نگاهی انتقادی به طبیعت گرایی معرفت شناختی

نگاهی انتقادی به طبیعت‌­گرایی معرفت شناختی
نوشتاری از حجت‌الاسلام و المسلمین حمیدرضا شاکرین مدیر گروه منطق فهم دین پژوهشگاه

طبیعت‌گرایی معرفت شناختی یکی از مبانی الحاد و علم‌­بسندگی معاصر است. در اینکه طبیعت‌گرایی معرفت شناختی چیست اتفاق نظری بین اندیشمندان وجود ندارد. دایره المعارف فلسفی اینترنت (IEP) طبیعتگرایی معرفت شناختی را رهیافتی به تئوری معرفت می‌­داند که بر کاربست روش‌ها، نتایج و نظریه­‌های علوم حسی تاکید می­‌کند.[۱] به گفته گالپارسورو طبیعت‌گرایی مساوی با علم­‌بسندگی و این باور است که در حوزه معرفت داوری جز علم وجود ندارد.[۲] بر این اساس “روش علمی و تجربی دوران مدرن، ما را در درک و دریافت‌های خود در باب عالم و آدم بسنده است.”[۳] پس همانگونه كه جهان طبيعت بر اساس متد تجربى و علمى مورد مطالعه قرار مى گيرد، در شناخت انسان و جامعه، و دستيابى به روش‌هاى مديريت و اداره امور سياسى، اجتماعى نيز تنها منبع اتكاءپذير دانش تجربى بوده، هر گونه منبع فراتجربى از اعتبار ساقط مى شود. لاجرم باید از هر گونه معرفت قياسى و پيشينى[۴] یا آموزه هاى دينى و آزمون ناپذير دست و دل شسته، عنان همه چيز را به دست دانش تجربی سپرد. لیکن این رویکرد از کاستی‌ها و آسیب‌هایی رنجور است از جمله:

  1. خودشکنی؛ از منظر معرفت­‌شناختی این سوال وجود دارد که اعتبار تجربه و به دنبال آن دانش تجربی بر چه اساسی استوار است؟ آیا اعتبار تجربه به تجربه است یا غیر آن؟ اگر ارزش آن وابسته به تجربه باشد، یعنی تجربه “الف” اعتبار خود را وامدار تجربه­ای مقدم بر خود یعنی تجربه “ب” است. آنگاه سوال می­شود که ارزش و اعتبار آن تجربه از کجا آمده است؟ از تجربه‌­ای دیگر یا به نحو پیشینی؟ اگر هر تجربه‌­ای وابسته به تجربه­ی دیگری مقدم بر خود باشد به تسلسل می­‌انجامد و در نتیجه هیچ تجربه‌­ای اثبات‌­پذیر نیست؛ مگر آنکه حکم به اصالت و اعتبار معرفت­‌شناختی تجربه به نحو ماتقدم شود و این خود حکمی فلسفی و فراتجربی است. از آنچه گذشت روشن می­شود که علم باوری رویکردی فلسفی، پیشینی، غیر علمی، غیر تجربی و خودشکن است. بدون شک این گزاره که تنها شناخت معتبر معرفت علمی است و تنها داور در حوزه معرفت دانش تجربی است، خود یک داوری و معرفتی علمی نیست؛ بلکه اعتبار انحصاری معرفت علمی را به صورت یک پیش­فرض مقدم بر تجربه می‌­پذیرد و در نتیجه به حکم خود مردود، فاقد اعتبار و خارج از عرصه معرفت است.
  2. محدودیت‌­های علم؛ دانش تجربی اگر چه در توصیف روابط پدیده‌­های طبیعی و فرایندهای حاکم بر آنها توفیقات خوبی کسب کرده و بر توانایی‌های بشر در استفاده از مواهب طبیعی جهان موثر بوده است، در عین حال محدودیت‌های فراوانی هم دارد. از این جمله است: (۱) ناتوانی در تبیین نهایی جهان.[۵] (۲) فقدان توان توصیف ماهیت ذهنی تجربه[۶] (۳) نارسایی در تبیین اختیار و نسبت آن با جبر علی، (۴) ناکامی در تبیین اخلاق و ارزش‌های متعالی انسانی. اموری از این قبیل از عهده علوم تجربی صرف خارج است، از این روی پیگلیوچی گستراندن علم به چنین حوزه‌­هایی را رویکردی معیوب دانسته که باعث می­‌شود علم از معنای اصلی خود تهی شده و از دو جهت برای علم زیانبار است: یکی به لحاظ درونی که درکی نادرست از علم و کاروبار علمی را سبب می­‌شود. دو دیگر از جهت بیرونی که اعتبار عمومی علم و درک عمومی از آن را مخدوش می‌­سازد.به نظر وی این مساله برای خود الحاد نیز زیان‌بار است، چرا که آن را از بن­مایه های فلسفی تهی کرده، علم را به جای فلسفه می­نشاند و بر تار عنکبوت لانه می‌­سازد.[۷]

 

[۱] Internet Encyclopedia of Philosophy, Naturalistic Epistemology.

[۲] Jose Ignacio Galparsoro, and Alberto Cordero, “Introduction: Naturalism and Philosophy”, in Jose Ignacio Galparsoro, and Alberto Cordero (eds.), Reflections on Naturalism, Rotterdam: Sense Publishers, 2013, p. 1.

[۳] Haught, John (2006). Is Nature Enough? Meaning and Truth in the Age of Science, Cambridge, Cambridge University Press. P. 4-5.

[۴]. A Priori.

[۵] See: John Lennox: Can Science Explain Everything?

[۶]See:  Thomas Nagel, Mind and Cosmos: Why the Materialist Neo-Darwinian Conception of Nature is Almost Certainly False, Oxford: Oxford University Press, 2012, p. 18.

[۷] See: Massimo Pigliucci, “New Atheism and the Scientific Turn in the Atheism Movements”, Midwest Studies in Philosophy, vol. 37, no. 1, September 2013, p. 142-153.