محمد حسن شاهنگی
عضو شورای علمی گروه ادبیات اندیشه پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
در ابتدای انقلاب طیفی از آثار سینمایی سوژه ظلمستیزی را در دستور کار خود قرار دادند؛ یکی از مصادیق ستم در آن سالها در مدل ارباب-رعیتی مشهود است؛در این مدل فردی که دارای قدرت و ثروت است، به زیردست خود زورگویی میکند و او را تحتفشار قرار میدهد؛مثلا در فیلم«خاک و خون»(ساخته کامران قدکچیان)شخصیت اسد(سرمایهدار روستا)، دهقانی به نام کاکخان را مورد آزار قرار میدهد تا زمینش را برای احداث جاده کارخانه به او واگذار کند.در این فیلم ارباب به روستاییان ستم میکند و یک روستایی علیه او قیام مینماید و روستاییان دیگر در این راه با او همراه میشوند؛این فیلم حاوی مولفههای ارزشمند شجاعت و حمیت است.در این مدل از ستم بالادستیها، جان فرودستان به لبشان میرسد و قیام میکنند. آنها در این راه البته قربانی هم میدهند، اما در انتها پیروزی با مردم است.
یکی از نمونههای عینی استبداد داخلی در تاریخ کشورمان، حکمرانی ظالمانه خاندان پهلوی است؛ بیدادگریهای رژیم ستمشاهی بهطور صریح در برخی آثار سینمای ایران نمود داشته است؛ بهعنوان مثال داستان فیلم«ای ایران»(ساخته ناصر تقوایی) از این قرار است: در بحبوحه انقلاب، گروهبان مکوندی به ماسوله میرود و در منطقه تحت نفوذش، حکومت نظامی اعلام میکند. کسبه بازار، معلم ها و دانش آموزان مدرسه با او مقابله میکنند؛ همزمان با فرار شاه از کشور، مردم به پاسگاه تحت فرماندهی مکوندی، هجوم می برند و بساطش را به هم میریزند. مکوندی سمبل نظام طاغوتی حاکم بر کشور است که به جای حل مشکل، تنها به سرکوب و تهدید مردم می پردازد.
در دهة۵۰ خورشیدی، فیلمهایی همچون«پستچی»، «گوزنها»، «دایرة مینا»، «سفر سنگ» و… راه انتقاد نرم و ملایم از رژیم شاه را باز کردند. همراه با شکلگیری حرکتها و مبارزات پنهان سیاسی و تحت تأثیر آنها، سینمای ایران نیز از مسیر انفعالی خود فاصله میگیرد و در عمل با سه فیلم «گاو»، «قیصر» و «آرامش در حضور دیگران» وارد حوزة اجتماع و سیاست میشود. در حقیقت سینمای ایران در طول ۵ سال، در فاصلة سالهای ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۱ مسیری را پیمود که در طول ۴۰ سال گذشته نپیموده بود. فیلم «گاو» را میتوان نقطه عطفی در تاریخ سینمای ایران به شمار آورد. چرا که با وجود زیر پانهادن تمامی عوامل پولساز سینمای بازاری، با استقبال فراوان روبهرو شد. شمایل فقیرانه و منحطی که فیلم «گاو» در اوج شعارهای «تمدن پهلوی» از روستا ترسیم میکرد، بهویژه با توجه به زبان نمادین آن، چنان نامتناسب با اهداف حکومت بود که دستگاه سانسور سازندگان فیلم را مجبور ساخت که در عنوانبندی تصریح کنند که وقایع این فیلم، در دوران قبل از انقلاب شاه و ملت رخ داده است! فیلمهای این دوره که دارای مضامین اجتماعی بودهاند، در ایجاد جنبش در مردم علیه حکومت تأثیر گذاشتند. این گونه فیلمها تحتتأثیر خفقان سیاسی و فرهنگی پس از سال ۱۳۴۲ و شکلگیری رویکردهای تحولخواهانه در میان نیروهای سیاسی به ویژه دانشجویان، به گسترش روحیة اعتراضی و انقلابی در جامعه کمک نمودند.
یکی از مهم ترین نمادهای مقابله با استبداد خارجی در ایران، به موضوع کاپیتولاسیون باز میگردد؛ فیلم«ریشه در خون»(ساخته سیروس الوند) با همین موضوع ساخته شد. پس ازانقلاب تفکر مبارزه با استبداد خارجی حضور پر رنگتری در سینمای ایران به خود گرفت و تقویت شد؛ به عنوان نمونه در فیلم«موج مرده»(ساخته ابراهیم حاتميكيا)،فیلمساز، قهرمانش را در برابر كساني به تصوير می کشد كه در فكر سازش با آمريكا(به عنوان مظهر ظلم و استبداد) هستند.
گاهی اوقات ظلم دستگاه حاکمیتی و اجزای مختلف آن دستاویز فیلمساز میگردد؛ با این رویکرد آثار زیادی ساخته شده است؛ بهعنوان نمونه فیلم «آقاي اسميت به واشنگتن ميرود» (ساخته فرانك كاپرا)حكايت يك روستايي سادهدل بهنام جفرسون اسميت(با بازي جيمز استوارت) است كه مقابل سياستمداران فاسد آمريكايي ميايستد و در نهايت به پيروزي ميرسد. در فیلم جي.اف.ك(ساخته اليور استون)یک دادستان ميكوشد تا پرونده قتل جنجالبرانگيز جانافكندي را بازخواني كند و به اين نتيجه برسد كه سيا او را قرباني كرده است…
در طول تاریخ ملل، رهبران و چهرههای بسیاری بودهاند که تلاش کردهاند با استبداد خارجی مقابله کنند؛ یکی از مطرح ترین این افراد گاندی است که برای رهایی از یوق استعمار در شبه قاره هند فعالیت نمود. فیلم«گاندی»(ساخته ریچارد آتنبورو) برهههایی از زندگی این شخصیت را به تصویر میکشد. شخصیتهای استبدادستیز در میان ملل جهان کم نیستند؛ تکتک این افراد میتوانند دستاویزی برای ساخت یک اثر سینمایی مستقل گردند.