلاعاتی وجود نخواهد داشت. اما ذهن بشر به تدریج گسترش مییابد و به واسطة اینترنت به یک ذهن گسترش یافته تبدیل میشود. تعامل ذهن گسترش یافته با اطلاعات پردازشگری است. این ذهن اطلاعات را به شیوههای خاصی پردازش خواهد کرد.
معرفت سایبری یا معرفتی که کاربران در فضای سایبر به دست میآورند، یا معرفت مجازی که آنها در فضای مجازی مییابند میتواند صورتهای مختلفی داشته باشد.
در این مورد اساس بحث را تقسیم پدیدارشناختی معرفت سایبری (مجازی) قرار میدهیم.
از این نظر، معرفت سایبری بر دو قسم است:
۱. معرفت سایبری دمدستی
۲. معرفت سایبری فرادستی
وی در ادامه گفت: گاهی معرفت سایبر به واسطة رابطه دمدستی یا زندهای که فرد با این فضا دارد حاصل میآید و گاهی هم به واسطة رابطة فرادستی با آن. یک متخصص که به سایتهای علمی رجوع میکند تا اطلاعات جدیدی در مورد تخصص خود به دست بیاورد در واقع رابطه فرادستی با این فضا برقرار میکند. او در این فضا زندگی نمیکند، بلکه صرفاً از آن به عنوان یک راه کسب معرفت کمک میگیرد. اما کسی که همواره در شبکههای اجتماعی پرسه میزند و مدام از شبکهای به شبکهای دیگر قدم میگذارد، اصلاً فرصتی برای بیرون آمدن از فضای مجازی ندارد، در این فضا زندگی میکند و رابطة دمدستی با آن برقرار کرده است. معرفتی که در این زمینه به دست میآید معرفت دمدستی است.
عضو هیأت علمی گروه معرفت شناسی و علوم شناختی پژوهشگاه گفت: این تقسیم بدین معنا تقسیم پدیدارشناختی است که به نحوة ظهور اشیاء در روابط انسانها با آنها مربوط میشود. در معرفتدستی اشیاء به گونهای زنده برای انسان ظاهر میشوند و با آنها ارتباط زنده پیدا میکند. در مقابل در معرفت فرادستی با اشیاء ارتباط زنده نداریم. در ارتباط زنده معرفت به گونهای متفاوت با ارتباط غیرزنده سامان مییابد. معرفتی که در فضای زنده به دست میآید با معرفتی که در فضای غیرزنده حاصل میآید تفاوت دارد.
وی در پیان بیان داشت: روشن است که ویژگیهای معرفت دمدستی با معرفت فرداستی یکسان نیستند و باید هر یک را جداگانه آنها را بررسی کرد. گفتنی است که در ادبیات معرفتشناسی فضای سایبر و اینترنت مباحث بسیار پراکندهای را میبینیم که برخی از آنها به معرفت سایبر دمدستی و برخی دیگر، به معرفت سایبر فرادستی مربوط میشوند. از این جهت، مباحث در این زمینه بسیار متفاوت و ناهمگون مطرح شدهاند. به بیان دیگر، معرفتی که یک متخصص از اینترنت و شبکههای اجتماعی به دست میآورد (معرفت فرادستی) با معرفت کسانی که در این فضا زندگی میکنند (معرفت دمدستی) تفاوت بسیاری دارد و ویژگیهای آنها با هم فرق دارند.
برای مثال، لینچ دستکم نه ویژگی برای این فضا مطرح میکند که عبارتند از: جایگزینی اطلاعات به جای معرفت، پذیرش معرفتی، آبشارهای اطلاعات، مشکل معیارمندی، نسبیتگرایی در عقلانیت، انسجامگرایی، شبکهای بودن، دموکراتیزه شدن معرفت، فهم ناچیز و تکثر معرفتی. بیشتر این ویژگیها برای معرفت سایبری دمدستی هستند و تنها تعداد اندکی به معرفت فرادستی مربوط میشوند. برای نمونه، آبشارهای اطلاعات و فهم ناچیز به معرفت دمدستی اختصاص دارند. اما شبکهای بودن و تکثر معرفتی به هر دو معرفت اختصاص دارد. در مقابل، برخی از معرفتشناسان به بیان سرنوشت معرفت تخصصی و همکاری گروهی در اینترنت پرداختهاند و مباحث آنها به معرفت فرادستی ارتباط دارد.
در ادامه این کرسی دکتر مهدی عباس زاده به نقد مطالب ارائه شده پرداخت که در ادامه می خوانید:
ضمن تشکر از برگزارکنندگان این نشست و نیز از آقای دکتر قائمی نیا که بحث خوبی را ارائه کردند و نیز سایر حاضران محترم. «معرفت شناسی سایبر» بحث کاملا جدیدی در دنیاست و در کشور ما نیز طبعا ادبیات غنی ندارد و لذا ابعاد مختلف آن باید مورد مطالعه و بررسی دقیق قرار گیرد. نکاتم را در قالب چند بند زیر، عرض می کنم:
- توجه داشته باشیم که وظیفه معرفت شناسی سایبر صرفا رهایی یافتن از دام تکنولوژی نیست بلکه ابتدا شناساندن چیستی، هستی و ابعاد مختلف معرفت سایبری است و سپس آسیب شناسی آن و نهایتا راهکارهای رهایی از آسیب های آن (چون علاوه بر معرفت شناسی توصیفی، معرفت شناسی هنجاری هم داریم که باید و نبایدهای معرفتی را بیان میکند). هستی شناسی معرفت سایبری، اگرچه بحث هستی شناختی است، اما به نظرم با معرفت شناسی سایبر کاملا مرتبط است. در بخش آسیب شناسی باید توجه داشته باشیم که در کنار مخاطرات معرفتی فضای سایبر، معرفت سایبری دارای فواید مهمی نیز هست، مانند: گستردگی مخاطبان فضای مجازی (از جهت تعداد، سن، جنسیت و …)، رسانش آسان و سریع اطلاعات به مخاطبان، و دسترسی نسبتاً آسان مخاطبان به محتوای فضای مجازی (که ناشی از افزایش سرعت اینترنت، ارزانتر شدن هزینههای استفاده از آن و …).
