دکتر رزوبه زارع
عضو هیات علمی گروه غربشناسی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
در یادداشتهای پیشین، پس از تأکید بر اهمیت این مفهوم در تحلیل وضعیت علم و فلسفه معاصر، شمایی از تاریخچه شکلگیری و گسترش آنرا از نظر گذراندیم و در گام بعدی، به ذکر انواع مختلف علمگرایی رسیدیم؛ تلاش کردم ترسیم تنوع علمگرایی، به جامعترین صورت ممکن انجام شود و تنوعی که برشمرده میشود، بتواند همه ادعاهای علمگرایان را جانمایی نماید. پس از آن، معنای جامع علمگرایی را بررسی کردیم و از یک طرف، ایده اصلی و محوری این آموزه و در واقع، مقسم انواع مختلف گام قبلی تعیین گردید و از طرف دیگر، علمگرایی معرفتشناختی را به عنوان جامعترین ادعای علمگرایانه که میتواند مستلزم سایر انواع علمگرایی باشد، برجسته شد.
پس از آن به سراغ سایر مفاهیم مرتبط با علمگرایی رفتم و سه مفهومی که بیش از سایر گزینههای این فهرست به شکلگیری نقشه مفهومی علمگرایی کمک میکنند را برگزیدیم. با بررسی این سه مفهوم، نشان داده شد که یک ایده اصلی در قالب هرسه آنها صورتبندی شده و تنوع این سه مفهوم، نه از باب تفاوت ایده بلکه به سبب تلقی متبدلی است که ناظر به هویات موجود در جهان (از مادی به فیزیکی و نهایتاً طبیعی) ادعا شده است. از این رو، نسخه امروزین همین ایده را برگزیده و نسبت علمگرایی را با طبیعیگرایی بررسی مینماییم.
بنا است نسبت میان مولدترین نوع علمگرایی و طبیعیگرایی را بررسی نماییم. علمگرایی معرفتشناختی را اینطور تعریف کردیم: هر معرفت اصیلی (یا هر تبیین درستی) تنها از طریق روشهای علوم طبیعی قابل حصول است. از طبیعیگرایی هم فعلاً روایت روششناسانه را در نظر میگیریم که مبتنی بر آن، در روش علمی (تبیین علمی)، نباید از هویات فراطبیعی استفاده کنیم و تبیین هر پدیده طبیعی، صرفاً با تمسک به سایر پدیدههای طبیعی صورت بگیرد.
نکته نخست در بررسی نسبت این دو آموزه، نقش محوری روش علم در علمگرایی معرفتشناختی از یک سو و بیان یک ضابطه اصلی برای روش علمی در طبیعیگرایی روششناختی است.
راجع به اینکه روش علمی دقیقاً چیست و چه ویژگیهایی دارد مناقشات مفصلی در فلسفه علم معاصر درگرفته است و مسائل اصلی حوزه معرفتشناسی-روششناسی علم، که یکی از سه حوزه اصلی مباحث فلسفه علم[۱] و قدیمیترین و ریشهدارترین آنها است، به جوانب همین موضوع میپردازند. بخصوص توجه به ملاحظات تاریخ علم -و این نکته که هر پیشنهاد دقیقی درباره روش علمی باید با تاریخ شکلگیری علم جدید و پذیرش نظریات علمی جدید و طرد نظریات علمی یا شبه علمی منسوخ شده لااقل تا حد قابل قبولی تطبیق نماید- بر پیچیدگی بحث روش علم افزوده است. اما نکته محوری در همه روشهای اصلی پیشنهاد شده وفق جریان عمومی فلسفه علم، رعایت ضابطه طبیعتگرایانه است. میزان این اجماع به حدی است که حتی اگر قائل به روش مدون و واحدی برای علم نباشیم، و مثلاً وجه جامع نظریات علمی را از سنخ شباهت خانوادگی بدانیم، باید وجه ممیزه علم و روش آنرا از سایر حوزههای معرفت در رعایت ضابطه طبیعتگرایانه به شمار آوریم. به طور خلاصه، اجماع بر سر رعایت ضابطه طبیعتگرایانه در روش علم، شاید تنها وجه پذیرفته شده درباره روش علمی در فلسفه علم متعارف و معیار جدا شدن علم از شبه علم[۲] میباشد.
بنابر این، طبیعیگرایی روششناختی، طبق نظر قائلان به آن، ضابطه اصلی روش علمی را تعیین میکند و پیگیری روش علمی، تنها راه رسیدن به معرفت معتبر بر اساس علمگرایی معرفتشناختی است. با این توضیحات روشن میشود که ادعای علمگرایی معرفتشناختی، از آن جهت که مدعی تعمیم روش علمی است، در واقع تعمیم طبیعیگرایی روششناختی از حیطه علم به همه معرفت بشری است.
