به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، کرسی علمی- ترویجی با موضوع “دلالت های بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی در تدوین برنامه هفتم توسعه جمهوری اسلامی ایران(با تمرکز بر حوزه فرهنگ)“ دوشنبه ۶ دیماه توسط مرکز مطالعات پیشرفت و تمدن پژوهشگاه برگزار شد.
در این کرسی علمی، جناب آقای مهدی جمشیدی به عنوان ارائهدهنده و حجت الاسلام دکتر مصطفی جمالی به عنوان ناقد حضور داشتند.
در ابتدای بحث آقای مهدی جمشیدی عضو هیأت علمی گروه فرهنگ پژوهی پژوهشگاه دو نکته را متذکر شد یکی استفاده از لفظ توسعه بود ایشان متذکر شد که استفاده از کلمه توسعه با توجه به این که دارای بار معنایی خاص وحاکی از مبانی فلسفی خاصی می باشد به جا نیست و باید به جای این کلمه از کلمه پیشرفت استفاده نمود همچنان که مقام معظم رهبری در سخنرانی های متعدد خود از این کلمه استفاده کرده و همگان را به جهت تفاوت مهم ماهوی و معنایی این کلمه با مفهوم توسعه، به استفاده از این کلمه تشویق نموده اند.
در ادامه ایشان کلمه تدوین را مناسب ندانسته وبا توجه به اینکه از لحاظ فرهنگی برنامه ریزی و نظام تصمیم گیری کشور نیاز به بازسازی وبذل توجه اساسی دارد استفاده از کلمه تدوین نمیتواند حق مطلب را ادا کند.
ایشان استفاده از بیانیه در امر برنامه ریزی را دارای سه لایه دانست:
لایه اول: استخراج مسئله
لایه دوم: نظریه و سیاست به معنای عام
لایه سوم: بعد انضمامی و عینی تر مسئله (بعد تقنینی)
ایشان در ادامه در حوزه اخلاق و معنویت اشاره به چند دلالت مستفاد از بیانیه نمود:
۱- جهت دهندگی اخلاق و معنویت نسبت به همه شؤون زندگی و اینکه اخلاق و معنویت باید روح حاکم بر تمامی مناسبات و روابط فردی و اجتماعی و متعاقبا امر برنامه ریزی باشد و نیز نیاز مبرم به توجه به ابزارهای فرهنگی در حوزه های مختلف که با اصالت تر و دارای اثر عمیق تر و با ثبات تری هستند.
۲- معنویّت و اخلاق نیازِ اصلیِ جامعه هستند؛ بهطوريکه بودنِ آنها، جامعه را حتّی با کمبودهاي مادّي، »بهشت« میسازد و نبودنِ آنها، حتّی با برخورداريِ مادّی جهنّم میآفریند که این فراز دال بر نقش علّی فرهنگ میباشد و فرهنگ اهرم نهایی و تعیین کننده در مناسبتهای اجتماعی و فردی است. که متاسفانه رویکرد فرهنگی در برنامههای توسعه اثر کمرنگ و حضور بی رمقی دارد.
۳- توجه به این نکته که دولت اسلامی باید از اساس به دنبال هدایت جامعه باشد و هرچند وظیفه اصلی گسترش و رشد فرهنگی بر عهده عموم مردم و اجتماع است ولی بدون کمک و هدایت دولت عملا ممکن نیست.
۴- با توجه به اصالت دادن و مقدم دانستن فعالیتهای اجتماعی و مردمی در امر فرهنگ در مقایسه با فعالیت های دولتی و حکومتی در متن بیانیه، چه بسا (حداقل به عنوان احتمال) میتوان به تقدم امور اجتماعی نسبت به امور سیاسی در دیدگاه رهبر معظم انقلاب پی برد. در نظر رهبر معظم انقلاب حکومت اسلامی نه به مانند حکومتی تمامیت خواه و کنترل کننده تمامی امور فرهنگی است و نه به مانند حکومتی سکولار مسلک و بی توجه به امر فرهنگ در جامعه.
۵- درست است که در فرمایشات رهبر معظم انقلاب رویکرد استفاده از تماما فشار و زور و تحکم در امر فرهنگ نفی شده و بیفایده دانسته شده ولی این امر دلیل بر نفی هرگونه امر سلبی در مسئله فرهنگ نیست و همچنان در پارهای از موارد باید به جنگ و ستیز عوامل مخرب فرهنگی رفته و از ابزار تقنین و تحکم استفاده نمود. همچنین فعالیت فرهنگی هوشمند و هدفمند باید در اولویت برنامه ریزی و تدوین برنامه های فرهنگی باشد.