- به نظرم «پردازش» در انسان، غیر از پردازش در هوش مصنوعی است. پردازش انسان مانند رایانه ها صرفا محاسباتی نیست، بلکه طبق مبنای فلسفه اسلامی، آگاهانه و خودآگاهانه است. شاید بهتر باشد واژه پردازش را برای رایانه استفاده کنیم و در مورد انسان، از تفکر، بررسی و تحلیل. تعبیر پردازش در انسان که از مدعیات روانشناسی شناختی است، عمدتا ناشی قیاس مغز-رایانه (مغز به مثابه سخت افزار و ذهن به مثابه نرم افزار) و از رویکردهای فیزیکالیستی غربی به ذهن انسان است که در فلسفه اسلامی با چالش جدی مواجه است.
- از مهمترین مسائل معرفت شناسی سایبر، دو مسئله صدق و توجیه است. به تعبیری، باور ما در مجازی در چه صورت صادق است؟ (آیا اگر با بقیه اطلاعات در فضای سایبر یا با کل، انسجام داشته باشد؟ یا نه، باید با نفس الامر مطابقت داشته باشد؟ یا نه، باید در عمل مفید واقع شود؟ یا …) و صدق باور ما در فضای مجازی چگونه اثبات و توجیه می شود؟ (آیا باید به باورهای پایه یا بدیهی بینجامد؟ یا نه، باید با دیگر داده ها یا با کل یعنی شبکه در انسجام باشد؟ یا نه، گواهی گواهی شبکه های اجتماعی و اینترنت و … کفایت می کند؟ یا …). دو مسئله گواهی و اعتبار معرفتی یا وثاقت پذیری در فضای سایبر، ذیل دو مسئله صدق و توجیه مطرح است. مسائل مهم دیگری در رابطه با معرفت سایبری وجود دارد، از جمله واقع نمایی یا واقع نانمایی معرفت سایبری، نسبیت یا اطلاق باور سایبری، تکثرگرایی در باورهای سایبری یا نفی آن، یقین در معرفت سایبری، تاثیر عوامل غیر معرفتی بر معرفت سایبری و … همه اینها مهم است.
- با توجه به نظریه شهید صدر، شاید بتوان گفت توالد موضوعی، از رایانه هم بر می آید (چون مبتنی بر اصل عدم تناقض است) اما توالد ذاتی، کارکرد خاص انسان است (و نیازمند هوش خاصی است و البته عوامل روان شناختی نیز در آن دخیل اند). لذا یقین در فضای سایبر قدری متفاوت با یقین در فلسفه و منطق و ریاضیات است. در فضای سایبر، عوامل روانشناختی و فرهنگی و خلاصه عوامل غیرمعرفتی در مسئله یقین، حضور و دخالت جدی دارند.
- فضای سایبر و اینترنت، امروزه منبع اصلی معرفت انسان شده است. البته مقتضای «انسان سایبری» نیز همین است. امروزه اینترنت تبدیل شده است به امتداد ذهن انسان: «ذهن گسترش یافته». این البته ضمن اینکه فوایدی دارد، آسیب های معرفت شناختی نیز به دنبال دارد.
- رویکرد پدیدارشناختی به معرفت سایبری جای توجه جدی دارد. عادت ما این شده است که همواره رویکرد معرفت شناسان تحلیلی را مورد توجه قرار دهیم، چون معرفت شناسی را اینها بیشتر دامن زدند. حال آنکه فلاسفه قاره ای نیز بحث های مهمی در معرفت شناسی دارند. گذشته از پدیدارشناسی، مکاتب دیگر فلسفه قارهای نیز راجع به معرفت سایبری حرفهایی برای گفتن دارند. مثلا بودریار در سنت پسامدرن یا مثلا مک لوهان در فلسفه رسانه مهم اند. همچنین معتقدم از منظر فلسفه اسلامی هم می توان به معرفت سایبری نگریست و این هم مهم است. فلسفه اسلامی این ظرفیت را دارد.
- بحث شبیهسازی معرفتی در فضای سایبر بسیار مهم است. اینکه در فضای سایبر، معرفت نداریم بلکه شبیه یا وانموده معرفت را داریم، آنطور که بودریار میگوید «واقعیت حاد». مهمتر از این، آن چیزی است که مک لوهان میگوید، یعنی اینکه رسانه اساساً جایگزین خود پیام میشود. رسانه خود پیام است. فضای سایبر دیگر صرفاً بستر حضور پیام نیست، بلکه خودش پیام دارد. سایبر است که پیام را میسازد. سایبر اصلاً ماهیت پیام را شکل میدهد. شدت تاثیر پیام کاملا تحت تاثیر خود سایبر و ویژگیهای آن است. به نظرم باید معرفت شناسی سایبر را در این دو دیدگاه را به خوبی تحلیل کنیم. در این صورت، صدق و توجیه در فضای سایبر، ابعاد دیگری پیدا میکند.