نشانی از آن بی نشان

نشانی از آن بی نشان
(گذری و نظری بر رساله”فصّ حکمهٍ عصمتیّهٍ فی کلمهٍ فاطمیّه”)

نوشتاری از حجت الاسلام دکتر محمدجواد رودگر عضو هیأت علمی گروه عرفان و معنویت پژوهشگاه به بهانه ایام سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)
 (قسمت اول)

حضرت آیه‏اللّه علاّمه حسن حسن‏ زاده آملی، حکیم متألّه، عالم ربّانی، عارف صمدانی، صاحب مقامات بلند علمی و عملی و فتوحات غیبی، که دریایی از حکمت عقلی و شهودی و مصداق بارز وحدت برهان، عرفان و قرآن و علاّمه ذوفنون است و در فقه، فلسفه، اخلاق، عرفان، حکمت دینی، کلام، ریاضیات، نجوم، ادبیات عربی و فارسی، طبیعیات، طب قدیم، علوم غریبه و باطنی صاحب کتب، رسائل, تعلیقه، تصحیح، شرح و تألیفات متنوّع و فراوانی است، یادآور حکیمان جامعی همچون فارابی، بوعلی، خواجه نصیرالدین طوسی، سیدحیدر آملی، صدرالمتألّهین شیرازی، علاّمه میرزا ابوالحسن شعرانی، علاّمه سیدمحمّدحسین طباطبائی(رض) و آیینه وجودی شخصیت جامع الابعاد آن شاگردان مکتب قرآن و عترت طاهره علیهم‌‏السلام است، ایشان ضمن شرح کتب قیّم عرفانی، از جمله فصوص الحکم محیی الدین بن عربی و تعلیقه بر برخی شروح مربوط به آن کتاب معرفتی، همچون تصحیح و شرح فصوص الحکم خوارزمی، از منظر درک و درد عمیق دینی و انگیزه، اندیشه، بینش و گرایش ولایی خود مرقوم داشته‌‏اند: «عرفان بی‌‏ولایت چنان است که گویی عقل بی‏درایت”[۱].

از این‌‏رو، به نوشتن «صحیفه نور[۲]” موسوم به فصّ حکمه عصمتیّه فی کلمهٍ فاطمیّه اهتمام ورزیده و آن را به عنوان تتمّه و فصّ بیست و هشتم فصوص شیخ اکبر قرار داده‏اند[۳] که در حقیقت، نور و فروغ ویژه‏ای بر فصوص الحکم تابانده و خورشید ولایت را از شرق حکمت و معرفت فصوص ابن عربی طالع گردانده و خلأ بسیار عمیقِ آن را پر کرده و پوشانده‏‌اند و این «رزق کریم» و روزی معنوی «مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِب»[۴] را فراروی عقول و قلوب پاک و جان‏های شیفته و تشنه اصحاب حکمت و ارباب معرفت و دردمندان ولایت و رندان تشنه لب قرار داده تا ولایت‌‏شناسی و ولی‏‌شناسی صورت دیگری به خود بگیرد و از سرشت و شاکله یادگار رسول خدا صلی‌‏الله‌‏علیه‏‌و‏آله و مصداق بارز لیله‏القدر، قرآن ناطق، کلمه تامّه الهیّه، صراط مستقیم، وجه رب، اسم اعظم الهی، خلیفه خدا، صاحب ولایت الهیّه، حبل متین و عروه وثیق الهی، صاحب نبوّت تعریفی و وحی تسدیری و مقامات حیرت‏انگیز و رازمند و فرازمند علمی و عملی انسان کامل و مکمّل همچون صدیقه طاهره، فاطمه زهرا سلام الله علیها در این رساله قیّم و غنی سخن سدید و قول ثقیل و ثمین به میان آورد و گوشه‏‌های ناگفته و ناشناخته‌‏ای از سیمای سینایی و دلربای پاره تن و میوه دل خاتم الانبیاء، عقل کل و هادی سُبُل «وَدَاعِیا إِلَی اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجا مُّنِیرا»[۵] را متجلّی سازد که طیّ چند قسمت عرضه می‌‏داریم:

