به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، کرسی علمی- ترویجی با موضوع “بنیادهای نظری بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی“ توسط گروه سیاست پژوهشگاه با همکاری اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی موسسه آموزش عالی طلوع مهر یکشنبه شب ۱۷ بهمن ماه ۱۴۰۰ در قم برگزار شد.
در ابتدای کرسی علمی حجت الاسلام والمسلمین محسن مهاجرنیا عضو هیات علمی گروه سیاست پژوهشگاه و ارایه دهنده بحث پیرامون آیندهپژوهی گفت: مراد کنونی بنده از بنیادهای نظری، آیندهپژوهی انقلاب اسلامی است. در آیندهپژوهی، دو دیدگاه داریم: ۱. آیندههای ممکن بدون هیچ پیشفرضی؛ ۲. آیندهپژوهی براساس پیشفرض که نگاه هنجاری دارد؛ یعنی آینده مطلوب را براساس پیشفرضها ترسیم میکند نگاه رهبری از نوع دوم است.
وی گفت: بیانیه گام دوم خواه به مثابه مانیفست انقلاب یا به مثابه فلسفه سیاسی انقلاب اسلامی یا رویکردی آینده نگرانه به انقلاب یا از سنخ سیاستنامه حکومتی یا اندیشه انقلاب یا هر چیز دیگر مبتنی بر بنیادهای نظری، اعتقادی وعلمی است که برای بیانیه نقش چرایی،اقناعی،مشروعیت آفرینی، توجیه کنندگی،افق سازی ، جهت دهندگی، و انسجام بخشی دارند.این نوشتار درصدد تبیین همه ابعاد و مبانی هستی شناختی ، انسان شناختی ، فطرت شناختی،اخلاقی نیست.
مهاجرنیا افزود: دغدغه این نوشتار تمرکز بر دو رکن اصلی بیانیه یعنی « راه طی شده» که رویکرد افتخار به گذشته انقلاب را در بیانیه باز کرده است و دوم «مسیرطی نشده» که امید به آینده را در افق تمدن سازی نوین اسلامی گسترانده است. در متن بیانیه با مرور تجربهی ۴۰ ساله انقلاب اسلامی در گام اول تصریح شده که انقلاب «وارد دوّمین مرحلهی خودسازی و جامعهپردازی و تمدّنسازی شده است». گام دومی که باید در چارچوب روند «نظریهی نظام انقلابی» در گام اول با «تلاش و مجاهدت جوانان ایران اسلامی» بهسوی تحقق آرمانِ «ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی» برداشته شود. تبیین متن بیانیه به ضمیمه قصداعلامی مؤلف آن، صاحب این قلم را به خوانش متن به مثابه « راهبردآیندهنگاریانقلاب» و «کشف مبانی نظری آینده پژوهی» برانگیخت.
عضو هیات علمی گروه سیاست پژوهشکده نظام های اسلامی همچنین گفت: تأمل در متن بیانیه نشان می دهد که از یک سیر منطقی براساس روش آینده نگاری برخوردار است توجه به الزامات این روش در ترسیم اهداف راهبردی انقلاب اسلامی و یادآوری رسالت انقلابی به مخاطبان آنها را آماده می کند تا در فراز و نشیب آینده انقلاب اسلامی با عنایت به تجربه آنچه خود را برای آینده ممکن آماده کنند. احصاء دستاوردهای چهار دهه گذشته در کنار کاستی های آن ، چشم انداز بلند مدتی را در افق آینده ترسیم می کند. با این مقدمه درصددیم تا پیام اصلی بیانیه گام دوم را بر مبنای نظریه «مارتا لیزی» از متفکران برجسته آینده پژوهی بازخوانی نمائیم و نشان داده شود که پیش فرض های آینده پژوهی یکی از بنیادهای نظری این بیانیه است.
