یادداشت چهارم
بهشت واقعیتی جدا از وجود افراد است یا ظهور و بروز عقاید و ملکات انسانها در وجود خودشان میباشد؟
نوشتاری از حجت الاسلام والمسلمین حمیدرضا شاکرین عضو هیات علمی گروه منطق فهم دین پژوهشگاه برگرفته از کتاب ارزشمند «زندگی در بهشت»
بهشت در عین اینکه تجسم عقاید حقه و کنشها و منشهای صالح است واقعیتی عینی و خارجی است. برای روشن شدن این مطلب باید قدری دقیقتر در تعابیر اهل معرفت نگریست. در تعابير اهل معرفت گاهي چنين يافت ميشود كه بهشت در انسان مؤمن است، نه اینكه انسان در بهشت باشد؛ یا اینکه بهشت قائم به انسان صالح است، نه آنكه انسان نيازمند بهشت و وابسته به آن باشد و مانند آن.
معنای درست قيام بهشت به انسان و استقرار آن در او، اين نيست كه بهشت نظير مفاهيم حصولي و صور ذهني قائم به نفس انسان و ذهن اوست؛ زيرا مفاهيم و معانی فاقد واقعیت و اثري در خارج از ذهن عالماند. در حالیکه حقيقت بهشت، موجود عيني و منشأ آثار فراواني است. همچنین اينگونه نيست كه بهشت، نظير صورتهاي مثالي در رؤيا به مثال متصل انسان متكي است، نه مثال منفصل و براي ديگران قابل رؤيت نيست.
بنابراین اولاً، بهشت موجود خارجي است؛ ثانياً، آثار فراوان عيني دارد؛ ثالثاً مورد مشاهده ديگران قرار ميگيرد؛ ليكن زمام وجودي آن به اذن الهی در قلمرو اراده انسان مومن است به طوري كه با اراده وي يافت ميشود و دوام مييابد. نظير آنچه با اراده حضرت موسي(ع) يافت ميشد و دوام مييافت، نيز مانند آنچه با اراده حضرت عيساي مسيح(ع)به اذن خدا خلق ميشد و در قلمرو اختيار آن حضرت قرار داشت. مرحوم امين الاسلام طبرسي(قده) نیز در ذيل آيه (عَيْناً يَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَها تَفْجيراً) بر آن میشود که نهرهای بهشتی بدون کندن زمین؛ بلکه بر اساس اراده مومن و آنچه اوترسیم میکند، بدون هیچ رنج وتلاش دشواری جاری میشود.[۱] بنابراین جريان چشمههاي بهشت در قلمرو اراده بهشتيان است نه اینکه مانند این دنيا، انسان تابع چشمه باشد.[۲]
حضرت امام خمینی (قده) نیز در این باره مینویسند:
بعضى از اهل معرفت روايت نمودند از رسول اكرم صلّى اللَّه عليه و آله راجع به اهل بهشت كه ملكى مىآيد پيش آنها؛ پس از آن كه اذن ورود مىطلبد وارد مىشود و نامهاى از جناب ربوبيّت به آنها مىدهد بعد از آن كه از خداى تعالى به آنها سلام ابلاغ نمايد. و در آن نامه است براى هر انسانى كه مخاطب به آن است:
مِنَ الْحَىِّ القَيُّومِ الَّذى لا يَموُتُ الَى الْحَىِّ القَيُّومِ الَّذى لا يَمُوتُ. امّا بَعْدُ، فَانّى اقُولُ لِلشَّىْءِ كُنْ فَيَكُونُ. وَ قَدْ جَعَلْتُكَ تَقولُ لِلشَّىْءِ كُنْ فَيْكونُ. فقال صلى اللَّه عليه و آله: فلا يَقولُ احَدٌ مِنْ اهْلِ الجَنَّةِ لِلشَّىْءِ كُنْ الّا وَ يَكُون.[۳]
در عین حال ممكن است قيام بهشت به انسان، گونههای ديگري نيز داشته باشد؛ اما به هر صورت این قیام به معنای نفی وجود و اثر خارجی و عینی آن نخواهد بود.
از طرف ديگر بر اساس حکمت متعاليه معاد حقيقي انسان همان نفس وي و ملکات و منشها و کنشهاي اوست كه توسط نفس به صورت عذاب و نقمتها يا لذايذ و نعمتها تجسم مييابند. بنابراين بهشت و جهنم در درون انسان نهفته است، لكن حجاب هاي دنيوي مانع توجه به آن است، چنانكه قرآن مي فرمايد: «لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْم حديدَ».[۴]
صاحب تفسير بيان السعادة نيز در تبيين اين مطلب ميگويد: «نفس انسان از جنبههاي حيواني نمونهاي از دوزخ و انواع عذاب جهنّم است؛ اگر انسان واقعاً از خدا غايب و غافل باشد و از آخرت و ولايت منقطع گردد و ولايت را به طور كلي فراموش كند هم اكنون در دوزخ قرار گرفته و جهنّم بر او محيط است، و اگر از ولايت نبريده و به آن ايمان داشته باشد جهنّم بر او سرد و سلام خواهد بود و از انواع عذاب و آلام چيزي احساس نخواهد كرد»[۵]
[۱] طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج۱۰، ۶۱۷.
[۲] آیه الله جوادی آملی، توحيد در قرآن، ص ۱۵۳.
[۳] امام خمینی، آداب الصلوة، ص ۳۳، به نقل از: علم اليقين، ج ۲، ص ۱۰۶۱؛ نیز بنگرید: همو: شرح چهل حديث، ص ۴۷.
[۴] سوره حديد، آیه ۲۲؛ به راستی از اين حال در غفلت بودى. ولى ما پرده از دیدگانت برداشتيم، پس امروز ديدهات تيزبین شد.
[۵] بيان السعادة، ج ۳، ص ۲۱۰.