به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به مناسبت هفته پژوهش کرسی علمی- ترویجی با موضوع “فلسفه فرهنگ در حکمت متعالیه“ به عنوان دومین پیش نشست همایش ملی فلسفه فرهنگ، دوشنبه ۲۸ آذرماه سال جاری توسط مجمع پژوهشگاه های علوم انسانی اسلامی با همکاری معاونت پژوهشی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و پژوهشگاه دوشنبه ۲۸ آذرماه سال جاری به صورت مجازی برگزار شد.
ارائه دهنده این کرسی علمی حجتالاسلام دکتر مسعود اسماعیلی عضو هیأت علمی گروه فرهنگ پژوهی پژوهشگاه در ابتدا بیان داشت: در قالب فلسفه فرهنگ در حکمت متعالیه تلاش شده است سنت فلسفی را بازخوانی کرده و خوانشی نو از آن داشته باشیم.
وی افزود: بررسی می کنیم که خود فلاسفه آیا دقیقا به فرهنگ و تمدن اشاره کرده اند یا خیر هرچند این پرداختن خیلی بسیط یا خیلی ابتدایی یا مدرن باشد. همه اینها مغتنم است هم برای کسی که بخواهد بداند در فلسفه اسلامی چه گذشته است و هم برای نظریه پردازان فلسفه اسلامی.
باید سخن بزرگان خود در فلسفه فرهنگ را به دهها مقاله تبدیل کنیم، در این حالت است که گفتمان بومی شکل می گیرد
حجت الاسلام والمسلمین اسماعیلی خاطرنشان کرد: باید حرف بزرگان خود در فلسفه فرهنگ را به دهها مقاله تبدیل کرده و صدها نقل هم به آن بزنیم، در این حالت است که گفتمان بومی شکل می گیرد در حالی که اگر بخواهیم صرفا در چهارچوب های کلی حکمت نظری حرفی را از فلسفه غرب در فضای اسلامی مشابه سازی کنیم به نظر می رسد این موضوع با مسئله ای که به دنبال آن هستیم، فاصله دارد.
وی با بیان اینکه تلاش شده است تا توصیف مبتنی بر جزییات کلام ملاصدرا در خصوص فلسفه فرهنگ در حکمت بررسی شود، ادامه داد: نظریه های فرهنگی با نظریه جامع و بسیط ملاصدرا بسیار فاصله دارد و اگر بخواهیم ملتزم به بیانات فیلسوف باشیم کار را بسیار بسیار دشوار می کند.
فیلسوفی که به جامعه توجه می کند به آثار واقعی فرهنگ نیز توجه خواهد کرد
حجت الاسلام والمسلمین اسماعیلی افزود: واقعیت فرهنگ و جامعه در اینجا خیلی ساده مطرح می شود. اگر کسی به جامعه توجه می کند قاعدتا در جاهایی روی فرهنگ نیز توجه دارد. فرهنگ یک واقعیتی دارد و آثار واقعی در خارج که فیلسوف هم به آن توجه می کند. فیلسوفی که به جامعه توجه می کند به آثار واقعی فرهنگ نیز توجه خواهد کرد.
عضو هیأت علمی گروه فرهنگ پژوهی پژوهشگاه گفت: ادب، سیاست، طریق، نظام، نظم جمعی، نظم اجتماعی و هیئات اجتماعی از مولفه هایی است که در فلسفه ملاصدرایی مورد توجه قرار دارد. ملاصدرا می گوید انسان دارای یک حیثیات عملی است و سیاست شناخت های عملی را تدبیر می کند تا از جزییات به کلیات برسند که این جنبه فردی دارد و این موضوع را یک بار از منظر شئونات فردی و یک بار هم از منظر شئونات اجتماعی بررسی می کنیم.
وی یادآور شد: سیاست فردی آن است که درون خود انسان انجام می شود و سیاست جمعی شناخت فرد در عمل سرازیر می شود، سیاستی که از دیگری در فرد اعمال می شود و شناختی است که منتقل می شود. در مجموع سیاست فردی و جمعی شناسایی عملی را به عمل تبدیل می کند و این عمل ها به هیئات تبدیل می شود. هیئات کمالی دو هدف دارند، اینکه بنده را به سعادت نهایی و اخروی برسانند و بنده را به سعادت دنیوی برسانند و سعادت دنیوی در راستای سعادت اخروی است.
حجت الاسلام والمسلمین اسماعیلی تصریح کرد: کمال جمعی چون مربوط به جمع است، تعیش ما در جامعه رخ می دهد و این معیشت دنیوی ما در جامعه است، بنابراین در جامعه به نظام نیاز داریم و این نظام از منظر ملاصدرا یک هیئت اجتماعی است که برساخته از هیئات کمالی و جمعی است.
