به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، نخستین هماندیشی همایش عرفان اهلبیتی با موضوع “ماهیت، منطق و ضرورت عرفان اهل بیتی”، شنبه ۱۹ شهریور ماه جاری توسط گروه عرفان پژوهشکده حکمت و دین پژوهی پژوهشگاه با همکاری مجمع جهانی اهل بیت(ع)، موسسه فرهنگی هنری تحقیقاتی پویندگان انوار توحید و موسسه فرهنگی هنری تعاملات الهیات دانان شیعه و کلیسای کاتولیک برگزار شد.
متن سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین مسعود آذربایجانی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، عضو هیأت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه را در ادامه می خوانید:
در روایات اهل بیت(ع) مضامین عرفانی زیادی مطرح است که این نوع موارد میتواند ما را به عرفان اهل بیتی رهنمون کند.
در مورد عنوان همایش، به نظر بنده باید در بین واژگان مختلف، به دلائلی عرفان شیعی را انتخاب کنیم:
الف) عرفان اهل بیتی(ع) بسیار مضیق است و ما را در محذوراتی قرار خواهد داد تا به راحتی نتوانیم همه مباحث را وارد ادبیات بحث خود کنیم.
ب) این تعبیر برخلاف عرفان شیعی، غیرمتعارف و ناشناخته است.
ج) تعبیر عرفان اهل بیتی(ع) به صورت تلویحی تقابلی را با قرآن به ذهن متبادر میکند، یعنی تأکید بر عرفان اهل بیتی ناخودآگاه ما را به این سمت میبرد که فقط به سخنان ایشان توجه کنیم، ولی عرفان شیعی به قرآن هم توجه دارد.
د) در چند دهه اخیر مکتب تفکیک هم رواج دارد و تعبیر عرفان اهل بیتی، این نوع مکتب را به ذهن متبادر میکند، بنابراین باید با دقت بیشتری عنوان گزینی کنیم.
برای معناشناسی عرفان شیعی، سه معنا مطرح است؛
معنای اول طریقتهای شیعی مانند ذهبیه، نعمتاللهی و …، البته این طریقتها قطعاً روشهای اشتباهی را داشتهاند ولی مباحثی از این طریقتها قابل استفاده هم هست، از این رو باید با نگاه انتقادی خطاهای آنها را اصلاح کنیم و از مطالب مفیدشان استفاده شود. باید برخی مطالب و اذکار این طریقتها مانند ذکر جلی را به عنوان یک مسئله تحقیقی دنبال کنیم.
معنای دوم عرفان شیعی، عرفان عالمان شیعه است که از سیدحیدر آملی شروع شده و به فیض و ملاهادی سبزواری و مکتب نجف و به ویژه مرحوم قاضی و … میرسد. این جریان دارای سابقه چند قرنه هستند، البته نه اینکه اینها خطا ندارند ولی باید این جریان را به عرفان اهل بیتی(ع) منطبق کنیم و به عنوان میراث عرفان شیعه مورد توجه باشد.
معنای سوم عرفان شیعی، عرفان مستخرج از قرآن، سیره و سخنان اهل بیت(ع) و احوالات اصحاب سرّ ائمه(ع) مانند کمیل و اویس قرنی و … است و احوالات ایشان(اصحاب سرّ) چون در منظر ائمه(ع) بوده، قابل استفاده است.
در مورد ضرورت و چرایی پرداختن به عرفان شیعی هم چند نکته دارم؛ اولین ضرورت، لزوم تبیین ابعاد معرفتی و باطنی معارف دینی است
دوم دلیل، لزوم تبیین نظام معرفتی عملی برای سالکان و شیعیان و دلدادگان اهل بیت(ع). مثلاً علامه طباطبایی در ذیل آیه امامت حضرت ابراهیم(ع) بیان کرده که نقش اصلی امام، سیر معنوی و سلوک عرفانی انسانها است.
سومین دلیل برای پرداختن به عرفان شیعه، ضرورت پاسخگویی به شبهاتی است که در حوزه عرفانپژوهی و معنویتهای نوظهور وجود دارد،
چهارمین دلیل را انسجامبخشی به گزارههای پراکنده عرفانی در طول تاریخ شیعه به عنوان یک کار ضروری دانست.
اینکه هانری کربن گفته است تشیع، حرم معرفت باطنی اسلام و خانقاهی مطمئن برای تجدید حیات آن و رمزگشایی از حیات معنوی انسان است و علامه حسنزاده آملی هم معتقد است که روایات، ملاتی برای فهم قرآن هستند؛ بنابراین ما معتقدیم قرائت شیعی کاملترین و عمیقترین قرائت برای رسیدن به توحید حقیقی است و این هم دلیلی دیگر بر ضرورت پرداختن به این مباحث است. مضاف بر اینکه، امکان عرفان شیعی هم موضوعی نیازمند بحث و تبادل نظر است.