کتاب فلسفه‌ی داستان داستان، آزمایشگاه تولید نظری از نمونه‌ی آرمانی انسان مطلوب است

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با همکاری خانه کتاب و ادبیات ایران، نشست معرفی و بررسی کتاب «فلسفه داستانِ داستان» با حضور نویسنده اثر احمد شاکری و سخنرانی آقایان محمدرضا سنگری، علیرضا کمری، علی عباسی و خانم فرانک جمشیدی روز دوشنبه ۲ اسفندماه جاری به صورت حضوری و پخش زنده از طریق آپارات خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار کرد.

خانم فرانک جمشیدی، نویسنده و پژوهشگر حوزه ادبیات پایداری در این نشست بیان نمودند:

آقای شاکری در طول سال‌ها تحقیق درباره‌ی ادبیات داستانی دفاع مقدس و چاپ و انتشار شماری چند مقالات و نقدها و آثاری چون «جستاری در اصطلاح‌شناسی و مبانی ادبیات داستانی دفاع مقدس»، «آنک جنگ، اینک داستان»، «درباره‌ی مانایی و میرایی؛ مجموعه نقد ادبیات داستانی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس»و نیز اثر اخیرشان «فلسفه‌ی داستان داستان»، آشکارا نشان داده‌اند که حوزه‌ی تمحض‌شان چیست. و اما بنده ردّونشان شش تلاش را در همه‌ی کارهای ایشان می‌بینم:

الف. تلاش برای ترسیم هندسه‌ی معرفتی یا نقشه‌ی علمی موسّع و دقیقی که جای هر مسئله به‌درستی در آن یا بر روی آن مشخص شده باشد. ایشان با این تلاش می‌خواهند این امکان را فراهم کنند که بتوان درباره‌ی هر موضوع یا مسئله‌ای ترتیب‌بندی، گونه‌بندی و اولویت‌بندی کرد. این نقشه، به گفته‌ی آقای شاکری، به‌لحاظ رتبه‌ای، مقدم بر مسئله‌ها و موضوعات در هر شاخه یا حوزه است و به‌لحاظ وجودی، مؤخر بر آنها.

ب. تلاش برای اتخاذ رویکرد فلسفه‌ی اسلامی در نگاه به موضوعی به نام «ادبیات داستانی دفاع مقدس» و تعریف چیستی، چگونگی پیدایی و رشد، چرایی یا ضرورت‌های تقویت و اثبات و تثبیت آن، بازشناسی و ترتیب‌بندی و گونه‌بندی و اولویت‌بندی مسئله‌‌های آن.

ج. تلاش برای ایجاد پیوندهای نظری و بومی میان مسئله‌ها و محورهای ادبیات داستانی (از یک‌سو) و مبانی دینی و انقلابی (از سوی دیگر). در واقع، ایشان ذیل این تلاش کوشیده‌اند نشان دهند «انقلاب اسلامی و دفاع مقدس»، ظرف ظهور وبروز ادبیات و متفرعات آن از جمله ادبیات داستانی است، نه مظروف آن. آقای شاکری با این ملاحظه، طی سال‌های اخیر کوشیده‌اند آثاری را که در آنها انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، موضوع ادبیات تلقی شده‌اند، نه مضون آن، ذیل «ادبیات داستانی سیاه دفاع مقدس» شناسایی و معرفی کنند.

د. تلاش برای شناسایی اصول موضوعه در ورود به هر بحثی که به نحوی از انحا به ادبیات داستانی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس مربوط می‌شود. این اصل موضوعه در کتاب «فلسفه‌‌ی داستان داستان»، تعریف از چیستی داستان است، چندانکه تعریف ارائه‌شده با مبانی اسلامی، ایرانی و انقلابی هماهنگی و سازگاری تام و تمام داشته باشد.