انگیزه و خاستگاه تألیف رساله

استاد خود در تبیین انگیزه‏‌شان مرقوم داشته‌‏اند: این علق نفیس به نام فصّ حکمه عصمتیّه فی کلمهٍ فاطمیّه به عنوان مستدرک و متمّم کتاب مستطاب فصوص الحکم شیخ اکبر محیی‏الدین طائی حاتمی را در ۲۲ فصل به رشته تحریر درآورده و آن‏گاه آن را در نوزده فصل شرح کرده‏ام[۶]. و آن را با هدف تبیین، تحلیل و توصیف مقامات معرفتی ـ معنویتی ریحانه پیامبر اکرم صلی‌‏الله‏‌علیه‏‌و‏آله بر اساس آیات، روایات و نقل کلمات حضرت زهرا علیهاالسلام ـ آن هم بخشی از منقبت‏‌های آن جناب ـ نوشته‌‏ام[۷].

ایشان در انگیزه و وجه تسمیه رساله یاد شده مرقوم نگاشته‌‏اند: انگیزه من بر تدوین این صحیفه مکرّمه، القائی سبّوحی بود که روزی بر یکی از شاگردان ما شد. وی که حایز منقبت علم و عمل است، هنگامی که تدریس ما در کتاب فصوص الحکم شیخ اکبر به «فص عیسوی» رسید، در یک توجه روحانی، عنوان این صحیفه نوری به این عبارت «فصُّ حکمهٍ عصمتیّهٍ فی کلمهٍ فاطمیهٍ» از قلبش بر زبانش جاری شد. از این عنوان خیلی خوشم آمد، در روع من دمیده شد و در بیان آن مطالبی را القا کردیم که آن را به شما هدیه کردیم و آن را در بیان این فص نگاشتیم، و این را تتمه فصوص الحکم قرار دادی[۸]

استاد سپس نوشته‌‏اند: فصوص الحکم ابن عربی مشتمل بر ۲۷ فصّ است و هر فصّ آن به نام یکی از انسان‏‌های کامل، که از آن به «کلمه» تعبیر شده و در هر فصّ، سلطان و محور بحثْ یکی از امّهات مسائل مهم قرآنی و اصول معارف اصیل عرفانی انسان‌‏ساز است؛ مثلاً، در «فصّ آدمی» از وجوب خلیفه‏اللّه و انسان کامل و در «فصّ شیثی» از عطایا و منح و هبات، در «فصّ اسماعیلی» از خلود عذاب و اقسام جنّت و نار و احوال نفوس در برازخ و قیامت، در «فصّ یعقوبی» از دین، در «فصّ یوسفی» از نوم و خیال و تمثّل و عالم مثال و در «فصّ محمّدی» از فردیت، نام ۲۵ نفر از پیغمبران مذکور در قرآن آمده است، غیر از یسع و ذوالکفل که در قرآن آمده و فصوص ابن عربی از آن‏ها نامی نبرده، و به چهار شخص دیگر که عبارتند از: شیث، عزیر، لقمان و خالد نیز فصّی از فصوص اختصاص یافته است[۹].

ایشان آن‏گاه نوشته‌‏اند: در دوره‌‏های تعلیم و تدریس فصوص‌‏الحکم، همواره این خاطره به من روی می‌‏آورد که چرا در این کتاب، فصّی به نام یکی از زنان نادره دوران مانند مظهر ایمان و احسن منازل قرآن، حضرت عصمه‏الله الکبری فاطمه بنت خاتم الانبیاء صلی‌الله‌‏علیه‌‏و‏آله، و یا حضرت مریم بنت عمران علیه‏السلام منصوص در چند آیت قرآن اختصاص نیافته و آن را از آدم تا خاتم در ۲۷ فصّ، فقط به مردان اختصاص داده است؟! و چرا تأسّی به قرآن کریم نشده است که خداوند سبحان در مورد انبیا، تنی چند از پیامبران را نام برده و پس از آن فرموده است: «وَالَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِیهَا مِن رُّوحِنَا»[۱۰] ، علاوه بر اینکه یک سوره قرآن کریم به نام حضرت مریم است که سوره «کهیعص» است [۱۱] پس انگیزه‌‏های تدوین رساله و صحیفه نوری یاد شده عبارتند از:

