آیا وجود امام زمان در دوران پیشرفت همه جانبه علم وتکنولوژی ضرورت دارد؟
نوشتاری از حجتالاسلام و المسلمین محمدعابدی عضوهیأت علمی گروه قرآن پژوهی پژوهشگاه
اولا دلایلی که موجب نیاز بشر به «قانون گذاری آسمانی و تعیین مجری قوانین از سوی خدا» در گذشته بود، بیشتر از گذشته، در عصر جدید نیز جاری است؛ ضمن اینکه با توجه به واقعیتهای مشهود برای بشر امروز، ادعای بلوغ عقلی بشر به گونهای که بتواند مصالح همه جانبه (مادی و فرامادی، جسمی و روحی، و دنیایی وآخرتی) جامعه بشری در همه ابعاد (اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، اعتقادی، سیاسی و امنیتی و…) را درک کند، گزافهای بیش نیست. همین طور توصیههای همین عقل خودبنیاد بشری، (مثل گذشته)، همچنان متأثر از غرایز بشری (همچون حس خودخواهی و نفع جویی، قبیلگی و حزب گرایی و…) است، چون ماهیت انسان به رغم گذر هزاران سال تغییر نکرده است و همین امر نیز در ناکارآمدی عقل او در حل معضلات بشری افزوده است.
ثانیا فرهنگ قرآنی تاکید دارد که خداوند علم نامحدود به همه هستی در ابعاد مادی وفرامادی اش دارد و از دیگران غنی و بی نیاز است و به همین جهت تنها او صلاحیت قانون گذاری و حکومت بر بشر را دارد. چون قانون گذاری و حکومتش با علم کامل است و خودش نیز در پی سود شخصی از قانون گذاری و حکومت نیست.
ثالثابشر برای بقای حیات اجتماعی خود به قانون نیاز دارد، علاوه بر آن ضرورت عقلی دارد که حکومتی شکل بگیرد تا این قوانین ضمانت اجرا داشته باشند. از طرفی خداوند (به جهت داشتن علم بی نهایت و نیز «بی نیازی» و صمدیت) تنها فرد صلاحیت دار برای قانون گذاری جهت حیات بشری است، لذا قانونهای زندگی را در قالب کتب آسمانی در اختیار بشر قرار میدهد.
رابعا ضرورتی که برای تعیین قانون و مجری آن توسط خداوند برای حیات بشری ارائه شد، انحصار به زمان گذشته ندارد و بشر امروز نیز به رغم همه پیشرفتهای تجربی خود، (علاوه بر ناتوانی در حل همین بخش مادی از حیات خود که به آن اشاره خواهیم کرد) نسبت به نیازهای فرامادی اش دانشی کامل و معصومانه ندارد و عقل تجربی و ابزاری اش هم راه به جایی نمیبرد. هنوز هم نمیداند حیات اخروی چه نوع حیاتی است و نمیداند مصالح حیات اخروی چیست وبرای سعادت اخروی باید چه الزاماتی را در حیات دنیایی خود مراعات کند. بعد از هزاران سال هنوز در مورد ماهیت بُعد روحی خود اطلاعاتی ندارد تا بداند بداند این بخش از وجود خود را چگونه باید سعادتمند سازد و چه اعمالی در این دنیا میتواند به شقاوت روحی او منجر شود.
با توجه به آنچه گفته شد ولایت خداوند و به تبع و اذن او ولایت افرادی که برگزیده او هستند، دارای منطقی است که تا پایان تاریخ معتبر و موجه است.