ه. تلاش برای پیشبرد بحث در حوزه‌ی ثبوت، نه اثبات. بدان سبب که تقیّد آقای شاکری به ترسیم الگوی ادبیات مطلوب انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، همواره ایشان را به اخذ مبنا ناگزیر می‌کند و مبناگزینی ضرورتاً با بحث از دیگری‌ها یا غیرها شدنی است. به این اعتبار می‌توان دریافت چرا بحث ایشان در تعریف از چیستی هر مقوله یا اصطلاح یا پدیده‌ای، از تعریف به ضد آغاز می‌شود؛ چون با تعیین غیرها در حوزه‌ی ثبوت ادبیات مطلوب انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، حوزه‌ی اثبات تحقق‌یافتنی خواهد بود؛ یعنی خودی‌ها خودبه‌خود آشکار خواهند شد.

 و. تلاش برای برجسته‌سازی مضمون به جای موضوع که این مضمون عبارت است از ادبیات انقلاب یا ادبیات انقلابی و ادبیات دفاع یا ادبیات دفاعی ـ تقدسی. شاکری با تأکید بر مضمون، در مقام تشبیه، یک سامانه‌ی صدور مجوز گفتمانی ایجاد می‌کند برای تأییدشدگی آثاری که ذیل ادبیات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس می‌گنجند. حال آنکه متقابلاً، آثاری را که فقط موضوعاً به این دو پدیده مربوط باشند، اهلی گفتمان ادبیات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس نمی‌داند. زیرا به زعم ایشان، دایره‌ی هویتی‌ای که صرفاً به اتکای «موضوع» برای ادبیات یادشده ایجاد می‌شود، چندان گسترده است که مرزهای اختصاصی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را درمی‌نوردد و منطقاً دیگر نمی‌تواند غیریت‌ساز باشد. از این‌رو، میدان‌دادن به این‌گونه آثار (آثار موضوعاً مربوط به دو پدیده‌ی یادشده و نه مضموناً وفادار به آن)، به معنای هموارکردن مسیر بی‌هویت‌شدگی ادبیات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است.

به‌زعم من، کتاب فلسفه‌ی داستان داستان شاکری نیز همچنان بر پایه‌ی شش تلاش فوق استوار شده است. مراد و منظور ایشان از پرداختن به فلسفه‌ی داستان داستان، چیزی نیست جز انسان‌شناسی ادبیات داستانی دفاع مقدس؛ اعترافی که خودشان هم در قسمت پیشینه به آن تصریح کرده‌اند و به همین دلیل، عمده‌ی مباحثشان در این کتاب، حول شخصیت دور می‌زند و آن چهار دیگر؛ یعنی جزء و رکن و عنصر و ابزار در تقسیمات روایی، سهم کمتری را به خود اختصاص داده‌‌اند. به بیان دیگر، شاکری در این کتاب از رهگذر بحث از فلسفه‌ی داستان داستان می‌خواهد انسانی را که داستان‌های دفاع مقدس باید آن را بیافرینند یا به‌عنوان الگوی برین شخصیتی به آن پای‌بند و وفادار باشند، معرفی کند؛ انسانی که هر چه کند، نهایتاً مضموناً به انقلاب اسلامی و دفاع مقدس باورمند و مقیّد است و سرباز آن به‌شمار می‌آید.

با توجه به آنچه گذشت، همه‌ی آثار شاکری به نوعی آزمایشگاه تولید نظری یا تئوریک از نمونه‌ی آرمانی انسان مطلوب و ادبیات مطلوب انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است. این تلاش در روزگاری که اهتمام به چنین کارهایی از فرط مهجوربودگی ـ مطرودبودگی، نیازمند پایداری علمی است و نوعی جهاد محسوب می‌شود، بسیار مغتنم و ارزشمند است، چندانکه آقای دکتر سنگری، ایشان را انسانی با دغدغه‌های مقدس معرفی کردند و منظورشان از کاربرد این اصطلاح، اهتمامی است که آقای شاکری طی سال‌ها برای پایش ادبیات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به خرج داده‌اند تا قطار این ادبیات از ریل خارج نشود. اما من برآنم که چند معیار عمده در ارزیابی آثاری از این‌دست باید مدّنظر قرار گیرد:

  1. آن اثر نظری چقدر توان گفت‌وگو با مخاطبان آرمانی خویش را دارد. ایشان در کتاب مذکور تصریح کرده که نویسندگان ادبیات داستانی مخاطب این کتاب نخواهند بود اما پژوهشگران حوزه‌ی داستان و روایت با این کتاب دچار چالش خواهند شد. برای من انتخاب فعل مرکب «دچار چالش‌شدن» از سوی آقای شاکری (به جای «وارد گفت‌وگوشدن»)، تأمل‌برانگیز است. زیرا می‌توان احتمال داد که ایشان به‌حَسَب تجربه‌‌هایی که از استقبال اندک مخاطبان به آثار قبلی‌شان داشته‌اند، پیش‌بینی کرده‌اند که همچنان میان ایشان و خوانندگان مفروض، گفت‌وگویی درنخواهد گرفت.
  2. آن اثر نظری تا چه حد به بدنه‌ی سیاست‌گذاری‌های مربوط به حوزه‌‌های ده‌گانه‌ای که خود آقای شاکری از آنها نام برده است (از جمله رکن تولید خلاق، ترجمه، آموزش، پژوهش، نشر، و ..) راه پیدا می‌کند. اگر به‌رغم همه‌ی زحماتی که ایشان در حوزه‌ی ادبیات داستانی دفاع مقدس کشیده‌اند، مشاهده کنیم که سیاست‌های تولید و نشر و ترجمه‌ی داستان راه خود را همچنان می‌روند، به نظرم جای این درنگ جدی وجود دارد که چرا متولیان امر داستان نیز با چنین آثاری درگیر نمی‌شوند.
  3. آن اثر نظری تا چه حد در ارجاعات تحقیقات این حوزه ردونشانی از خود به جا گذاشته است یا، به بیان دیگر، دانشجویان و استادان و پژوهشگران حوزه‌ی داستان و روایت و ادبیات چقدر با این اثر ارتباط برقرار کرده و در اقامه‌ی استدلال‌های خود به آثار ایشان ارجاع داده‌اند.

اگر پاسخ به پرسش‌های فوق و پرسش‌هایی نظیر آن، بیانگر وضعیت چندان مطلوبی نباشد، باید از چند حیث به توانمندی‌های نظری آن کار تردید کرد:

(۱) توانمندی اثر در تشخیص درست اینکه مسئله چیست؟،

(۲) توانمندی اثر در تبییین دقیق آن مسئله،

(۳) توانمندی اثر در تبیین یا چگونگی و چرایی وضعیت پیش آمده،

(۴) توانمندی اثر در پیش‌بینی پیامدهایی که در نتیجه‌ی نپرداختن به مسئله پیش خواهد آمد،

(۵) توانمندی اثر در ارائه‌ی مصادیق مناسب و همراه‌کردن استدلال‌های خود با آن مصادیق،

(۶) توانمندی اثر در اشباع‌سازی داده‌های مؤثر که ادعای نظری تحقیق را پشتیبانی نماید،

(۷) توانمندی اثر در خوشخوان و روان و فهم‌پذیرکردن مطالب نظری برای مخاطبان،

(۸) توانمندی اثر در گفت‌وگوکردن با اصحاب نظر (چه در د اخل، چه در خارج) در حوزه‌ی مسئله‌ یا موضوعی که به آن پرداخته یا رویکردی که در نگاه به موضوع و مسئله اتخاذ کرده یا جامعه‌ی آماری‌ای که به آن اعتنا نشان داده یا روشی که در پیش گرفته یا ادعای نظری‌ای که اقامه نموده یا … ،

به نظرم اینها برخی از معیارهایی می‌تواند محسوب شود که هر یک از آثار آقای شاکری بایسته است با آنها دیده و سنجیده و ارزیابی شوند. ضمن اینکه حتی اگر همه‌ی این فقرات نیز از سوی ایشان نمده‌ی قابل‌قبولی دریافت کند، بی‌تردید تدریس آثار تئوریک یا برگزاری کارگاه‌‌های آموزشی برای این‌گونه آثار می‌تواند میان آنها و جامعه‌ی مخاطب آشتی و پیوند محکم‌تری ایجاد کند.