تقسیم‌بندی علوم انسانی در جهان اسلام

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به نقل از خبرنگار ایکنا، نشست «گستره علوم انسانی قرآن‌بنیان و یافته‌های روش‌شناختی آن» روز دوشنبه مورخ ۲۳ آبان‌ماه از سوی پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی و با ارائه دکتر رمضان علی‌تبار، دانشیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد.

در ادامه گزیده سخنان وی را می‌خوانید؛

درباره گستره و قلمروشناسی در حوزه علم، دو نکته حائز اهمیت است. اول اینکه به لحاظ موضوع و محتوا این گسترش تا کجاست و دوم تأثیر و حضور این علوم در سایر حوزه‌های علمی چیست. درباره معیار طبقه‌بندی علوم هم باید گفت چند معیار در این زمینه وجود دارد که مهمترین آنها، معیارِ موضوع و مسائل است و در اینجا با غایت و روش کاری نداریم چون آنها هم تابع موضوع هستند. با این معنا، علوم انسانی را بر اساس معنا طبقه‌بندی می‌کنیم و موضوع علوم انسانی هم کنش‌ها، رفتارها و انواع روابط انسانیِ اختیاری است.

با این مبنا اگر قلمرو علوم انسانی در جهان اسلام را بررسی کنیم این طبقه‌بندی در گذشته به حکمت نظری و علوم عملی یا علوم عقلی و نقلی تقسیم می‌‌شود اما در علم‌شناسی مدرن از علوم طبیعی و علوم انسانی سخن گفته می‌شود. اگر بخواهیم از علوم انسانی قرآن بنیان سخن بگوییم در حقیقت در ذیل علم شناسی مدرن قرار نمی‌گیرد چون علوم انسانی در علم‌شناسی مدرن ناظر بر علومی است که قابل مطالعه تجربی باشد. ما در علوم انسانی قرآن بنیان، از یک گستره دیگر هم خارج می‌شویم که از جمله آنها متافیزیک و فلسفه است.

اگر از علوم انسانی قرآن بنیان سخن می‌گوییم باید این پیش فرض را بپذیریم که این علوم باید با شبکه آموزه‌های قرآنی منطبق و با جهت‌گیری‌های کلان قرآنی هم انطباق داشته باشد و به تعبیری، روح حاکم بر آن علم باید اسلامی باشد. علم اسلامی معنایی خاص دارد و به نظر بنده دقیقاً همان علوم انسانی قرآن بنیان است اما منظور این نیست که منبع این علوم لزوماً باید حتماً خودِ قرآن باشد بلکه خود قرآن هم فرموده که شما به طبیعت، وحی، درون خود، زمین، آسمان، گذشته بشر و سنت‌های اجتماعی محقق در جامعه هم مراجعه کنید بنابراین معیار قرآن بنیان بودن این است که روح قرآنی در آنها حاکم باشد.

فقه هم می‌تواند سکولار باشد

باید توضیح داد که فقه هم می‌تواند سکولار باشد چراکه می‌تواند به ظاهر دینی باشد اما رنگ و لعاب سکولار داشته باشد چراکه سکولاریسم، دامنه بسیار وسیعی دارد و ما مشاهده کرده‌ایم که برخی افراد حتی آیات قرآن را به شکل سکولار تفسیر کرده‌اند به همین علت است که معتقدیم در علوم انسانی قرآن بنیان، مهم روحِ حاکم است. اگر همه آیات قرآن را نگاه کنیم بیشترین آیات ناظر بر علوم انسانی قرآن بنیان است و برخی از آیات به موضوعات دیگر اختصاص دارد. آیات قرآن خصلت‌ها و اعمال انسانی و سنت‌های اجتماعی، بایدها و نبایدهای زندگی اجتماعی و امثالهم که ذیل اراده انسانی قرار می‌گیرد را توضیح می‌دهند که همگی ذیل علوم انسانی قرآن بنیان قرار می‌گیرند.