  1. تتمیم و تکمیل فصوص الحکم ابن عربی از ۲۷ فصّ به ۲۸ فصّ، آن هم به نام انسان کامل و مظهر ایمان و احسن منازل قرآن فاطمه زهرا علیهاالسلام .
  2. تبیین مقامات ناشناخته، ناگفته، نانوشته والبته تآکید بر برخی گفته ها و نوشته ها پیرامون شخصیت شخیص فاطمه زهرا علیهاالسلام و شرح آن بر اساس آیات قرآن کریم و احادیث و روایات منقول از پیامبر اکرم صلی‌‏الله‏‌علیه‏‌و‏آله و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم‌‏السلام و بیانات خود حضرت صدیقه طاهره علیهاالسلام .

خاستگاه تدوین رساله توجه قرآن کریم در طرح شخصیت حضرت مریم علیهاالسلام و فاطمه زهرا علیهاالسلام و دغدغه‌‏های درونی و ولائی استاد علاّمه و القای قدسی و بارقه ملکوتی «فصّ حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیّه» به یکی از شاگردان و اوتاد حلقه درس و بحث دوره تدریس فصوص الحکم ایشان در آمل بوده است[۱۲]که آن را برای کنگره بین‏المللی تجلیل و تکریم از عصمه‏الله الکبری صدیقه طاهره فاطمه زهرا علیهاالسلام تدوین کردند که به امر حضرت آیه‏الله خامنه‌‏ای کبیر ـ متّع الله الاسلام والمسلمین بطول بقائه الشریف ـ برگزار شد و آن را به آن رهبر عظیم‏‌الشأن، که ایشان را مصداق بارز «نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَّن نَّشَاء»[۱۳] دانسته‌‏اند، اهدا کردند[۱۴]

فصول و محتوای رساله (موضوع‏‌شناسی رساله(چنان‏که استاد مرقوم داشته‌‏اند، این رساله در ۲۲ موضوع به رشته تحریر درآمده)[۱۵]که حضرت علاّمه خود آن را در نوزده فصل شرح کرده‏اند[۱۶] این کتاب ابتدا برای «کنگره بین‏المللی تجلیل و تکریم از شخصیت فاطمه زهرا علیهاالسلام » ارسال و سپس به صورت‌های گوناگون منتشر شده است.[۱۷]

 موضوعات و انگیخته رساله

  1. مظهر عقل کل علی علیه‏السلام، و مظهر نفس کل فاطمه زهرا علیهاالسلام ؛[۱۸]
  2. سریان و جریان نکاح در مراتب وجود به محور «حرکت قدسی حبّی» که نکاح پنج نوع بوده و موجب پیدایش عوالم معنوی، روحی، نفسی و مثالی و حسّی با همه اختلاف صوری که دارند، شده است که به صورت ذیل می‏باشد:

الف. نکاح اول: توجه ذاتی الهی از حیث اسماء، نخستین اصلی است که مفتاح غیب هویّت الهی می‏‌باشد؛

ب. نکاح دوم: نکاح اجتماع اسمائی برای ایجاد ارواح؛ یعنی عالم عقول مفارق و صور آن‏ها در نفس رحمانی؛

ج. نکاح سوم: اجتماع ارواح نوری برای ایجاد عالم اجساد طبیعی و عنصری؛

د. نکاح چهارم: نکاح اجتماعات دیگر است که منبع مواریث ثلاث معدن و نبات و حیوان و لواحق آن‏هاست.

ه . نکاح پنجم: مختص کَوْن جامع یعنی «انسان کامل» می‏‌باشد که مجمع دو دریای «غیب» و «شهادت» است[۱۹].

