به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به همت گروه فرهنگ پژوهی و در راستای برگزاری همایش «بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور»؛ چهارمین نشست علمی با عنوان «الزامات عملیاتی در بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی» با ارائه دکتر حسین رمضانی، حجتالاسلام محمدحسن محرمی، حجتالاسلام سیدحسین حسینی به دبیری دکتر سیدحسین فخرزارع و حضور اعضا شورای علمی گروه فرهنگپژوهی و اعضای شورای علمی مرکز مطالعات پیشرفت و تمدن پژوهشگاه روز چهارشنبه ۲۰ بهمن سال جاری به صورت حضوری و مجازی برگزار گردید.
در ابتدا دکتر حسین رمضانی، رئیس مرکز مطالعات پیشرفت و تمدن پژوهشگاه، با اشاره به عنوان نشست «الزامات عملیاتی در بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی» اظهار کرد:
در زمینة عملیاتی شدن بازسازی ساختار فرهنگی چندین الزام مهم وجود دارد که بدون توجه به آنها نمیتوان تحول و دگرگونی چندانی را در حوزة فرهنگ و ساختار فرهنگی کشور شاهد بود. اولین الزام در این مورد، فهم خود حقیقت فرهنگ است که به مثابة امری فعال و پویا، ظهور معنایی عقلانیت یک قوم در بستر تاریخ و در گذر زمان است. در این زمینه باید بصیرت دقیقی نسبت به امر فرهنگ و کنشگران فرهنگ داشت که مسلماً در این میان بحث گفتوگو از اهمیت فراوانی برخوردار میباشد. الزام دوم، فهم مسئلة عینیتیابی فرهنگی و لزوم برخورداری از نگرش فرهنگی است که زیست جهان انسانها را نشان میدهد. مسلماً بدون درک فرهنگی نمیتوان انتظاری از هیچ طرح سیاسی، امنیتی، اقتصادی و غیره که منجر به پیشرفت شود داشت. الزام سوم، حفظ، صیانت و پرورش فرهنگ در چارچوب هدایت دینی است. کنشگر فرهنگی باید تمام مسیر و کنشهایش نه صرفاً به شکل تنزیهی بلکه بهصورت ایجابی و تاسیسی در قالب شریعت و قانون اسلامی شکل بگیرد. الزام چهارم اینکه در سه عرصة حفظ، صیانت و پرورش فرهنگ، باید ایجاد همبستگی و پیوستگی میان دولت و ملت برقرار باشد که لازمة آن توجه به الزام دیگر را رقم میزند و آن عنایت به منزلتهای مختلفی که در جامعه وجود دارد براساس ارزشهای اسلامی است و نهایتاً الزام ششم برخورداری از نگرش جامع به حوزهها و موضوعات فرهنگی است. براساس این الزامات، باید نگرش راهبردی و صحیحی را شناسایی کرد که مبتنی بر نقشة جامعی بهتوان مسیر مشخص فرهنگی را ریلگذاری کرد.
در ادامه حجتالاسلام دکتر غلامحسن محرمی، عضو هئیت علمی پژوهشگاه، مباحث خود را تحت عنوان «نحوه تحقق هدف فرهنگی» ارائه نمود و خاطر نشان کرد آسیبهای زیادی در جریان فرهنگی کشور وجود دارد که ساختار فرهنگی کشور را دچار آسیبهای جدی نموده است. این آسیبها ما را با دو چالش جدی مواجه کرده است؛ اول اینکه هدف وجود انقلاب تعالی بشر بود نه صرفا ترقی و توسعهها ابزاری که این هدف متاسفانه گاه به انحراف میرود و دوم اینکه مسیری که ما را در عرصههای مختلف بهویژه حوزة علم به این هدف میرساند و در ابتدا بر اساس الگوی اسلامی طراحی شده بود، دچار وارونگیهایی شده است. ایشان برای حل این دو معضل جدی گفتند تا گفتمان اصلی حاکم بر عرصههای مختلف براساس عدالت اجتماعی و سعادت بشری تغییر پیدا نکند نباید هیچگونه انتظاری را در تحول و بازسازی نظامات مختلف از جمله نظام فرهنگی جامعه داشت.