۶- عملکرد رفتاری حاکمیت خود دارای اهمیتی وافر است. یعنی حکام و دست اندرکاران حکومت اسلامی خود باید ملتزم و متلبس به معنویت و اخلاق لازم باشند. چنان چه در بخش ابتدایی فرمایشات ایشان به تاثیر گسترده معنویت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران در تحول فرهنگی مردم اشاره شده است. متاسفانه در مقوله برنامه پیشرفت (و پیش از این برنامه های توسعه) چاره ای موثر برای این امر اندیشیده نشده است.
در ادامه کرسی جناب آقای جمالی با تشکر از مطالب ارزنده جناب آقای جمشیدی ابراز داشت که با عمده مطالب ایشان موافق هست ولی با این وجود نیاز به خاطر نشان کردن نکاتی چند میباشد:
در راستای جایگاه فرهنگ در اسناد و برنامههای مختلف و حضور فرهنگ در مجموعه ها و اندیشکده ها و نهادهای تصمیم ساز و تصمیم گیر باید خاطر نشان کرد که از فرهنگ آن جایگاه و اهمیت و نمود شایسته را در این گستره متاسفانه نمیبینیم. به نحوی که در سند الگوی پیشرفت که رهبری از نخبگان و مجامع نخبگانی برای بررسی این سند استنصار نمودند چه میزان از فرهنگ و اولویت های فرهنگی مشاهده میشود؟
باید از مباحث کلی به سرعت عبور کرد و متاسفانه نوعی بودن در دور باطل بین نخبگان فرهنگی و سرگردانی و سرگشتگی در عرصه مدیریت و برنامه ریزی فرهنگی مشاهده میشود. متاسفانه کم کاری خیلی شدیدی در حوزه فرهنگ مخصوصا در بین حوزه های علمیه که یکی از متولیان مهم امر فرهنگ هستند مشاهده میشود و آن حلقه میانی در مقوله فرهنگ و امت نخبگانی متاسفانه کم کاری کرده و کار بایسته و مکفی در این زمینه انجام نگرفته است.
چنان چه متاسفانه در برنامه های توسعه قبل نیز شاهد بودیم بخش فرهنگ حضوری فرعی داشته و به عنوان زیر مجموعه بخش خدمات در برنامه تعریف شده بود که این روند در حقیقت تبدیل به الگوی برنامه ریزی توسط سازمان برنامه و بودجه شده بود.
مثلا در همین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت به صورت کلی و در بحث مبانی صحبت از ارزش ها و آرمان های دینی و انقلابی میشود ولی وقتی به قسمت تدبیرها و سیاست گذاری میرسیم اثری از این مباحث به چشم نمیخورد .
فرمایشات رهبری و این دست اسناد (بیانیه گام دوم) عمدتا به عنوان سخنرانی صرفا اخلاقی و حکیمانه در نظر گرفته میشود و در برنامه ریزی اثری از این بحث ها مشاهده نمیکنیم. در خیلی از زمینه ها دست ما از لحاظ نرم افزاری خالی است.فقدان نظریه دولت و نظریه پیشرفت و نظریه فرهنگ به عنوان مثال خلأ بسیار بزرگی است.
فعالیتهای فرهنگی عمدتا پراکنده و به دور از هم انجام میشود و همگرائی و هم فکری بین این مجموعه های مختلف متاسفانه مشاهده نمیشود و در این بحث ها پیشرفتی نمیبینیم.
بحث های مهندسی فرهنگ، مهندسی فرهنگی، پیوست فرهنگی که رهبری خیلی تأکید داشتند، فعالیت هایی در این راستا صورت گرفته ولی آن طور که باید و شاید به اطلاع همگان نرسیده و ما از فعالیت های یکدیگر خبر نداریم. خود این مباحث اگر بخواهیم برسیم به شاخص های فرهنگی و برسیم به مرحله عینیت چه قدر باید کار بشود در این راستا و متاسفانه کار زیادی انجام نشده است و فاصله زیاد است.
طبق فرمایشات مقام معظم رهبری علاوه بر مهندسی فرهنگ باید مهندسی فرهنگی صورت بگیرد. بعد از مهندسی فرهنگ که باید لایه های مختلف فرهنگ و انواع مختلف فرهنگ از قبیل فرهنگ عمومی فرهنگ بنیانی، فرهنگ تخصصی باید مدل فرهنگ را ایجاد کرد، منظور هندسه و شناخت مؤلفه ها و عوامل دخیل در فرهنگ شناخته شود.به یک معنا پیوست فرهنگی باید ذیل همین مهندسی فرهنگی باید تعریف گردد. مهندسی فرهنگی کاریست که باید از بالا به پایین سلسله مدیریت فرهنگی انجام شود ولی پیوست فرهنگی از پایین و در زمان کوتاه مدت تری باید انجام گیرد.
