به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، پیش اجلاسیه کرسی نوآوری «قاعده حریم حمی» روز یکشنبه ۱۸ اردیبهشت ماه جاری در سالن فرهنگ پژوهشگاه دفتر قم برگزار گردید.
در این کرسی حجتالاسلام و المسلمین سعید داودی به عنوان ارائهدهنده، حجج اسلام آقایان نجف لکزایی، سیفالله صرامی، محمد فاکر میبدی و سعید ضیاییفر به عنوان هیئت داور؛ حجج اسلام آقایان دکتر محمد عشایری منفرد، حسنعلی علیاکبریان، منصور میراحمدی و امیر غنوی به عنوان ناقد، جناب آقای موسیوند به عنوان نماینده هیئت حمایت از کرسیهای نظریهپردازی، نقد و مناظره و جناب حجتالاسلام والمسلمین عبدالکریم بهجتپور به عنوان مدیر جلسه حضور داشتند.
در این کرسی نوآوری حجتالاسلام و المسلمین سعید داودی عضو هیأت علمی گروه قرآنپژوهی پژوهشگاه به ارائه مطالب خود پرداخت که متن آن در ادامه می آید:
عقلا در میان خود، برای مراقبت از موضوعات مهم، راههای مختلفی را میاندیشند. از جمله آنکه برای آسیب ندیدن یک موضوع پر اهمیت، لایههای حفاظتی مهمی را برای آن تعبیه میکنند. به عبارتی جهت حفظ قرقگاه و نقطه مهم کانونی، محیط پیرامونی تعریف میکنند و ممنوعیت را از نقطه کانونی به محیط پیرامونی گسترش میدهند. پرسش آن است که آیا در قرآن و سنت ـ که به یقین امور پر اهمیتی برای شارع مقدس وجود دارد که محافظت از آنها برای وی پر اهمیت است ـ چنین احکام و دستوراتی وجود دارد؟ و اگر وجود دارد، آیا به گونه ای است که بتوان آن را تبدیل به قاعده ای کلی کرد؟ تا در نتیجه در موارد مشابه، در طی یک فرایند شناخته شده و در چارچوب اصول استنباط، حریم تازهای را برای امور پر اهمیت شناخته شده نزد شارع، تعریف کرد و در مقام تقنین آن را مورد ملاحظه قرار داد؟
این نظریه، به این نام در ادبیات معمول حوزه و دانشگاه پیشینهای ندارد، اما اصل این قاعده حاصل یک نگاه منسجم و پیوسته به برخی از آیات است که در آن ها اموری به عنوان قرقگاه مهم معرفی شده و آن گاه برای آن محیط پیرامونی وضع گردیده است. به عنوان مثال، حفظ عفت خانواده و دور داشت مکلفان از آلودگی های دامنی برای شارع بسیار مهم معرفی گردیده و آنگاه برای آن محیط پیرامونی تعریف شده تا با رعایت آن، نقطه کانونی در حفاظت بیشتری قرار گیرد.
روشن است که زنا و بی عفتی از گناهان کبیره است که نزد شارع مبغوض است و از سویی خطر آلودگی به آن ( به سبب قدرت فوق العاده غریزه جنسی ) فراوان است. از این رو، در آیه ۳۲ اسراء برای نهی از ارتکاب آن از ترکیب «لا تقربوا» استفاده کرده:وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَ ساءَ سَبِيلاً»در این تعبیر زنا را آن قدر زشت و ناپسند دانسته که مردم را از نزدیک شدن به محدوده آن بر حذر داشته؛ گویا هر چه که سبب قرب به این عمل می شود را مورد نهی قرار داده است.
به گفته علامه طباطبائی: تعبير «لاَ تَقْرَبُوا الزِّنَى» براى حرمت زنا و نهى از آن، بسيار رساست (و از نهى معمولى مثل لا تزنوا رساتر است)، چرا كه (نه فقط از ارتکاب آن عمل، بلکه) از نزديك شدن به اين عمل زشت نهى كرده است(طباطبائی،۱۴۱۷،ج۱۳، ص۸۵). جمعى ديگر از مفسران نيز «لاَ تَقْرَبُوا الزِّنَى» را تأكيد بيشترى در حرمت دانستهاند.(فخر رازی،۱۴۲۰،ج۲۰،ص۳۳۱؛ قرطبی،۱۳۶۴ش،ج۱۱،ص۲۵۳؛ ابن عاشور، ۱۴۲۰، ج۱۴،ص۷۲).
علاوه بر آن، برخى از مفسران گفتهاند: «اين تعبير علاوه بر تأكيدى كه در عمق حرمت آن نسبت به خود اين عمل نهفته شده، اشاره لطيفى به اين نکته است كه آلودگى به زنا غالباً مقدماتى دارد كه انسان را تدريجاً به آن نزديك مىكند، چشمچرانى يكى از مقدمات آن است، برهنگى و بىحجابى مقدمه ديگر، كتابهاى بدآموز و فيلمهاى آلوده و نشريات فاسد و كانونهاى فساد، هر يك مقدمهاى براى اين كار محسوب مىشود» (مکارم شیرازی،تفسیرنمونه، ۱۳۷۴ش،ج۱۲،ص۱۰۲).
