به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، و به گزارش خبرگزاری تسنیم، ویژه برنامه «داستان و آرمان» با موضوع «ساز و کارهای جهانی شدن رمان انقلاب اسلامی» به همت گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد.
در این جلسه، دو نویسنده و رماننویس شناخته شده کشور، قاسمعلی فراست و هادی خورشاهیان به بررسی این موضوع پرداخته و راهکارهای ورود رمان انقلاب اسلامی به عرصه بینالمللی را بیان کردند.
قاسمعلی فراست در ابتدای سخنان خود بیان داشت: بنده معتقدم که برای جهانی شدن باید دنبال رمان ایرانی باشیم؛ یعنی آن ادبیاتی که در وهله اول رمان است و سپس حس و حال و چارچوبی از یک فرهنگ، جغرافیا و تاریخ را ارائه میدهد. در اینجاست که باید برخی پسوندها و پیشوندها را برداشت؛ فراموش نکنید که برای جهانی شدن یک رمان، آن اثر واقعا باید رمان باشد و تمام مولفههای آن را داشته باشد. اولین گام برای جهانی شدن یک رمان این است که حرفهای نوشته شده باشد. به این معنا که تمام دغدغه نویسنده آن، رمان باشد. وقتی به نویسندههای بزرگ دنیا نگاه میکنیم میبینیم تنها شغلی که داشتهاند، رماننویسی بوده است.
وی اضافه کرد: شرط بعدی که میتواند یک رمان را جهانی کند این است که رنگ و بوی جغرافیا و تاریخ آن کشور، مثلا ایران را بدهد. بدین معنی که اگر کسی رمان ما را در فلان کشور آفریقایی خواند، متوجه شود که این کتاب متعلق به فرهنگ ایران است. رنگ لباسها، نوع گویشها، دغدغهها، شادیها و غمها و … همگی باید برخاسته از فرهنگ مردم ایران باشد. عدهای فکر میکنند که باید جهانی بنویسیم تا جهانی شویم، اما بنده معتقدم که اگر میخواهیم جهانی شویم باید بومینویسی کنیم.
فراست با اشاره مولفه دیگر برای جهانی شدن رمان ایران گفت: مولفه دیگر این است که در نوشتن حرفها، آزادی عمل داشته باشیم. منظورم از آزادی این نیست که هرچه دوست داریم بنویسیم، اما نویسنده نباید نگران این باشد که اداره ممیزی آن کشور حرفهایش را تغییر دهد. ممیز باعث شده است که نویسنده دست به خودسانسوری نیز بزند و نتواند حس باطنیاش درباره یک موضوع را به صورت دقیق بیان کند. در حقیقت، این موضوع باعث شده که نویسنده از خود باطنیاش فاصله بگیرد. این اتفاق در حالی است که مطمئنا نویسنده هر کشوری دلسوزترین فرد برای فرهنگ آن مرز و بوم است.
هادی خورشاهیان در بخش دیگری از این جلسه گفت: همانطور که آقای فراست اشاره کرد، ادبیات جهانی در وهله اول باید ادبیات باشد. ویکتور هوگو بر روی جلد رمان بینوایان خود ننوشته است که این رمان، ادبیات انقلاب است، بلکه در بطن داستان با چنین مفهومی روبهرو میشویم. اما اکنون میبینیم که روی جلد بسیاری از کتابهای ما عبارت رمان انقلاب، رمان دفاع مقدس و … درج شده است.
وی ادامه داد: بنده معتقدم که در بیان برخی مضامین در رمانهایی با موضوع انقلاب اسلامی اصرار بیش از حد داشتیم و همین موضوع باعث شده است که مفاهیم و مضامین تکراری شود. برای مثال، در همه رمانها میبینیم که در همه کوچهها یک پاسبان بوده است؛ آیا تهران این همه پاسبان داشته است؟ حتی شخصیتها نیز بعضا تکراری میشوند و در این شرایط نوشتن رمان جدید سخت میشود.