مهاجرنیا تصریح داشت: مبناگروی در مطالعات دینی ضمن آنکه فراخوانی به توحید است به جامعيت، كمال، جهانی بودن دین برای اداره زندگی دنیوی و اخروی انسانها هم عنایت دارد. اساس این رویکرد پذیرش دوگانه بنا و مبنا است. بر اساس این اصل مسلم، نظریههای پژوهشی محصول، معلول و روبنای یک سری پیش فرضها و اصول مسلم و باورهایی است که در پس آنها پنهان هستند تا آنجا که میتوان گفت که هر پژوهش دینی بر مدارآن اصول و باورهاي بنيادي است. پیش فرضهای بنیادین، زیرساختهای نظری¬ و اساس نظریه های علمی، اعتقادی، معرفتی و اندیشههای بشری هستند ومستقیم یا غیر مستقیم در تولید نظریه اثر گذارند و انواع مبانی نسبت به مسائل خود، نقش علّی، چرایی و افق سازی و توجیه کنندگی دارند.
وی همچنین در پایان نکات ذیل را بیان کرد:
- ادوار و تبار این بیانیه چیست؟ این بیانیه که پیشرانهای انقلاب را توضیح میدهد به گذشته و تبار خود نیز بازمیگردد؛
- ارزشها و آرمانها تشریح شده و در آیندهسازی انقلاب اسلامی کدامند؟
- محیطه آینده انقلاب اسلامی چگونه به تصویر کشیده میشود؟
- پیشرانهای آینده این انقلاب کدامند؟
- تصویر برچسته آینده انقلاب اسلامی چیست؟
- چگونه اهداف بیانیه قابل تحققاند؟
- آینده جذاب، برای نهادینهسازی بیانیه چگونه صورت گرفته است؟در ادامه، دکتر حسین رمضانی، رییس مرکز مطالعات پیشرفت و تمدن به عنوان نخستین ناقد، نقدهای خود را به شرح زیر ارایه کردند:
باید بین آیندهنگری، آیندهپژوهی و آیندهنگاری، فرق بگذاریم؛ آیندهنگری (حزم) یعنی توجه به نتایج فعل کنونی؛ آیندهپژوهی یک دانش است مبتنی بر یک روششناسی که البته سناریوهای مختلفی هم مطرح میکنند. آیندهنگاری به نوعی بعد از آیندهپژوهی رخ میدهد؛ کُنش اجتماعی است برخلاف آیندهپژویه یک کنش فنی است. آیندهنگاری کار راهبران و مدیران اجتماعی است و باید هم زبان بین کنشگران درست کند. آیندهنگاری بیشتر ارادهگرایانه است. کنشی است روایتی، در واقع روایت میکند آینده از نگاه خودش؛ لذا نمیتوانید روایت را بدون گذشته و اکنون ترسیم کنید. بر این اساس، بیانیه گام دوم، آیندهنگاری است نه آیندهپژوهی.
همچنین در ادامه حجت الاسلام والمسلمین محمد ملکزاده عضو هیات علمی گروه سیاست پژوهشگاه نیز به عنوان دومین ناقد این کرسی ترویجی، گفت: عنوان نشست بنیادهای نظری بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی اعلام شده اما مباحث غالبا پیرامون آیندهپژوهی بیانیه گام دوم و ترسیم چشمانداز آینده مطرح شد. این دو متفاوت از هم میباشند. حتی بنیادهای نظری اینده پژوهی هم در مباحث مطرح نشد.
وی افزود: تلاش شد پیام اصلی بیانیه گام دوم بر مبنای نظریه مارتا لیزلی بازخوانی شود. طبعا این روش در خصوص عنوان اعلامی نشست «بنیادهای نظری بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی» خیلی کاربردی ندارد. مگر اینکه بخواهیم صرفا در خصوص اینده پژوهی بحث کنیم که باز در مباحث میبنیم که از این روش به درستی استفاده نشد و بیشتر از روش توصیفی استفاده شد. ضمن اینکه اصولا باید توجه داشت که نظریات غربی محصول و معلول یکسری پیش فرضها و باورهایی است که در درون ان نظریات نهفته است. مبنای مهم بیانیه گام دوم بر اساس دین و بر مبنای اعتقادات دینی است و ریشه در باورهای توحیدی دارد. در مطالعات و پژوهشهای دینی، مبانی اعتقادی مشروعیت بخش مسائل آن هستند که عمدتا با نظریات غیر دینی قابل تفسیر نمیباشند.
