به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، از همین رو خبرگزاری رسا در گفتوگویی با حجت الاسلام والمسلمین عبدالکریم بهجتپور عضو هیأت علمی گروه قرآنپژوهی پژوهشگاه به طرح سوالاتی درباره حوزه انقلابی پرداخت که متن کامل آن را مطالعه می فرمایید.
تعریف خودتان از حوزه انقلابی را بیان بفرمایید.
حوزه انقلابی می داند و می تواند به نحو شایسته ای در بخش تعلیم و تربیت ورود کند و با ارتباط شایسته ای که با مردم می گیرد شعله انقلاب و صمیمیت و خلوص انقلاب و براهین و پشتوانه های فکری و ایدئولوژیک انقلاب اسلامی عزیز را هم تبیین و هم به مردم به نحوشایسته ای منتقل کند و هم اینها را در یک روش تربیتی تبدیل به سبک زندگی مردم کند.
دروس فقهی، کلامی و تفسیری رایج در حوزه های علمیه امروز، ما را به حوزه انقلابی و روحانیت انقلابی می رساند یا خیر؟
حوزه انقلابی حوزه مرکبی است و ما یک نظامی از دانش ها، چه دانش های توصیفی و چه دانش های تجویزی و چه دانش هایی که مربوط به حوزه اعتقاد و رفتار هستند همه اینها را در برمی گیرد و طبعاً حوزه انقلابی بر دوش همه منابع اسلامی و بردوش همه رشته های تحصیلی حوزه است.
فقه می تواند بخش حقوقی این حوزه را تامین و پوشش دهد و خلاء های این حوزه را پرکند، ما در طراحی نظام دینی نیاز به مجموعه قوانینی نیاز داریم که سرشار از اسلام واندیشه اسلامی در ابعاد مختلف فقه فردی، اجتماعی و حکومتی باشد؛ اگر فقاهت ما درست به میدان بیاید خلاء قانونی، حقوقی و فقهی نباید در این عرصه ها داشته باشیم اما افزون براینها چنانکه اشاره فرمودید ما در حوزه های دیگری مثل حوزه قرآن هم باید به نحوشایسته ای بتوانیم وظیفه خودمان را در باب انقلابی گری و استخراج مواد انقلابی گری داشته باشیم. انقلابی گری یک پدیده صرفاً به حوزه حقوق و فقه نیست، انقلابی گری مربوط به ساخت یک جامعه انقلابی است. مواجه با چالش های یک انقلاب است و مربوط به نحوه تعامل بین حاکمان و مردم است، حوزه مهمی از مردم شناسی و فرهنگ باید در جریان انقلابی گری مورد توجه باشد.
احکام انقلابی در حوزه فقه و نادیده گرفتن مثلاً اخلاق و عرفان انقلابی؛ اعتقادات حماسی و انقلابی، روش های ساخت جامعه برپایه انقلاب و ارزش های انقلاب، یک رشد کاریکاتوری به جامعه می دهد لذا اگر فقه ما خیلی پیشرفت کند شما یک جامعه سرشار از مواد قانونی خواهید داشت اما وقتی در میدان نگاه می کنید عمل کننده به این قوانین به قدر کافی وجود ندارد، بنابراین بنده معتقدم که فقه حتما باید وظیفه خودش را در حوزه تبیین و تشریح انقلابی به خوبی انجام دهد اما دانش های دیگر بخصوص دانش قرآن و روایات که شاخه های مختلفی می تواند در دانش ها داشته باشد همچنین حوزه اخلاق و تاریخ باید در خدمت انقلابی بودن حوزه های علمیه و بعد ساخت نظام انقلابی برای ایران عزیز و جهان اسلام عمل کند.
