پاسخ دکتر عبدالحسین خسروپناه به سروش| امروز موعد امتحان شماست

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع‌رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، حجت الاسلام و المسلمین عبدالحسین خسروپناه عضو هیأت علمی گروه فلسفه پژوهشگاه در نامه‌ای خطاب به عبدالکریم سروش از فعالان اپوزیسیون در خارج کشور، نوشت: اگر در گفتار و نوشتار خود، صدق اخلاقی داری ـ که بی‌شک نداری ـ چرا برای قتل مرحومه میترا بیانیه ندادی؟

متن نامه آقای خسروپناه به‌شرح زیر است:

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

«امروز هم روز امتحان شماست»

گر شد از جور شما خانه موری ویران خانه خویش محال است که آباد کنید

جناب عبدالکریم سروش!

بار دیگر قلم به نصیحت تفرقه‌­آمیز برداشتی و مراجع عظام و مشایخ حوزه علمیه را با ظاهری خیرخواهانه خطاب قرار دادی، اما با کمی دقت در متن نامه آشکار است که باز هم توصیه‌­های بزرگان به شما که «سخن بگو اما با ادب بگو» وقعی بر جانت ننهاد و همچون گذشته که به طعن و فحاشی و ناسزا به دانشگاهیان و حوزویان پرداختی، اینک نصیحت متبخترانه، کاذبانه و تفرقه‌انگیزت را نثار مراجع و شیوخ حوزه علمیه کردی.

از خدا جوییم توفیق ادب     بی‌ادب محروم گشت از لطف رب

بی‌ادب تنها نه خود را داشت بد     بلکه آتش در همه آفاق زد

آیا واقعاً وفات مرحومه مهسا دغدغه شما و امثال شما خارج‌نشینان و قاتلان و اغتشاشگران و تخریب‌چیان اموال عمومی و خصوصی است؟ اگر در گفتار و نوشتار خود، صدق اخلاقی داری ـ که بی‌شک نداری ـ چرا برای قتل مرحومه میترا بیانیه ندادی؟ چرا برای ترور هزاران شهید به‌دست منافقان و کومله و سلطنت‌طلبها نقدی ننگاشتی؟ چرا برای شهدای علم و دانش دانشگاه که سرمایه‌های این ملت بودند، ننالیدی؟ چرا این‌همه قتل‌عام و مجروح‌سازی مردم مظلوم و بی‌گناه و تخریب اموال شخصی و عمومی آشوبگران را نادیده گرفتی؟ چرا این‌همه ظلم بر سیاهان واشنگتن که در آنجا سکنی گزیده‌ای، دردی در دلت برپا نمی‌سازد؟ و حاضر به ارشاد گشت خشن پلیس آمریکایی نیستی؟

چرا ستم‌های بر کودکان و زنان مظلوم فلسطین و یمن را نمی‌بینی؟ نکند ارادت به مقتدایت، استکبار جهانی خون‌آشام که حتی اجازۀ رساندن دارو و درمان و غذا را به آن مظلومان نمی‌دهد، دستانت را چُلاق و زبانت را گُنگ ساخته و قلمت را شکسته و دهانت را دوخته است؟ معلوم است اگر بخواهی نقدی بر دولت آمریکا و رژیم غاصب صهیونیستی بنگاری، خلاف عهدنامه اقامت در آمریکاست که امضا کرده‌ای و اجازۀ یک دقیقه ماندن در آن کشور را نخواهی داشت و شاید این بیانیه‌های تفرقه‌آمیز هم برای استمرار مجوز اقامت شما باشد.

وای بر کذب شما و همسنگرانتان که بر ملت شریف ایران آشکار است. ای‌کاش اخلاق به دوستان قدیم تو در انجمن حکمت و فلسفه اجازه می‌داد تا از خشونت گفتاری و رفتاری­ات نسبت به خانوادۀ اول و دومت لب به سخن گشایند تا خوانندگانت با شناخت شاکلۀ تو، مضمون و مدلول واقعی بیانیه‌های تو را بهتر دریابند.

اینک مراجع و بزرگان حوزۀ علمیه را به خروش دعوت می‌کنی و انتظار داری به ندای کاذبانه‌ات گوش فرا دهند؟ تو که منکر وحی رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله شدی و در امامت و مهدویت تردید کردی و آموزه‌های قرآن الهی و سنت نبوی و علوی را عَرضیاتی خواندی که تاریخ آنها به‌سر رسیده است! اما به‌لطف خداوند متعال و مراجع تقلید این سرزمین اسلامی نه‌تنها به سخنان واهی تو گوش نمی‌دهند بلکه برای حفظ امنیت کشور هم بیانیه صادر کردند و همراه و همگام با رهبری معظم در مسیر خدمت به مردم دلاور استقامت می‌ورزند.