او با اشاره به ضعیف بودن تحقیق و پژوهش در برخی رمانها گفت: یکی از چالشهایی که در رماننویسی انقلاب دیده میشود این است که تحقیق و پژوهش بسیار کمی روی آن صورت میگیرد. با خود میگوییم ما در همین فضا حضور داشتیم و بزرگ شدیم، بنابراین نیازی به تحقیق نداریم. این موضوع غلط است. معتقدم به جای تحقیق کردن درباره اتفاقات، به الگونویسی افتادهایم. بنابراین بار دیگر تاکید میکنم که رمان باید رمان باشد، همچنین نوشتن رمان برای طیفی خاص اشتباه است. اگر این داستان در ایران جا نیفتد، در دنیا هم جا نخواهد افتاد. به نظرم نوشتن رمانهای اجتماعی جوابگویی بهتری دارد.
فراست در بخش دوم صحبتهای خود درباره آثاری که توانستند شهرت جهانی پیدا کنند، گفت: به نظر شما چرا رباعیت خیام تا این اندازه در دنیا جا باز کرده است؟ این موضوع لزوما ناشی از تکنیک شعری و ادبی خیام نیست، بلکه نوع نگرش او به اتفاقات و نوع زندگی که به آدمها پیشنهاد میکند، سبب جهانی شدن او شده است. از نظر تکنیک شعر، حتما خیلی شاعران دیگر ما همپای او هستند اما نوع نگاهش به هستی او را جهانی میکند. بسیاری از شعرهای خیام در ظاهر خیلی ساده و همهفهم است اما آن نگاهی که دارد باعث میشود که بین دنیای خودش با جهان پلی برقرار کرده و توجه آنان را به خود جلب میکند. حافظ هم همین کار را کرده است اما پیچیدگیهایش بیشتر است.
وی تاکید کرد: شرط دیگری که سبب میشود یک رمان دیده شود این است که آن اثر دیده شود؛ راه دیده شدن نقد و بررسی و معرفی است. تلویزیون ما در طول یک هفته چند رمان خوب معرفی میکند؟ در اینجا مشخص میشود که چرا کارهای حرفهای کم صورت میگیرد و یا دیده نمیشوند.
این نویسنده بیان داشت: موضوع دیگری که به جهانی شدن رمان فارسی کمک میکند، ترجمه آن است. خیلی مهم است که یک کتاب چه زمانی و توسط چه کسی ترجمه میشود. خیلی فرق وجود دارد بین اینکه یک کتاب را مرکز فرهنگی ترجمه کند یا یک مرکز دولتی. مراکز فرهنگی ما باید این قدر حرفهای عمل کنند که اجازه ندهند مراکز دولتی به این عرصه ورود پیدا کنند.
خورشاهیان در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه بسیاری از مخاطبان بینالمللی درک درستی از مفهوم شهادت ندارند، گفت: این تلقی که نمیتوانیم شهادت را نشان بدهیم بسیار اشتباه است؛ زمانی که فیلمهای هالیوودی یا دیگر آثار سینمایی جهان را میبینید، با همین مفهوم روبهرو هستید. به چه کسی نمیتوانیم شهادت را نشان بدهیم؟ همه این المانها هم در دین حضرت موسی و هم حضرت مسیح وجود داشته و فرهنگ آنان پیوند خورده با چنین مضامینی است.
فراست نیز در پاسخ به همین سوال گفت: اینکه اشاره کردم که ادبیات هر کشور باید رنگ و بو و فرهنگ آن ملت را منتقل کند، در همینجا مصداق پیدا میکند. در ادبیات کشورهای مختلف، فرهنگ ایثار و از خودگذشتگی داریم. از سویی دیگر، دقت داشته باشید کسی در جنگ به بچهها نمیگفت که روی مین بخوابید تا بقیه بتوانند عبور کنند، بلکه آنان به واسطه اعتقاد عمیقی که داشتند چنین کاری میکردند؛ اگر من نویسنده حرفهای باشم باید بتوانم آن اعتقاد را در کارم دربیاورم تا آن کشور دیگر که چنین مفهومی را درک نمیکند، با تصویرسازیهای من بتواند با آن همراه شود. به نظرم اگر نویسنده حرفهای باشد میتواند چنین مفاهیمی را درآورده و حق مطلب را ادا کند.