  1. عین و علم مبتنی بر تثلیث‌‏اند و پیدایش هر یک از آن‏ها مبتنی بر نکاح ساری در وجود.[۲۰]
  2. انسان کامل ثمره شجره وجود است؛[۲۱] یعنی انسان کامل غایت دو حرکت ایجادی و وجودی است.
  3. انسان کامل اگر مرد باشد مظهر و صورت عقل کل است، و اگر زن باشد مظهر، و صورت نفس کل و سخن او «مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ»[۲۲] و حدیث نبوی «اُمّ ابیها[۲۳] بر همین روال و مدار حقیقی و تفسیر انفسی قابل فهم و ادراک است.[۲۴]
  4. در مکانت و منزلت رَحِم و صله رَحِم، که «رَحِم» مشتق از اسم اعظم الهی «الرحمن» است که تعیّن روح انسانی و صورت مظهر اتمّ الهی در این کارخانه محیّرالعقول پدید می‏آید.[۲۵]
  5. عصمت فاطمه علیهاالسلام دختر خاتم الانبیاء صلی ‏الله‌‏علیه‌‏و‏آله[۲۶]
  6. چون فاطمه زهرا علیهاالسلام صاحب عصمت بود، کفو او نیز باید صاحب عصمت باشد؛ چه اینکه نکاح بر کفائت است و مرد غیرمعصوم را بر زن صاحب عصمت راهی نیست[۲۷]
  7. آل عبا و اصحاب کسا علیهم‏‌السلام ناظر به آیه مباهله قرآن کریم هستند و آیه مباهله بر تفصیل فاطمه معصومه علیهاالسلام (اُمّ ابیها و اُمّ الائمه) بر همه زنان عالم دارد.[۲۸]
  8. هر یک از پنج تن آل عبا علیه‏السلام خامس اصحاب کسا هستند[۲۹]
  9. مصادیقی از خمس و مراتب آن که از دایره ابجدی و دلالت بر دو قوس نزول و صعود حضرات خمس از لاهوت، جبروت، ملکوت، کَوْن جامع و انواع قیامت و ساعت که شامل هر آن و ساعت، موت طبیعی، موت ارادی، موت موعود و قیامت کبراست که برای عارفان موحّد از فناء فی الله و بقاء بالله حاصل می‏شود، تا عرش‏‌های پنج گانه: عرش حیات، عرش هویّت، عرش رحمانیت، عرش عظیم، و عرش کریم و مجید، و انواع پنج‏گانه قلب نفسی ـ حقیقی متولّد از مشیمه جمیعت نفس، قلب متولّد از مشیمه روح، قلب قابل تجلّی وجودیِ باطنی، قلب جامع مسخّر بین حضرتین ـ حضرتین دو اسم ظاهر و باطن ـ و قلب احدی جمعی که قلب احدی جمعی محمّدی است، تا حقایق پنج‏گانه و قیام صدیقه طاهره در «حدیث کساء» را در این فصل مورد بحث تفصیلی قرار داده‏اند.
  10. حضرت فاطمه مصعومه علیهاالسلام «لیله القدر» و «یوم الله» است، و از منازل سیر حبّی وجودی در قوس نزولی، به «لیل و لیالی» و در قوس صعودی، به «یوم و ایّام» تعبیر می‏کنند و به همین دلیل، حضرت زهرا علیهاالسلام ، هم «لیله القدر» است و هم «یوم‌‏الله» و یازده قرآن ناطق از این لیله القدر فرود آمده و آن جناب امّ الائمّه است؛ چنان‏که انسان کامل کتاب الله و حضرت فاطمه علیهاالسلام «امّ الکتاب”.[۳۰]
  11. در بیان مراتب لیله القدر است که لیله القدر بنیه انسان کامل و سینه خاتم است و قرآن در آن و به سوی آن فرود آمد و قابل و حامل آن است[۳۱]
  12. بیان «قرآن انزالی» و «قرآن تنزیلی» و تفسیر انفسی قرآن کریم و اینکه فاطمه علیهاالسلام قرآن‏شناس و مفسّر قرآن است.[۳۲]