در حقیقت آنچه که دراین بیان آمده است، توجه به همین نکته است که قرآن در این تحریم نه فقط زنا، بلکه مقدمات آن را نشانه رفته است، تاهرچه بیشتر انسانها را ازافتادن در کانون اصلی حرمت دور نگه دارد.
برخی از فقها از تعبیر « لاتقربوا » که از قرب به زنا نهی کرده است، استفاده کرده اند که تمام مقدمات قریبه و بعیده زنا نیز مورد نهی است که از آن جمله است نظر به اجنبیه حتی نظر به لباس ( های خاص ) او و نشستن در مکانی که اجنبیه در آنجا نشسته بوده و گرمای آن فرو ننشسته باشد.( وجدانی فخر، قدرت الله، ۱۴۲۶ق، ج۱۶، ص۹)
در همین راستا، قرآن تحریکات جنسی را حرام کرده و لذا دستور داده که زنان در برابر بیگانگان با صدای هوس انگیز سخن نگویند(فَلاَ تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِى فِى قَلْبِهِ مَرَضٌ) بلكه به گونهاى معمولى و شايسته سخن بگويند (وَقُلْنَ قَوْلا مَّعْرُوفاً)(احزاب:۳۲).
همچنين به پوشش و حجاب زنان دستور داده شده است. فرمود: «(يَا أَيُّهَا النَّبِىُّ قُلْ لّاِزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلاَ يُؤْذَيْنَ)؛ اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلبابها {= روسرىهاى بلند} خود را بر خويش فرو افكنند، اين كار به اين كه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند، نزدیکتر است»(احزاب:۵۹).
در سوره نور آيه ۳۱ به زنان دستور مىدهد:اطراف روسرىهاى خود را بر سينه خود افكنند تا گردن و سينه ـ علاوه بر سر ـ با آن پوشيده شود و همچنين زينتهاى خود را براى بيگانگان آشكار نسازند (وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلاَ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ…).
براى جلوگيرى از تحريكات جنسى و رعايت عفت، دستور به نگاههاى عفتمندانه داده و زن و مرد بيگانه را از نگاههاى شهوتآلود پرهيز مىدهد. مىفرمايد:(.. قُلْ لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ)(نور:۳۰) ؛ « به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گيرند، و دامن خود را (از بىعفتى) حفظ كنند؛ اين براى آنان پاكيزهتر است؛ خداوند به آنچه انجام مىدهند آگاه است». در آيه بعد همين دستور را به زنان مىدهد.
دستور به «غض بصر» ادب شرعى عظيم است كه تا انسان به حرام نيفتد و پس از آن دستور به حفظ فرج و پاكدامنى است، چرا كه نگاهها انسان را به زنا سوق مىدهد(ابن عاشور،۱۴۲۰،ج۱۸،ص۱۶۳).
و تعبير به «ازكى لكم» در واقع اشاره دارد به اينكه «غض بصر» و حفظ پاكدامنى، سپرى است از افتادن در گناهان بزرگ(ابن عاشور، همان، ص۱۶۴).
بنابراين، دراین دو آيه، دستور به فروافكندن نگاهها در برخورد با نامحرم و رعايت پوشش و آشكار نكردن زينت داده شده، تا سبب تحريك و كشيده شدن به سمت بىعفتى نشود.
همچنين براى رعايت عفت و تحريك نشدن به مسائل جنسى، نحوه ورود فرزندان به اتاق خواب پدر و مادر نيز در قرآن مطرح شده است. و دستور داده شده كه فرزندانى كه به مرحله بلوغ نرسيدند در سه وقت براى ورود به اتاق پدر و مادر اجازه بگيرند: پيش از نماز صبح، نيمروز هنگامى كه لباسهاى معمولى خود را بيرون مىآوريد، و بعد از نماز عشا؛ چرا كه اين سه وقت، وقت خصوصى براى خلوت شماست (نور: ۵۸). و فرزندانى كه به حد بلوغ رسيدند بايد هميشه اجازه بگيرند(نور:۵۹).( ر.ک: طبرسی،فضل بن حسن،۱۳۷۲ش، ج۷، ص۲۴۲ـ ۲۴۳؛ شوکانی، ۱۴۱۴، ج۴، ص۵۹ـ ۶۱).
از حكمتهاى مهم اسيتذان براى فرزندان، جلوگيرى از نگاه به امورى است كه سبب هيجانات جنسى مىشود(صادقی تهرانی، ۱۳۶۵ش، ج۲۱، ص۲۲۹).