من حوزه انقلابی را یک اتمسفر، فضا و جو می دانم، اگر آن جو ایجاد شود ما به نحو شایسته ای می توانیم حوزه انقلابی را طراحی کنیم. مثلاً حوزه منتهی به پیروزی انقلاب، کتاب هایش چه کتاب هایی بود؟ خب خیلی فاصله با کتاب های تعریف شده در سال های بعد داشت و درصد انقلابیون در این مجموعه درصد پرشماری نبود و اینگونه نبود که همه روحانیون پیش از انقلاب یک جریان انقلابی باشند بلکه شاید کسانی بودند که علیه شعارهای انقلاب موضع داشتند و عمل می کردند اما چون اتمسفر حوزه انقلابی شد به خصوص در سال های منتهی به پیروزی انقلاب که فضا همچون یک بهار برای انقلاب سبز شد، حوزه توانست به نحو شایسته ای تاثیر خودش را بر فضای اجتماعی بگذارد و نقش خودش را به نحو شایسته ای ایفا کند.
پس ما برای تحولات آینده بیش از اصلاحی که در کتاب انجام بدهیم باید نگران اتمسفر و جو انقلابی حوزه شویم و در حوزه باید انقلاب بجوشد، اگر در حوزه انقلاب نجوشد کتاب ها هم کنار گذاشته می شود.
شما کتاب تالیف می کنید، عناصر ناقص را اضافه و تکمیل می کنید اما مورد خوانش قرار نمی گیرد و اگر مورد خوانش هم قرار گیرد تبدیل به برنامه برای عمل نمی شود، بنابراین بر این باورم که ما در حوزه انقلابی اولاً احتیاج به آن اتمسفر داریم و فکر می کنم هنوز این اتفاق چنان که باید نیفتاده است و اگر در یک مقطع افتاده چنان که باید تداوم پیدا نکرده است لذا فعالیت های تخصصی انقلابی غالباً به حاشیه حوزه رانده شده اند و متن حوزه به جای آنکه نقش تبیین کننده داشته باشد بیشتر نقش یک موضع گیرنده و بیانیه صادرکننده پیدا کرده است و نگرانی من از حوزه انقلابی در اینجاست. بعد از این فضا مهم ترینعنصری که باید جریان انقلاب را در حوزه تضمین کند اساتید هستند، هیچ چیزی به اندازه یک استاد انقلابی حوزه را انقلابی نخواهد کرد.
وقتی انقلاب فرهنگی در ایران شد، اعضای محترم خدمت حضرت امام خمینی(ره) رسیدند. امام در بحث انقلاب فرهنگی فرمودند: انقلاب فرهنگی مسئله یک کتاب نیست و انچه مهم است معلم ها و اساتید هستند، اگر ذهن استاد منحرف باشد قرآن را به دستش بدهید کمونیست از دل آن بیرون می آورد و اگر ذهن و گرایش درست باشد، کتاب مارکسیست به دستش دهید اسلام از دل آن بیرون خواهد آورد، پس بعد از فضا مسئله مهم اساتید هستند.
وقتی کتابی نوشته می شود نویسندگان باید خودشان انقلاب را به خوبی درک کرده باشند و یک حساسیت نظری نسبت به انقلاب پیدا کرده باشند مثلاً وقتی اندیشه های قرآنی حضرت آقا مقام معظم رهبری را مرور می کنیم می بینیم ایشان از پیش از انقلاب در مشهد با یک ذهن انقلابی به سراغ قرآن رفته اند ولذا ایشان از آیه هایی که ما ها به سختی فهم اجتماعی پیدا می کنیم، حضرت آقا برای حکمرانی مسئله در می آورند و برای جامعه سیاسی مسئله در می آورند چون ذهن شان حساس شده است، مولفین کتاب های ما اساتید و پژوهشگرانی باشند که روحیه انقلابی داشته باشند آنوقت از گزاره های ساده چیزهایی می فهمند که دیگران تلقی نمی کردند چون حساسیت نظری پیدا کرده اند مثلاً ما همیشه در بحث های علوم قرآن می خوانیم سوره های قران به دودسته مکی و مدنی تقسیم می شوند، مکی سوره هایی هستند که قبل از هجرت پیغمبر نازل شده اند و مدنی سوره هایی هستند که بعد از هجرت پیغمبر نازل شده اند واز عبدالله عباس نقل می کنیم هر کجا “یا ایها الناس” آمده مکی و هر کجا “یا ایها الذین آمنوا” آمده مدنی است و با این شاخص ها سوره ها را تقسیم بندی می کنیم اما مقام معظم رهبری با چه شاخص هایی تقسیم بندی کرده اند، ایشان می فرماید مکی سوره هایی است که در زمانی که پیامبر جامعه را برای حکومت دینی آماده می کرده نازل شده و سوره های مدنی سوره هایی است که برای شکل دهی حکومت اسلامی و جامعه دینی نازل شده است، حالا ببینید چقدر تغییر کرد و این تغییر از حساسیت نظری گوینده و نویسنده است.