۱۵.خلق را یارای ادراک مقام علمی و عملی فاطمه زهرا علیهاالسلام نیست و معرفت به کنه شخصیت فاطمه علیهاالسلام میسور احدی نمی‌باشد که آن انسان کامل را باید انسان کامل بشناسد و بشناساند.[۳۳]

  1. انسان کامل کَوْن جامع و صاحب مقام قلب است؛ چه اینکه غیب بر وی تجلّی نماید و سرّ بر وی کشف شود و حقایق امور بر او ظهور کنند و متحقق گردند؛ زیرا مرتبه قلبی ولادت دوم است و فاطمه زهرا علیهاالسلام درّه توحید، ودیعه مصطفی، لیله القدر، یوم الله و صاحب قلب است.[۳۴]
  2. فاطمه زهرا علیهاالسلام اسمی از اسماء الهی و کلمه‌‏ای از کلمات علیای خداوند و عقیله رسالت است.
  3. فاطمه علیهاالسلام از زمره آل پیامبر و اهل‏بیت و از ذوی‌‏القربی علیهم‏السلام است که جایگاه سرّ و صندوق دانش و ملجأ حکم و کهف‌‏های کتاب خدا و کوه‌‏های دین حق‏اند و اساس دین و استوانه یقین و واجد ویژگی‌‏های حق ولایت.
  4. فاطمه علیهاالسلام صاحب مقام نبوّت تعریفی، مقامی، استعدادی و شأنی و وحی انبائی است. پس صاحب علم لدنّی و اسرار الهی و معرفت ناب و حکمت موهوب و افاضه‌‏ها و از واصلان به مقام «احسان» می‌‏باشد که مقام کشف، شهود و عیان است. «احسان» دارای مراتب سه‏‌گانه است، از نظر به موجودات بر افق رحمت و شفقت و احسان به هر چیزی، تا عبادت به حضور تام که گویا عابد پروردگارش را مشاهده می‌‏نماید، و تا مرتبه سوم که رفع کَاَنَّ است؛ به این معنا که او را می‏بیند و می‏‌پرستد.[۳۵]
  5. انسان اعتلایافته و نفس ناطق‌ه‏ای که مستعد شده باشد در حدّ سعه وجودی‏اش حقایق ملک و ملکوت در او متمثل می‌‏گردند.
  6. وحی الهی دارای مراتب متفاوتی است که فاطمه زهرا علیهاالسلام صاحب وحی تعریفی و انبائی است و اخبار جبرئیل به حضرت زهرا علیهاالسلام و محدّثه بودن آن جناب امری مبرهن و مطابق با شأن و شاکله استعلا یافته و به فعلیت رسیده آن حضرت می‌‏باشد.[۳۶]
  7. در اتحاد علم و عالم و معلوم و انسان قرآنی و درجات جنّت است که موضوع اول «فصّ حکمهٍ عصمتیّهٍ فی کلمهٍ فاطمیّه» در خلق ازواج، و موضوع پایانی آن در بیان گوهر علم است که نور نفس ناطقه انسانی و امام عمل می‏باشد و علم و عمل جوهر انسان‌‏سازند و انسان تعالی یافته و کامل به علم و عمل مزیّن و خود، عین علم و عمل است و درجات قرآنی در وجود او پیاده شده‌‏اند و او به جنّت ذات، جنّت وصال و قرب و لقا راه یافته است. و حضرت فاطمه علیهاالسلام راه یافته به مقام جنّت ذات و دیدار محبوب و لقای ربّ است و خود، وجه رب و مظهر اسماء جمال و جلال الهی و قرآن ناطق[۳۷]

 

[۱] حسن حسن ‏زاده آملی، شرح فصوص الحکم خوارزمی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۷، پاورقی ص ۲۲

[۲] این رساله شریف  نوشته استاد علامه حسن زاده املی است که درکلمه ۴۰۰ کتاب هزارویک کلمه نیز منتشر و بصورت مستقل نیز چاپ شده است والبته توسط،انتشارات  سروش در سال، ۱۳۷۶منتشر شد که در تقدیم‏نامه ابتدای رساله «فص فاطمیه» ص ۷ چنین مطلبی ذکر شده است.