رابطه انسان با خودش گاهی مبتنی بر روابط شناختی است. خداوند در قرآن کریم فرموده. است: «بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَىٰ نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ؛ بلکه انسان خود بر (نیک و بد) خویش به خوبی بیناست» (قیامت/ ۱۴) این آیه ناظر بر قیامت است ولی به تعبیر امروزی به معنای اهمیت خودشناسیِ انسان است. انسان برخی روابط غیر شناختی هم دارد و در این صورت حق الله و حق الناس و حق طبیعت با هم پیوند می‌خوردند. مسائلی نظیر تهذیب اخلاق در این زمینه اهمیت پیدا می‌کنند. قرآن در این زمینه می‌تواند جهت‌دهنده باشد لذا اگر می‌خواهیم علوم انسانی قرآن بنیان تولید کنیم باید نظریاتی که از قرآن می‌گیریم را بر اساس روایات و سنت‌های اجتماعی در جامعه و مطالعه روش‌های تجربی مورد توجه قرار داده و به یک نظریه در حوزه خودشناسی برسیم و در صورتی می توانیم ادعا کنیم این دانش قرآن بنیان است که شبکه منابع ما کامل باشد و روش‌ها هم به طور کامل طی شده باشد. چراکه اگر کسی بخواهد علوم انسانی تولید کند حتماً باید با جامعه در ارتباط باشد و خودِ قرآن هم ما را به این نکات ارجاع داده است.

لزوم توجه به علوم انسانی بومی

در آیه ۱۰۵ سوره مائده آمده است: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ ۖ لَا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ ۚ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ؛ ای اهل ایمان، شما (ایمان) خود را محکم نگاه دارید، که اگر همه عالم گمراه شوند و شما به راه هدایت باشید زیانی از آنها به شما نرسد. بازگشت همه شما به سوی خداست و همه شما را به آنچه کردید آگاه می‌سازد» در اینجا رابطه عملی انسان مطرح است و خداوند می‌فرماید مراقب نفس خود باشید. این آیه جنبه اجتماعی دارد و می‌گوید اول از خودتان شروع و سپس به دیگران برسید. محور قرآن بنیان بودن این است که همه شبکه‌ها به خالق وصل شده و خداوند در رأس هرم و همه روابط و زندگی ما ذیل این شبکه باشد تا در نهایت توحیدمحوری حاکم شود. ما حدود دویست سال با علوم انسانی وارداتی و دیکته شده از سوی غرب مواجه بوده و تصور کرده‌ایم که گویا غیر از آن دیگر علمی نیست اما اگر روی همین مسائل کار شود می‌توانیم به علوم بومی و چند رشته‌ای دست پیدا کنیم.

علوم انسانی قرآن بنیان جامع است

امروزه ما چیزی به نام علوم شناختی و هوش مصنوعی داریم که می‌تواند دنیا را اداره کند اما دویست سال قبل کسی چنین چیزی را قبول نمی‌کرد بنابراین در شبکه علوم انسانی قرآن بنیان باید دانش‌های میان رشته‌ای را مد نظر داشته باشیم. علمی همانند آینده‌پژوهی، زودتر از ما در غرب راه‌اندازی شد. آنها در این زمینه آینده بشر را مورد بررسی قرار داده اما آینده پس از مرگ را حذف می‌کنند در حالی که بر اساس آیات قرآن، بخشی از آینده‌پژوهی ما باید ناظر بر آینده انسان پس از مرگ باشد یعنی هم آینده مادی و هم معنوی را در نظر داشته باشیم.

رابطه انسان با جهان پیرامون همانند کوه و زمین و درخت، اشیاء و حیوانات و … از دیگر مسائلی است که در علوم انسانی قرآن بنیان باید مورد توجه قرار بگیرد چراکه در نهایت یک سر این هرم به شبکه توحیدی وصل می‌شود. این چیزی است که در علوم انسانی غربی مورد توجه قرار نمی‌گیرد هرچند توجه به مسائلی همانند محبت به حیوانات در راستای ارضای نیازهای خودشان است اما ما معتقدیم این حیوانات شعور و فهم دارند و تعامل ما با آنها بر همین اساس شکل می‌گیرد چون مخلوق الهی هستند. درباره برآیند و نتایج این بحث باید گفت که ما می‌توانیم علوم سکولار را نقد کنیم چون جامع و مانع نیست اما علوم انسانی قرآن بنیان جامع است. از سوی دیگر قلمرو مسائل علوم انسانی غربی و رشته‌های آن محدود است و موارد ارزشی که در علوم انسانی قرآن بنیان مورد توجه قرار می‌گیرند را حذف می‌کند.