در گام سوم اگر نویسندگان و مولفان نسبت به انقلاب حساسیت نداشته باشد کتاب هایمان رنگ و بوی انقلاب نخواهد گرفت، برای تالیف کتاب نیاز به آن سه مقدمه داریم و اگر آنها جمع شد، نویسندگان در هر حوزه ای کتاب بنویسند چون در بستر یک زندگی اجتماعی این متن ها را می نویسند متن هایشان قلم عصری به خود می گیرد.
برای اینکه کتاب هایمان را درست تدوین کنیم باید دقیقا بدانیم مطالبه از حوزه دین و روحانیت چیست؟ اگر این را بفهمیم به ما جهت می دهد، چه در فقه، اخلاق، اقتصاد تفسیر و چه در تاریخ و کلام. من تمرکز می کنم به پرسش ها و مطالباتی که ازبیرون بر من است، یکی از میدان ها هم همین است که با نظام دینی ارتباط داشته باشم و سوال های حوزه دین را از زبان کسانی که درگیر نظام پردازی هستند مثل سه قوه تلقی کنم؛ کارکرد های دشمن علیه نظام را ببینم و خلاءهایی که موجب چالش می شود را بشناسم و آنوقت متن و رویکرد متن کتاب هایمان وشدت و ضعف ورود و خروج ما را آنها تعیین می کنند، به نظر بنده اگر با این نگاه ورود کنید خیلی مسئله داریم که حوزه در تدوین کتب به آن ورود نکرده است.
حوزه انقلابی باید کاری کند که هم طلبه ها و هم مردم به واسطه طلبه ها، قدرت و قوت لازم را برای تسلط بر فضای مجازی پیدا کنند و در برابرش منفعل نباشند، اینها چالش های نظام است و حوزه باید در تالیفاتش این مسائل را حل کند.
حوزه برای مدیریت نسل با خصوصیات رفتاری ویژه خودشان، چه برنامه ای دارد؟
اصلی ترین بحث سوال شما اینجاست که این حوزه با شعار انقلابی نمی ماند، حوزه ای انقلابی است که بتواند مسئله حل کند و اگر مسائل نظامش را نتواند حل کند، انقلابی نیست، می خواهد انقلابی باشد اما انقلابی در جای خودش نیست. حوزه انقلابی تنها حوزه برپایه شعار و مجلس گرفتن نیست، حوزه کارکرد دیگری هم دارد و آن پایه ریزی اندیشه انقلاب و حل مسائل نظام است.
انقلاب ما جوان است و ما فرتوت هستیم، دلمان می خواهد با او باشیم اما توان هم پایی با آن را نداریم و باید برای آن تدبیر کنیم.
نقش رهبر انقلاب در ایجاد تحول و هدایت حوزه در مسیر ایفای نقشش را تبیین بفرمایید.
حرکت حوزه باید با رهبری همراه باشد و حوزه ناتوان حوزه ای است که حرف ها را متوجه می شود اما توان اجرا ندارد، حوزه باید توان دویدن با رهبرش را داشته باشد و در این قضیه به قدر کافی به جوانهایش اعتماد کند و به آنها فرصت بدهد و حامی آنها باشد.