از سوی دیگر، اجماع بر سر ضابطه طبیعیگرایانه در روش علمی، میتواند در دسترس نبودن یا حتی ممکن نبودنِ ارائه یک روش علمی مدون را جبران نماید. همین که یک معیار اجماعی درباره روش علمی وجود داشته باشد، تکیه علمگرایی معرفتشناختی بر پیگیری روش علمی را موجه میسازد.
از ضمیمه شدن علمگرایی معرفتشناختی به طبیعیگرایی روششناختی، چه نتیجهای بدست میآید؟ حاصل امتزاج این دو آموزه این است که بر اساس طبیعیگرایی، در تبیین هیچ پدیده طبیعی به عاملی فراطبیعی تمسک نمیشود و طبق آن، شاهدی علمی بر وجود عامل فراطبیعی در فعالیت علمی یافت نمیشود. به علاوه و طبق علمگرایی معرفتشناختی، تنها معرفت قابل قبول، معرفت علمی است و بنا بر آن، هیچ شاهد معتبر معرفتی دال بر وجود عاملی فراطبیعی وجود نخواهد داشت. در نتیجه، پذیرش وجود عاملی فراطبیعی و از جمله خدا، روح و… به لحاظ معرفتی کاملاً غیرموجه است. نهایتاً افراد تنها میتوانند با دلائل غیر معرفتی و در فضایی ایمانگرایانه به وجود هویات فراطبیعی اعتقاد پیدا کند.
البته استدلال فوق یک پیشفرض ضمنی هم دارد و آن، قرینهگرایی[۳] است که بر اساس آن، تنها پذیرش ادعایی معقول است که برای درستیِ آن شاهد یا قرینهای وجود داشته باشد. مناقشه جدی و قابل اعتنایی بر سر پذیرش قرینهگرایی وجود ندارد. اساساً قرینهگرایی، معیار حفظ عقلانیت معرفتی است. بنابر این، اگر عقلانیت معرفتی را بپذیریم و معتقد باشیم که برای پذیرش یک ادعا، باید بتوان به نفع آن استدلال نمود یا برای آن شواهدی ارائه کرد، با ضمیمه شدن طبیعیگرایی و علمگرایی معرفتشناختی، به طبیعیگرایی هستیشناختی و انکار وجود هویات فراطبیعی منتقل میشویم. گسترش الحاد علمی ناشی از بسط علم جدید نیز –که همراه با پذیرش این دو آموزه است- ناشی از همین نکته است.[۴]
با این توضیحات روشن میشود که پیوستن دو آموزه علمگرایی معرفتشناختی و طبیعیگرایی روششناختی به یکدیگر، منجر به پذیرش طبیعیگرایی هستیشناختی خواهد شد.
نسبت فوق، علاوه بر نسبت روشنی است که میان طبیعیگرایی هستیشناختی و علمگرایی هستیشناختی وجود دارد و بینیاز از توضیح میباشد.
بررسی نسبت طبیعیگرایی و علمگرایی معرفتشناختی، دو نتیجه در پی داشت: ۱) علمگرایی معرفتشناختی، تعمیم طبیعیگرایی روششناختی به سایر حوزههای معرفتی است و ۲) از ضمیمه شدن علمگرایی معرفتشناختی و طبیعیگرایی روششناختی، طبیعیگرایی هستیشناختی نتیجه میشود.
نکته فرعی حاصل از این مباحث، ریشهیابی منازعات ناشی از گسترش و توسعه علم جدید با خداباوری است. جاییکه پیشفرض فلسفی و پیشینی روش علمی، رعایت ضابطه طبیعیگرایانه باشد، روشن است که توسعه علم به توسعه معرفتی میانجامد که جایی برای خدا، به عنوان هویت محوری نگاه دینی، در هیچ کجا باز نمیگذارد و از همین جهت در مقابل جهانبینی دینی قرار میگیرد که برای هر پدیدهای وجهی نمایانگر و دلالتکننده بر وجود خدا و صفات کمال او را پیش مینهد.
همانطور که ملاحظه شد، علمگرایی، آموزهای مبهم است که در عین پذیرش عمومی، مفاد کاملاً دقیق و روشنی ندارد. ادعای علمگرایانه با فهم تعدادی از مفاهیم مرتبط با آن به درستی فهم میشود. در این بحث، تلفیق علمگرایی معرفتشناختی با طبیعیگرایی روششناختی مبنا قرار گرفت. در علمگرایی معرفتشناختی، بر امتیاز روش علمی تأکید میشود و طبیعیگرایی روششناختی، ضابطه اصلی روش علمی را معرفی مینماید.
[۱] دو حوزه دیگر، مباحث متافیزیک علم و اخلاق علم میباشد.
[۲] Pseudoscience
[۳] Evidentialism
[۴] برای ملاحظه نمونهای از شواهد آماری مؤید این مطلب، ر.ک.:
Ecklund, E. H. (2010). Science vs. religion: What scientists really think. Oxford University Press.