محمد ملک زاده همچنین در نقد مباحث طرح شده پیرامون آینده پژوهی تصریح داشت: غالب مباحث مطرح شده بر اساس مراحل ۷گانه نظریه مارتا لیزلی، صرفا توصیف وضعیت موجود است و خیلی در چارچوب آینده پژوهی و تبیین مبانی نظری ان نمیگنجد. مثلا مرحله اول یعنی «برهههای مهم تاریخی انقلاب اسلامی تصریح شده در بیانیه» ربطی به آینده پژوهی ندارد. یا مرحله دوم که تبیین و تشریح ارزشهاست گفته شد ارزشهایی که سبب پیروزی انقلاب شد در آینده هم خواهد بود….! این دارای نکته جدیدی نیست و آینده پژوهی خاصی در ان دیده نشده و مبانی نظری هم مطرح نشده است. در مرحله سوم «به تصویر کشیدن محیط ایده ال و متفاوت از محیط کنونی» باز آینده پژوهی خاصی ندارد. اینکه بگوییم محیط اینده بسیار متمایز از محیط فعلی است صرفا یک نوع امید دادن به آینده بهتر است. اما اینکه چگونه ان محیط متفاوت تحقق خواهد یافت بحثی نشد. در مرحله پنجم که «برجسته سازی تصویر آینده» بود باز در آن نه آینده پژوهی دیده میشود و نه به بنیادهای نظری اشارهای شد. بنابراین مراحلی که سعی شد ذیل مراحل هفت گانه نظریه آینده پژوهی نظریه دیزلی قرار بگیرد به نظر به درستی قرار نگرفت.
وی همچنین پیرامون چیستی بنیادهای نظری بیانیه گام دوم افزود: در مجموع اگر بخواهیم در چارچوب نشست یعنی بنیادهای نظری بیانیه گام دوم بحث کنیم من فکر میکنم سه رکن رهبری، مکتب و مردم، یعنی همان سه رکن اصلی انقلاب اسلامی را میتوان به عنوان مبانی نظری بیانیه گام دوم مورد مطالعه قرار داد.
عصاره فلسفه سیاسی انقلاب اسلامی را میتوان بر پایه مشروعیت تبیین کرد که مشروعیت سایر نظام های سیاسی اعم از سلطنتی مارکسیستی لیبرالیستی و غیر اینها را زیر سوال میبرد و مشروعیت مبتنی بر مبانی دینی اسلام ارائه می دهد. البته از دیدگاه رهبری ارزشها، اصول انسانی و اخلاقی موجود در بیانیه دارای وجه مشترک جهانی است و قابل تطبیق بر همه جهان. یعنی از این ارزشهای جهانی یک سبک زندگی استخراج میشود که در همه جا قابل پیاده کردن است. در واقع مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم به دنبال ارائه فلسفه سیاسی جهان شمول است که هسته مرکزی آن جامعه شیعی با بستری جهانی میباشد. در همه جهان حکومتها سعی میکنند مشروعیت خود را از مردم بگیرند ولو تظاهر به این امر بکنند اما در انقلاب اسلامی مردم دارای جایگاه واقعی هستند. در تصویر مشهوری که در رسانههای مختلف بازتاب زیادی هم داشت، حرکت رو به جلو و آغاز دهه پنجم انقلاب اسلامی به تصویر کشیده شده است. رهبری در کنار قشرهای مختلف مردم اعم از زنان و مردان، روحانیون و بسیجیان، کارگران، پزشکان و پرستاران، مهندسان، ورزشکاران، فرهنگیان و هنرمندان، دانشجویان و … دیده میشوند. حتی پرچمداری زنان مسلمان هم مشاهده میشود. این خود حاوی همان پیام انقلاب اسلامی و تبیین مبانی آن است که زنان و مردان دوشادوش هم ذیل پرچم اسلام و رهبری ولی فقیه نهضت را شروع کردند و در گام دوم هم همین روند ادامه خواهد یافت.