وی افزود: هیئات کمالی فردی و جمعی که در مجموع در فرد رخ می دهد، هیئات اجتماعی را می سازد که از آن به نظام تمدنی، نظم جمعی و هیئت اجتماعی تعبیر می کند. این در درجه اول برای دنیا مطلوب است و اگر بخواهیم به آخرت و سعادت نهایی برسیم باید در راستای آن باشد.
حجت الاسلام والمسلمین اسماعیلی گفت: ملاصدرا از زاویه دیگری نیز به نظم اجتماعی پرداخته است در آن دیدگاه نظام طبقاتی ایجاد می کند، نظام طبقاتی هم به اراده است و هر طبقه باید مطیع طبقه بالاتر باشد و به وظایف خود عمل کند. توزیع ثروت نیز متناسب با آن صورت می گیرد.
عضو هیأت علمی گروه فرهنگ پژوهی پژوهشگاه افزود: رویکرد فلسفی ملاصدرا به نفس انسان مربوط است و به شدت انسانی است و از طرفی با اجتماع گره می خورد، حتی فردی ترین نکات اخلاقی را ملاصدرا به جمع مربوط می داند. اخلاق، اخلاق فردی، شغل و اخلاق کاربردی همه اینها جزو آن است. اخلاق حکومت، کل حکمت عملی را که مربوط به هیئت است، موضوع کل حکمت عملی خلق است.
وی گفت: ذهن ملاصدرا به شدت انسانی ترجمه شده یعنی اخلاق در آن، آن قدر انسانی تعریف شده است که اخلاق را هم اجتماعی می داند. در فلسفه ملاصدرا اخلاق را با کمال و خلق تفسیر می کند و همه را به کمال اخروی و نهایی گره می زند لذا ملاصدرا در مورد فرهنگ و ساختار جامعه صحبت می کند.
این پژوهشگر ادامه داد: می توان بحث هایی در مورد مواردی نظیر این داشت که از دید فرهنگ بینانه از نگاه ملاصدرا ساختارگرا یا عاملیت گرا است. ملاصدرا به شدت از فردیت به سمت جمع می رود. همین فردیت ها در مجموع یک نظام جمعی را می سازد. حکمت عملی در مورد این هیئت ها صحبت می کند. حکمت عملی از هیئتی کمالی، خلق و نحوه به وجود آمدنش صحبت می کند.
حکمت عملی ملاصدرا همان فلسفه فرهنگ است
وی با بیان اینکه حکمت عملی ملاصدرا از این منظر همان فلسفه فرهنگ است، گفت: معضل معرفتی ما این است که وقتی چنین ادعا و فرضیه ای داریم این موضوع مطرح می شود که چطور حکمت عملی را با فلسفه فرهنگ یکی کرده اید. معضل اول این بود که بین فرهنگ و ساختار اجتماع چطور فرق می گذارید؟ ملاصدرا عقل را به معنای خاصل کلمه مطرح نکرده است، خیر سعادت عقلی می خواهد و انسان برای رسیدن به سعادت به عقل نیاز دارد اما اینکه عقل به شدت دخالت کند و انسان را به سعادت برساند، موضوعی نیست که ملاصدرا روی آن مانور کند.
حجت الاسلام والمسلمین اسماعیلی تصریح کرد: از عقل باید به سمت عمل برود، بنابراین باید ادراک عقلی داشته باشد. کل فرآیند برایمان مهم است یعنی از شناخت تا اراده و این کل است که اراده و هیئات را می سازد، بنابراین با یک واقعیت به شدت انسانی سروکار داریم. همه اینها یک هدف اجتماعی دارد یعنی هیئت جمعی که فرهنگ است برساخته از این هیئت فردی است.
وی تصریح کرد: ساختار بیرونی فرهنگ با تحلیل هایی که ملاصدرا انجام داده است به حالت فردی است، به هر حال هیئت های فردی در شکل گیری هیئت های جمعی دخیل هستند. بین هیئت های فردی یک اتصال است اما این اتصال هیئت های دیگر را نمی سازد، نهایتا یک پیوستار وجودی قایل است، پیوستار وجود واحد مشخصی ندارد اما اشخاص مختلف ارتباطات حقیقی با هم رقم می زنند.
عضو هیأت علمی گروه فرهنگ پژوهی پژوهشگاه افزود: با توجه به اینکه ملاصدرا هر دو را گفته و بیشتر فردگرایانه پرداخته، بیشتر این مورد را در فلسفه می دانم که هیئات جمعی متشکل از هیئات فردی است. روش ملاصدرا در حکمت عملی و فلسفه فرهنگی روش عقلی است اما در مرحله سعادت نهایی باید از شریعت استفاده کند که شریعت همان دین است. در فهم شریعت اسم آن را تفهم می نامد. سعادت دنیوی را به شدت قبول دارد لذا مدینه فاضله را از نظر دنیوی هم بالاترین می داند.
در ادامه، دکتر سید حسین شرف الدین و دکتر حسین رمضانی به عنوان ناقد به ارایه دیدگاه ها و نظرات خود در مورد فلسفه فرهنگ در حکمت متعالیه پرداختند.