در پایان حجتالاسلام و المسلمین دکتر سید حسین حسینی مطالب خود را تحت عنوان «آسیبشناسی و نقد ساختار فرهنگی» ارائه کردند. ایشان پس از طرح مسئلة مورد بحث و بیان چارچوب مفهومی آن و نیازمندی حوزه فرهنگ به مباحث نظری و بنیادهای فلسفی علم فرهنگ و روششناسی مطالعات فرهنگی و غیره، به ذکر هشت چالش مهم در مسیر بازسازی ساختار فرهنگی پرداختند: نخستین چالش، مشکل تعریف مفهوم فرهنگ بهعنوان امالمفاهیم و فهم عناصر آن است. اگر تفکیک درستی در مفاهیم و مصادیق و عناصر مرتبط با فرهنگ صورت نگیرد با مشکل عدم تمایز مواجه خواهیم بود و مرزبندی دقیقی را از فرهنگ و غیر فرهنگ و نیز با نافرهنگ نخواهیم داشت. چالش دوم، فقدان یا ضعف کارهای بنیادی و نظری است. نیازمندی حوزه فرهنگ به مباحث نظری و بنیادهای فلسفی علم فرهنگ و روششناسی مطالعات فرهنگی و انسانشناسی فرهنگی و غیره از استلزامات اساسی حوزة فرهنگ است. سومین چالش که ریشه در ذات فرهنگ دارد فقدان یا کمبود نگاه سیستمی به فرهنگ است. اینکه ما با چه مدل و الگویی باید به تحلیل فرهنگ بپردازیم و مطالبات فرهنگی جامعه را بیان کنیم، به نظر میرسد نیازمند یک نگاه سیستمی هستیم؛ در غیر این صورت ما به نگاههای مقطعی و ذاتگرایانهای دچار خواهیم شد که ما را از چندضلعی دیدن فرهنگ محروم میکند. چالش چهارم کمی نگریستن فرهنگ است. فرهنگ و فعالیتها و کنشهای فرهنگی را هرگز نمیتوان با معیارهای عددی و کمیتی از جمله میزان مشارکت مردم در مراسم مذهبی و تعداد مساجد و حسینیهها و شرکت در مناسک و غیره وزندهی کرد، زیرا ما را دچار نوعی ظاهرگرایی دینی میکند که مخاطرهانگیز است. چالش پنجم فقدان یا کمبود رویکردی متودیک و تمدنی و نظریهپردازانه به مقوله فرهنگ است. نگاههای موجود عمدتاً علمی و روششناسانه نیست و نگاه تمدنی بر آن حاکم نمیباشد. در امتداد این چالش، به چالشدیگری میرسیم و آن نیازمندی به نظریه فرهنگ است. ما به درستی چارچوب متعین فرهنگی را هنوز نتوانستهایم ترسیم کنیم و نظریه فرهنگی جامع متناسب با زیست بوم خودمان را ارائه نماییم. خطر تجزیه فرهنگی و انفصال ارتباط سیستماتیک و یا حتی ارتباط سنتی و غیرسازمانی در مورد گروههای اجتماعی، جوامع فکری و حتی اصناف، از آسیبهای مهم دیگر است که به عقیده برخی فرهنگپژوهان امروزه نشانههایی از آن در جامعه رخ نموده است و در حال تکثیر میباشد و نهایتا چالش هشتم که مشکل پیداکردن راهحل است که در این راستا هم شاهد مدیریت فرهنگی مناسب نیستیم و هم نقشههای متناقضی در این مورد وجود دارد که چالش را عمیق میکند و به نظر میرسد وحدت فرهنگی از راهحلهای در این زمینه است که البته نیازمند نظریههای فرهنگی، نقد نظریههای موجود و دانشهای جدید انسانی اسلامی هستیم. بدیهی است بدون مرتفعکردن این چالشها هرگز نمیتوان سخن از دگرگونی و بازسازی ساختار فرهنگی و تمدنسازی به میان آورد.
لازم به ذکر است نشستهای مختلف این همایش به همت گروه فرهنگ پژوهی با همکاری گروههای علمی پژوهشگاه برگزار میشود و همایش مزبور (بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور) در اسفند ماه سال جاری با حضور، ارائه و سخنرانی توسط صاحبنظران حوزه فرهنگ برگزار خواهدشد.