[۳] همو، هزار و یک کلمه، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۹، ج ۴، کلمه ۴۰۰، ص ۵۰۰.

[۴] طلاق: ۳

[۵] احزاب: ۴۶

[۶] همو، شرح فص حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه، چ سوم، قم، طوبی، ۱۳۸۲، ص ۵.

[۷] همان، تهران، سروش، ۱۳۷۷، ص ۲۸ ـ ۲۹ و ص ۳۱ ـ ۳۲، چاپ اول و نیز: همان، با ترجمه محمدحسن نایبی، قیام، ۱۳۷۸.

[۸] همان، ص ۵۵ـ۵۶ و ص ۷۸ـ۷۹. در شرح فص حکمه عصمتیّه فی کلمهٍ فاطمیه، ص ۱۰ محل تدریس «فصوص» را آمل و نام شاگرد سلوکی و علمی‏شان را جناب خواجه ابوسعید حاج آقا رضاولائی نام برده‏اند.

[۹] همان، ص ۵ـ۷.

[۱۰] انبیاء: ۹۱

[۱۱] همان، ص ۸ـ۹.

[۱۲] همان.

[۱۳] انعام: ۸۳

[۱۴] همان، ترجمه محمّدحسین نائبی، تهران، سروش، ۱۳۷۶ و نیز: همان، قم، قیام، ۱۳۷۸، ص ۹.

[۱۵] همان، ص ۵ و ۱۰.

[۱۶] همان، ص ۱۰.

[۱۷] همان / همو، هزار و یک کلمه، کلمه ۴۰۰، ص ۵۰۰.

[۱۸] استاد این مسئله را در ده رساله فارسی، ص ۱۸۲ و نیز در هزار و یک کلمه، ص ۴۴۸، کلمه ۴۷ آورده‏اند.

[۱۹] حسن حسن‏زاده آملی، گشتی در حرکت، ص ۳۴۲ / همو، هزار و یک کلمه، ج ۳، کلمه ۳۲۸، ص ۱۳۶.

[۲۰] ر. ک: همو، هزار و یک نکته، نکته ۵۱۵ / همو، هزار و یک کلمه، ج ۲، کلمه ۲۱۲، ص ۲۱ و ص ۳۷۱، کلمه ۲۲۸ / همو، رساله فصّ حکمه عصمتیّه فی کلمه فاطمیه، فصل پنجم، «قرآن و عرفان و برهان از هم جدایی ندارند» / همو، شرح فصّ حکمه عصمتیّه فی کلمه فاطمیه، ص ۷۹ـ۸۹.

[۲۱] ر. ک: همو، انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه، ص ۱۹۳ـ۲۰۸ / همو، انسان و قرآن، ص ۲۴۷ـ۲۴۹ / همو، شرح فصّ حکمه عصمتیه فی کلمهٍ فاطمیه، ص ۹۷ ـ ۱۱۵.

[۲۲] (الرحمن: ۱۹

[۲۳] محمدباقر مجلسی، بحارالانوار ، ج ۱۰، ص ۷، سطر ۳۳.

[۲۴] حسن حسن‏زاده آملی، شرح فصّ حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه، ص ۱۲۰ـ۱۲۸ / همو، هزار و یک نکته، ج ۱، نکته ۱۷۴.

[۲۵] همان، ص ۱۳۳ ـ ۱۴۸.

[۲۶] همان، ص ۱۵۳ / همو، هزار و یک کلمه، ج ۳، ص ۴۴ / همو، هزار و یک نکته، نکته ۷۴۸ و ۹۰۳.

[۲۷] همو، شرح فصّ حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه، ص ۱۵۵ ـ ۱۷۴.