همچنین در روایات از خلوت با زن نامحرم نهی شده است (صدوق، ۱۴۰۴، ج۳،ص۲۵۲). برخی از فقها علت آن را عدم تحریک شهوت جنسی و افتادن در حرام ذکر کرده اند( کرکی،۱۴۱۵، ج۷،ص۱۹۱). جمعی از فقها تصریح کرده اند که : بودن مرد و زن نامحرم در جاى خلوت جايز نيست و نماز خواندن در آن حال برخی از فقها خلاف احتیاط و برخی جایز ندانسته اند و حکم به بطلان آن داده اند.( ر.ک : امام خمینی و دیگر مراجع، توضیح المسائل محشی، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۴۹۷).
لازم به یا آوری است که هر چند با توجه به دستورهای قرآن و با توجه به نهی شارع خود این نوع رفتارها حرام است و هر یک از آن ها فی نفسه نیز دارای ملاکاتی برای حرمت است، اما طبیعی است که هدف اصلی از این دستورات جلوگیری از عدم آلودگی به لغزشها و بی بند و باری های جنسی است. در حقیقت قدرت جاذبه شهوت جنسی و مفاسد مهم مترتب بر آن سبب شد شارع چند لایه ی حفاظتی برای آن تدارک ببیند. به تعبیر دیگر، گر چه هر یک از این امور، خود دارای مفاسدی است، ولی مانعی ندارد که در طول یکدیگر هر کدام مانع از مفسده مهم تر و سنگین تر شود. فقیه مستنبط می تواند از این موارد الهام گیرد و لایه های دیگری را که در شریعت بدان تصریح نشده برای حفاظت از نقطه کانونی به آن ها ملحق نماید.
استاد شهید مرتضی مطهری نیز در باره خطر خیز بودن شهوات جنسی و رعایت حریم در این موضوع می نویسد:در مقررات دینی می بینیم که تقوا ضامن و وثیقه بسیاری از گناهان شناخته شده، ولی نسبت به بعضی دیگر از گناهان که تأثیر و جاذبه قویتری دارد، دستور حریم گرفتن داده شده. مثلا در مقررات دینی گفته نشده که خلوت کردن با وسیله دزدی یا شرابخواری یا قتل نفس حرام است؛ مثلا مانعی ندارد که کسی شب در خانه خلوتی بسر برد که اگر بخواهد ـ العیاذ بالله ـ شراب بخورد هیچ رادع و مانع ظاهری نیست ؛ همان ایمان و تقوا ضامن انسان است. ولی در مسأله جنسیت به حکم تأثیر قوی و تحریک شدیدی که این غریزه در وجود انسان دارد، این ضمانت از تقوا برداشته شده و دستور داده شده که خلوت با وسیله بی عفتی ممنوع است. زیرا این خطر، خطری است که می تواند در این حصار ( هر اندازه منیع و مستحکم باشد) نفوذ کندو حصار را فتح نماید( مطهری، ۱۳۸۹ش، ج۲۳، ص۷۰۱ )
توجه به آنچه گذشت روشن می کند که این همه نهی ها در اطراف عفتمندی، برای آن است که مکلفان با رعایت آن ها هر جه مطمئن تر از نقطه کانونی دور بمانند.
البته عنوان این نظریه، برگرفته از روایات متعددی از رسول خداست که فرمود :انِّ لكُلِّ مَلِكٍ حِمًى وَ إِنَّ حِمَى اللَّهِ حَلَالُهُ وَ حَرَامُهُ وَ الْمُشْتَبِهَاتُ بَيْنَ ذَلِكَ كَمَا لَوْ أَنَّ رَاعِياً رَعَى إِلَى جَانِبِ الْحِمَى لَمْ تَثْبُتْ غَنَمُهُ أَنْ تَقَعَ فِي وَسَطِهِ فَدَعُوا الْمُشْتَبِهَاتِ.( وسائل الشیعه ج۲۷ ص ۱۶۷)
در فاصله گذاری از بیماری های واگیر دار هم روایت داریم. در واقع برای حفظ جان. در روایتی از امام صادق (ع) به نقل از رسول خدا (ص) نحوه مواجهه با مبتلایان به بیماری جذام بیان شده است. فرمود :رسول خدا (ص) شما را از چند چیز نهی کرده است ، از جمله آن که : آن حضرت ناخوش داشت از این که انسان با جذامی ها سخن بگوید ، مگر آن که میان آن ها به اندازه یک ذراع فاصله باشد. و فرمود : همان گونه که از شیر فرار می کنی، از جذامی نیز فرار کن ( و از او فاصله بگیر)( مجلسی ، ۱۴۰۳، ج ۷۲، ص ۱۴).
نتیجه آن که دستور به دوری از افراد مبتلا به بیماری های واگیر دار و فاصله گرفتن از آن ها و حتی تعبیر به فرار از آن ها را می توان از ریشه های « قاعده مراقبت از حریم حمی» دانست. در واقع برای حفظ جان ( که در نزد شریعت پر اهمیت است) باید حریم سلامتی را رعایت کرد و حتی از آن شخص و آن سرزمین گریخت.
گزارش کاملی از این کرسی به زودی منتشر می شود…