متاسفانه علی رغم تاکید رهبری که کار را باید در مقوله فرهنگ به پیش برد هنوز ما در یک سری کارهای کلی و ابتدایی به سر میبریم و پیشرفت چندانی نداشتیم.
بنده احساس میکنم که هنوز تا اجرا ما خیلی فاصله داریم، الان نگاه کنیم خود الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت چه قدر فاصله دارد با بیانیه گام دوم به نحوی که بعضی میگویند که چه بسا بهتر بود به جای الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت خود بیانیه گام دوم مطرح میشد.
در واقع ما نیاز به شبکه و جبهه ای فرهنگی داریم که با هماهنگی و مراوده فکری و فرهنگی و تخصص در حوزه های مختلف فرهنگی بتوانیم کار را در حوزه فرهنگ پیش ببریم.
سوال اصلی بنده از آقای جمشیدی این است که به چه نحو این نکات کلی که فرمودین باید در اسناد پایین دستی و عینیت و فضای اجرا به ظهور برسد و بتوان آن ها را عملیاتی و به صورت انضمامی اجرا نمود.
و همین طور باید طراحی شاخص های فرهنگی داشته باشیم که حداقل بتوانیم با کمی سازی و ملموس سازی وضع فرهنگی (با توجه به امکان و قدرت توضیح دادن واقعیت های فرهنگی) رصد مفید و کارائی در مسائل فرهنگی داشته باشیم که خوب بود ایشان به این موارد نیز اشارهای مینمودند.
آقای جمشیدی در ادامه نسبت به عرائض آقای جمالی نکاتی را بیان کرد:
با توجه به سطح عالی بیانیه و محدودیت بیانیه گام دوم(اگر بخواهیم صرفا به بیانیه گام دوم و نه همهی فرمایشات رهبری تمسک کنیم) عملا نمیتوان توقع بالائی برای استخراج و استنباط دلالت های دیگر و عینی تر داشت.
نکته دوم وجود اختلافات و تفاوت نظرات است که حتی میان نیروهای انقلابی جریان دارد، مثلا اینکه آیا از رویکرد سلبی در مدیریت فرهنگی استفاده کنیم یا خیر و یا اینکه استقلال ملی ترجیح دارد یا پیوستن به گستره خانواده جهانی.
نکته بعدی اینکه مباحث بنده که در این سطح پیشینی و مبنایی است و به این صورت عمدتا بحث شده به علت فقر کار و وجود نتائج واضح و قابل استفاده در این عرصه است.
عرض بنده اینست که من در حال اثبات این مسئله هستم که متاسفانه دیدگاه خیل عظیمی از مسئولان و دست اندر کاران نظام اسلامی با دیدگاه رهبری در مقوله فرهنگ تفاوت دارد و اصلا ایشان به اهمیت فرهنگ واقف نیستند.
الان یکی از اشکالاتی که در مجلس گرفتند به لایحه اصلاح فضای مجازی اینست که نگاه تهدید آمیز به فضای مجازی وجود دارد در حالی که این مطلب عینا نظر رهبری است و در این بیانیه هم به صورت مصرح ذکر شده است.
نکته سوم هم اینکه برنامه نویسان عمدتا نیروهای تکنوکرات و بروکرات و مهندسان هستند، که نگاه این افراد مشخص است که به چه نحو میباشد. فلذا متاسفانه باید گفت که ما در خیلی از ساحتهای فرهنگ متوقف باقی ماندیم و با توجه به فرمایشات رهبری ما نیاز به انقلاب فرهنگی در این زمینه داریم که از اساس بازسازی انقلابی و اساسی باید در این زمینه صورت بگیرد. شما الان ببینید اکثر فعالیتهای فرهنگی ما هوشمندانه نیست که رهبری دو بار در همین بیانیه بر این نکته تاکید کردند که باید فعالیتهای فرهنگی هوشمندانه باشد. کار هوشمندانه در حقیقت کاری است که هرچند معونه و بضاعت و هزینه کمتری دارد ولی به مراتب اثر بسیار بیشتر و نتایج گسترده تری را به دنبال دارد.
بنده از همه عزیزان و زمانی که در اختیار بنده قرار دادید تشکر میکنم و از آقای جمالی هم قدرانی میکنم و ان شاءالله که این مباحث هرچه بیشتر به پیش رود که نهایتا شاهد تشکیل دولت حقیقی اسلامی باشیم.