من معتقدم قاطبه حوزه در همراهی رهبر کوتاهی نمی کند اما در ایمان به رهبری و اطمینان خاطر به رهبری و همراهی و پیروی از رهبری در اقدام سریع متناسب با نشان دادن اهدافی که رهبری در اختیار ما می گذارند فکر می کنم نمره رضایت بخشی نباشد.
رابطه حوزه انقلابی با نظام اسلامی چگونه باید باشد؟ هرکدام در قبال یکدیگر چه وظایف را برعهده دارند؟
نظام اسلامی باید بتواند برای حوزه ما بهار انقلابی ایجاد کند، یعنی دائماً مسائل خودش را به حوزه عرضه کند و از حوزه بخواهد که جهتش را متناسب با نظام کند و در حال حاضر احساس می کنم یک نابردباری هست و نمی خواهند و صبوری کنند که حوزه را مسئول پاسخ به سوالات بدانند، در همین حادثه اخیر چند نفر از بزرگان آمدند بگویند چرا حوزه پاسخ این سوال را نداد؟ تکلیف حجاب، روش ها، امر به معروف و نهی از منکر، چرا حوزه بالاخره یک راه شفاف در اختیار ما نگذاشت.
بعد از چهل و سه سال باید از چند نفر صدا وسیمایی بپرسیم یا اینکه باید تحت تاثیر ما باشند، حوزه دین برای ما بود و ما چه کردیم؟ رابطه نظام و حوزه به این است که نظام باید سوالاتش را مرتب متوجه حوزه کند تا مجبور کند حوزه جوابگو و پاسخگو باشد و اگر این اتفاق نیفتد و نظام سوالاتش را به دانشگاه ها و پژوهشگاه ها مثلاً بسپارد و مستقیماً مرجعیت و متن حوزه را به بازی نگیرد و مخاطب خودش نداند، ما در حاشیه قرار می گیریم، نظام می تواند حوزه را به متن تحولات برگرداند و می تواند او را در حاشیه قرار دهد مثل الان که در حاشیه هستیم.
نظام وقتی می خواهد ما حوزه تاثیرگذاری باشیم باید در تقویت این حوزه های علمیه مجامله نکند. من وقتی نتوانم طلبه هایم را به میدان بیاورم به طور طبیعی حوزه نمی تواند رسالتش را به نحو شایسته ای انجام دهد، در همین فشارهای اقتصادی بیشتر از همه فشار به قشر طلاب آمد و کاری کرده اند که با این همه صحنه های گسترده، طلبه ها به استخدام در یک اداره و مؤسسه ای علاقه مند شوند و مسجد که پایگاه اصلی ما است خالی شده است.
حوزه باید در مسئله نظام بشدت خودش را نه تنها در حوزه تعلیم بلکه در تمامی حوزه ها دخیل بداند. حوزه ما برای نظام و حتی برای مذهب در میدان گفت و گو با رقیبش قرار نمی گیرد، او در فضای مجازی با جملات اندک و تصاویر و فیلم های کوتاه کار می کند و ما با نوشتن کتاب های چند جلدی و مقاله های سی صفحه ای کار می کنیم، حتی درباره فضای مجازی بدون آنکه او را بشناسیم مقاله می نویسیم و ایده می دهیم.
همچنین باید به این نکته توجه کرد که مسوولان روحانی کشور که مسوولیتی دارند چند نفر مسجد دارند و مردم داری می کنند تا مردم راحت به آنها دسترسی داشته باشند؟ وقتی به هر دلیلی رابطه شما با مردم تضعیف یا قطع می شود، درد مردم را نمی بینید و تصمیمات یکجانبه گرفته می شود، به نظرم حوزه از این جهات باید یک بازبینی جدی در خود کند و تکلیفش نسبت به نظام اینگونه نیست که نظام او را به کناری گذاشته باشد بلکه خودش خودش را در میدان هایی مشغول کرده است که گپ و حفره هایی برای خودش درست کرده است و این حفره را باید زود شناسایی و آسیب شناسی کند و رفع کند.