[۲۸] همان، ص ۱۹ ـ ۲۱۶ / همو، هزار و یک نکته، ج ۱، نکته ۱۴۳، ص ۱۱۰.

[۲۹] ملااحمد نراقی، خزائن، تحقیق، تصحیح و تعلیق حسن حسن‏زاده آملی، ص ۵۵۵ / حسن حسن‏زاده آملی، شرح فصّ حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه، ص ۱۹۵ـ۲۲۰.

[۳۰] حسن حسن‏زاده آملی، شرح فصّ حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه، ص ۲۶۰ ـ ۲۷۲ / همو، هزار و یک کلمه، ج ۲، کلمه ۲۱۱، ص ۹ و ۱۰ و کلمه ۲۱۶، ص ۳۷۳ / همو، هزار و یک نکته، ج ۱، نکته اول، ص ۷ و ۸.

[۳۱] همو، شرح فصّ حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه، ص ۲۷۷ـ۲۸۴ / همو، هزار و یک نکته، ج ۱، نکته ۳۰۹ / تاج‏الدین حسین خوارزمی، شرح فصوص الحکم خوارزمی، پاورقی ص ۱۵۹ / همو، انسان و قرآن، ص ۹ ـ ۱۳۸ و ص ۲۱۷ ـ ۲۲۰. استاد علاّمه حسن زاده آملی مرقوم داشته اند: «و اِذا دریتَ اَنّ بقیهَ النبوّهِ و عقلیهَ الرسالهِ و ودیعهَ المصطفی و زوجهَ ولیِّ اللّهِ و کلمهَ اللهِ التامّهِ فاطمهُ علیهاالسلام ذات عصمه …» . (حسن حسن زاده آملی، شرح فصّ حکمهٍ عصمتیّه فی کلمهٍ فاطمیّه، ص ۱۵۲) علی علیه السلام نیز در توصیف آل النبی صلی الله علیه و آله می فرماید: «هُم موضعُ سِرّهِ و لجأُ اَمرِه و عَیبهُ علمِه و مُؤمّل حُکمه و کَهوفُ کُتبه و جِبالُ دِینه. بِهِم اَقام انحناءَ ظَهرِه و اَذهبَ ارتعادَ فرائِصه. لایُقاس بِه آلُ محمّدٍ صلی الله علیه و آله مِن هذهِ الاُمّه اَحدٌ و لا یُسوّی بِهم مَن جَرت نِعمتُهم علیه ابدا. هُم اَساسُ الدینِ و عِمادُ الیقینِ، اِلیهم یَفی ءُ العالی و بِهم یَلحقُ التالی و لَهم خَصاصُ حَقِّ الولایهِ و فیهم الوصیّهُ والوارثهُ …»( آنان  اهل بیت پیامبر علیهم السلام ) مرکز اسرار خدا، پناهگاه دستور و خزینه علم پروردگارند؛ آنان سرچشمه دستور خدا، نگهبان کتاب های الهی و پشتوانه دین خدایند. به وجود خاندان رسالت انحراف های دین برطرف می گردد و تزلزل آن فرو می نشیند. این خانواده اساس دین و تکیه گاه یقین اند. پیشگامان به آنان بازمی گردند و عقب ماندگان به ایشان می رسند. این خانواده از امتیازات حکومت برخوردارند و سفارش های جانشین برای آن حضرت صلی الله علیه و آله و دریافت علوم و مال مخصوص ایشان می باشد. (نهج البلاغه، خطبه ۲)

 [۳۲] حسن حسن‏زاده آملی، شرح فصّ حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه، ص ۲۸۹ـ۲۹۹ / همو، انسان و قرآن، ص ۱۸۶ ـ ۱۹۷ / تاج‏الدین حسین خوارزمی، تعلیقه بر فصوص الحکم خوارزمی، پاورقی ص ۵۳.

