به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، کرسی علمی ترویجی با موضوع “بررسی تطبیقی رویکردهای واقع گرای معاصر دینی علامه طباطبایی و پلنتینگا، توسط گروه کلام پژوهشکده حکمت و دین پژوهی پژوهشگاه به صورت مجازی برگزار شد. در این کرسی علمی، حجتالاسلام و المسلمین محمد کاشیزاده به عنوان ارائهدهنده، دکتر حسن عبدی و حجتالاسلام و المسلمین عبدالله محمدی به عنوان ناقد حضور داشتند وآقای قاسم بابایی به عنوان دبیر علمی کرسی، حضور داشتند.
درابتدای جلسه حجتالاسلام و المسلمین محمد کاشیزاده به عنوان ارائهدهنده مطالبی را در بررسی تطبیقی رویکردهای واقع گرای معاصر دینی علامه طباطبایی و پلنتینگا ارایه داد. ایشان ابتدا به بیان بحث در گروه کلام پرداخت که ناواقع گرایی معرفت شناختی بر الهیات تاثیر گذاشته است وما مواجه با الهیات ناواقع گرا هستیم. ناواقعگرایی سه حوزه را دربرمی گیرد. حوزه هستی شناختی، معرفت شناختی و معنا شناختی. در حوزه هستی شناختی نزاع این دو گروه درباره وجود جهان خارج است. ودر معرفت شناختی مطابقت و صدق نزاع داریم. ودرحوزه معنا شناختی از زبان صحبت می کنیم که آیا واقعیت مقدم بر زبان است یا عکس است؟ بالاترین نا واقع گرایی ناواقع گرایی هستی شناختی است.
در فضای الهیاتی در دو بخش باید و هست بحث می شود. ایشان در بخش دوم از بحث به بررسی نگاه تطبیقی علامه طباطبایی وپلنتینگا پرداخت که ابتدا به بررسی پایه های مبنا گرایی پرداختند و در ادامه به بررسی نکات مشترک هر دو دیدگاه در بخش واقع گرایی پرداخت که می توان نکات مشترک را دراین موارد شمرد. هردو مکتب مبناگرا محسوب می شوند و هر دو به گزاره های بدیهی وبدون نیاز به دلیل اعتقاد دارند.
هر دو اندیشمند وجود خداوند را بدیهی وبی نیاز از استدلال می دانند؛ اما وجه افتراق این دو اندیشمند دراین است که از منظر فلسفه اسلامی و از نگاه علامه چه بر اساس استدلال و برهان عقلی وچه از نظر بداهت و بی نیازی از برهان عقلی در هر دو وجه وجود خدا اثبات می شود در حالی که درروند بحث پلانینگا اثبات خدا به نظر نمی رسد و ایشان بیشتر جریان خداپرستی جامعه مسیحی را تفسیر و توجیه می کند و بیشتر جنبه روان شناختی دارد. تفاوت دیگر در بخش ایمان است. روش علامه چه بر اساس استدلال وچه بر اساس بداهت منتهی به ایمان به خدا و تاکید بر ایمان است اما برای جناب پلانتینگا اینکه آیا باورهای پایه آمیخته با ایمان است؟ مرود بحث نیست.
در ادامه بحث حجتالاسلاموالمسلمین عبدالله محمدی و دکتر حسن عبدی به بررسی و نقد دیدگاه پرداختند؛ که میتوان به برخی انتقادات به دیدگاه همانند: عدم صدق عنوان مکتب علامه طباطبایی، معمولاً در چینش مکتب عنوان افراد نمیآورند، بهتر است عنوان مکتب نوصدرایی گفته شود. تعبیر سه مرحله تعبیر دقیقی نیست و توجیه معقولی ندارد. بحث پلانتینگا جاداشت که عمیقتر بحث شود؛ زیرا اگر بحث تطبیقی است باید به طور عمیق به نکات اشتراک و افتراق هر دو پرداخته شود. اگر پلانتینگا مدافع معرفت شناختی اصلاح شده است هیچ گاه با انسجام گرایی اعتقاد ندارد ونقد به انسجام گرایی می تواند نقطه اشتراک هر دو دیدگاه (علامه وپلانتینگا) باشد؛ و وجه اشتراک هر دو بحث صدق است که چه چیزی موصوف صدق است. عمده مباحث پلانتینگا باور مسیحی را معیار میداند ولی علامه معیار صدق راقضیه و تطبیق می داند وابعاد روان شناسی را کمتر دخیل می داند.