بی‌شک، امروز هم روز امتحان شماست؛ آزمون حمایت سه دهه اخیر شما از منافقان جنایتکار و استکبار جهانی و تئوریزه کردن اسلام آمریکایی و داعشی، فرجام نامبارکی بر جای گذاشته و امید است در این آزمون به خود آیید و مسیر پیشِ‌روی خود را اصلاح کنید.

خداوند حکیم شما را در ایران آزمود و اینک در واشنگتن می‌آزماید. ای‌کاش شما هم از ابوحنیفه درس می‌گرفتی و بر ستمگران استکباری می‌شوریدی؛ اما نقاب ارشاد بر چهره نهاده‌ای و از ظالمان این سرزمین دفاع می‌کنی و از تفرقه جامعه ایرانی و جامعه روحانی دم می‌زنی؛ اما بدان که اگر جامعه ایرانی با جامعه روحانی همراه نبود، هزاران گروه جهادی در آبادانی کشور و هزاران هیئت مذهبی دلسوخته حسینی در مساجد و حسینیه‌ها شکل نمی‌گرفت و روحانیت، منتخب مردمی ریاست‌جمهوری نمی‌شد. حال تو با حدیث نفس از خود بپرس که چرا هیچ‌گاه مردم ایران به کاندیداهای شما رأی نمی‌دهند؛ چون جامعه شبه‌روشنفکری سکولار از جامعه ایرانی فاصله گرفته است و به‌تعبیر دکتر شریعتی، دردهای آنها را درک و در رفع محرومیت‌های مردم مشارکت و مجاهدت نمی‌کند و در راه خدای متعال شهید نمی‌دهد و تنها اهل حرف زدن آن هم در مسیر اهداف استکبار است.

نامه­‌های تو به رهبر معظم انقلاب و مراجع تقلید، مؤمنان را به یاد نامه­‌های شبه‌روشنفکرانه قاسطین به مولی الموحدین امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می‌اندازد؛ با این تفاوت که گاهی با تفسیر به رأی به سخنان آن حضرت تمسک فرصت‌طلبانه می‌کنی و در بحثهای کلام جدید، مدعی عَرَضی بودن آن سخنان می‌شوی. اینک پاسخ امیرالمؤمنین علیه السلام در نامه ششم نهج‌البلاغه به آن شبه‌روشنفکر قاسطین را بشنو که فرمود: «از هوای نفس دوری کن و با دیده عقل بنگر و دست از گمراهی بردار.»

سؤال مهم این مسکین از کسانی که هنوز وقعی به سخنان تو می‌­نهند این است که آیا نمی‌دانند زوال جمهوری اسلامی ـ که البته در خواب هم نخواهند دید ان‌شاءالله ـ مقارن با تجزیۀ ایران عزیز خواهد شد که صهیونیست‌ها سی سال پیش وعده آن را دادند؟ آیا نمی‌دانند این کشور به گوشت قربانی در دست داعش و منافقین و کومله و سلطنت‌طلبان جنایتکار تبدیل خواهد شد؟

تا کی می‌خواهند از شبه‌روشنفکرانی که بر شهادت مجاهدان واقعی همچون شهید حاج قاسم و عالمان واقعی همچون شهید فخری‌زاده، جشن می‌گیرند، پیروی کنند و امنیت کشور را به خطر بیندازند؟ آری کشور ما نیازمند تقویت حکمرانی، به‌ویژه حکمرانی فرهنگی است و مسئلۀ حجاب و عفاف با همین تکنولوژی اجتماعی مبتنی بر حکمت و شریعت حل خواهد شد؛ البته حکمرانی فرهنگی‌ای که از نوع مردم‌سالاری دینی باشد؛ نه از نوع حکومت هرمی فرهنگی یا اختاپوس فرهنگی و یا ناتوی فرهنگی.

نکته دیگر خطاب به آنانی است که مردم را دین‌گریز و روحانیت‌ستیز معرفی می‌کنند. آنها کافی است چشم حقیقت‌بین خود را باز کنند و خود را به تغافل نزنند؛ آیا استقبال میلیونی مردم به‌ویژه جوانان در شبهای قدر و دعای عرفه و هیئت‌های مذهبی و راهپیمایی اربعین و زیارت عتبات و حرم مطهر امام رضا علیه السلام و تشییع پیکر علما و شهدا جز بر دینداری و ولایتمداری و گرایش مردم به روحانیت عالم و عارف دلالتی دارد؟ قرن‌هاست که دشمنان اسلام دنبال آسیب زدن به اسلام و نهاد حوزه علمیه و مرجعیت بوده‌اند چون می‌دانند که گرفتن مرجعیت دینی سیاسی روحانیت از مردم، یعنی رساندن جامعه ایرانی به اهداف استکباری؛ اما اسلام و تشیع و حوزه‌های علمیه مشمول عنایت اهل‌بیت به‌ویژه حضرت ولی‌عصر ارواحنا لتراب مقدمه الفداء هستند و خداوند متعال ان‌شاءالله حافظ این مرز و بوم جهادگر است.

یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَیَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ

والسلام علی من اتّبع الهدی