[۳۳] حسن حسن‏زاده آملی، شرح فصّ حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه، ص ۲۹۳ـ۲۹۵ / همو، هزار و یک نکته، ج ۱، نکته ۵۰۶، ص ۲۷۶ و نکته ۶۴۷، ۶۷۳.

[۳۴] همو، هزار و یک کلمه، کلمه ۲۲۸، ج ۲، ص ۷۷ـ۷۸ / همو، هزار و یک نکته، ج ۱، نکته ۳۲۷، ص ۱۷۰ و نکته ۴۱۶، ص ۲۳۱ / همو، انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه، ص ۹۰ـ۹۱ / همو، ممدُ الهمم در شرح فصوص الحکم، ص ۱۸ ـ ۴۶ و ۵۳۲.

[۳۵] فاطمه زهرا علیهاالسلام صاحب مقام ولایت است که مقام معرفت تام و یقینی به ذات قدسی خداوند سبحان و فنای عالم و آدم در حضرت حق و شهود هستی به عنوان تجلّی خدا و ملک طلق حضرت حق می باشد و صاحب ولایت به مقام نبوّت تعریفیه یا انبائیه رسیده که نبوّت یاد شده غیر از نبوّت تشریعیّه است؛ چنان که استاد حسن زاده آملی نیز مرقوم داشته اند: «یَجبُ الفرقُ والتمییزُ بینَ النبوّتینِ التشریعیّهِ والانبأئیّه. فاِنّ النبوّهَ التشریعیّهِ قد خُتمتِ بِالرسولِ الخاتِمِ محمّدٍ صلی الله علیه و آله ، فحلالُه حلالٌ الی یومِ القیامهِ، و حرامُه حرامٌ الی یومِ القیامهِ، و اَمّا النبوّهَ الانبائیّهِ المُسمّاهُ بالنبوّهِ العامّهِ، والنبوهُ التعریفیّهِ والنبوّهُ المقامیّهِ اَیضا فهی مستمرّهٌ اِلیَ الابدِ یَنتفعُ مِن تلکَ المأدُبهِ الأبدیّهِ کلُّ نفسٍ مستعدهٍ لاَِن تَسمعَ الوحیَ الانبائیَ، فافهم!»( باید بین دو نبوّت تشریعی و انبائی تفاوت قایل شد؛ زیرا نبوّت تشریعی به رسول خاتم محمّد صلی الله علیه و آله خاتمه یافت. پس حلال آن حضرت تا روز قیامت حلال است و حرام وی تا روز قیامت حرام. اما نبوّت انبائی، که به «نبوّت عامّه» و «نبوّت تعریفی» و نبوّت مقامی نیز موسوم است، همیشه تا ابد مستمر است و از این سفره ابدی همه نفوس مستعد بهره مند می شوند تا از وحی انبائی بشنوند. فافهم. (حسن حسن زاده آملی، فصّ حکمهٍ عصمتیّهٍ فی کلمهٍ فاطمیّه، ص ۲۶ / همو، شرح فصّ حکمهٍ عصمتیّهٍ فی کلمهٍ فاطمیّه، ص ۳۲۴- ۳۳۶)

[۳۶] ر. ک: همو، هزار و یک نکته، ج ۲، ص ۶۰۳ و ۶۷۰، نکته ۸۳۱ / همو، ده رساله فارسی / همو، رساله لوح و قلم / همو، دیوان اشعار، بخش دفتر دل / همو، فصّ حکمه عصمتیّه فی کلمه فاطمیه، ۳۷۰ ـ ۳۹۱.

[۳۷] ر. ک: همو، هزار و یک کلمه، کلمه ۶۷۷ / همو، دروس اتحاد عاقل و معقول، درس بیست و یکم / همو، انسان و قرآن، ص ۹۲ـ۱۰۹ / همو، شرح فصّ حکمه عصمتیّه فی کلمهٍ فاطمیه، ص ۴۰۲ـ۴۲۷ / همو، هزار و یک نکته، ج ۲، نکته ۸۱۴، ص ۶۵۴ و نکته ۸۸۹، ج ۲، ص ۷۳۰.