به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، حجتالاسلام والمسلمین محمد عابدی، عضو هیأت علمی گروه قرآنپژوهی پژوهشگاه، چهارم دی ماه در کرسی علمی «آسیبشناسی برداشت سیاسی از قرآن در حوزه قواعد بلاغی»، که از سوی گروه قرآن پژوهی پژوهشگاه برگزار شد، گفت: برداشتهای سیاسی از قرآن بر خلاف انواع دیگر برداشتها به دلیل اینکه با قدرت، سیاست و حکومت سر و کار دارد، دچار آسیبهای بیشتری نسبت به تفاسیر دیگر شده است؛ برخی از این آسیبها به حوزه معانی، ادبی و بلاغی مربوط هستند که استفاده نادرستی از قواعد ادبی شده و تفاسیر نادرست سیاسی را به تبعیت از آن شاهد هستیم.
وی اضافه کرد: فرض ما این است که برداشتهای سیاسی، آسیبپذیر هستند و برای اثبات آن از طریق نمونهها و بدون بررسی انگیزه افراد، اقدام کردهایم؛ مثلا مفسرین جریانات سلفی به خاطر ظاهرگرایی در تفسیر برخی قواعد ادبی مانند مجاز را به صورت کلی منکر هستند مانند ابن تیمیه و ابن قیم و …. ابن قیم گفته است که مجاز، طاغوت نخست است؛ جریان سلفی امروز هم وامدار جریان سلفی سابق است و برخی مانند شنقیتی و … قواعد ادبی را انکار میکنند و در اهل سنت هم تاثیرگذار هستند و این مسئله در آیات سیاسی پررنگتر است و به راحتی برداشتهای ما را با برچسب مجازبودن، زیر سؤال میبرند.
عابدی بیان کرد: بحث آسیبشناسی برداشتهای سیاسی از قرآن برای نخستین بار است که توسط بنده و در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در دستور کار قرار گرفته است و از حیث نوآوری، هم واجد این ویژگی است. مهمترین مفهوم در این بحث، برداشت سیاسی است، در تبیین برداشت سیاسی مثلا میگوییم در قرآن کریم آیه شریفه فرموده است: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ، اینکه ما براساس قواعد تفسیری اولیالامر را امام معصوم(ع) میدانیم، تفسیر است و برداشت سیاسی از آیه بعد از تفسیر انجام میشود؛ یعنی از این آیه برداشت میکنیم که «اطاعت مطلق از ولایت ولی امر غیرمعصوم(ع) مشروعیت ندارد» که این مطلب، برداشت متأخر از تفسیر است.
عضو هیأت علمی گروه قرآنپژوهی پژوهشگاه در تشریح برخی خطاهای ادبی، بیان کرد: یکی خطا به جهت غفلت از اقتضاء تکرار یا عدم تکرار واژهها است؛ برخی اوقات کلام و مقام اقتضاء دارد که چیزی تکرار شود و برخی اوقات عدم تکرار، این تکرارها و عدم تکرارها معانی جدیدی ایجاد میکنند که برخی مفسرین به آن توجه نکردهاند یا خودشان را به غفلت زدهاند. مورد دیگری انحراف در فهم اقتضاء تکرار واژهها است مثلا توجه داشتهاند که تکرار اقتضاء مقامی یا حالی خاص خود را دارد ولی اینکه این اقتضاء چیست، به انحراف رفتهاند.
نقش تکرار در آیات قرآن کریم
وی با بیان اینکه تکرار یکی از صنایع بلاغی است، تصریح کرد: مثلا در آیه يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ، اکثر مفسران متوجه تکرار اطیعوا شدهاند ولی چالش در علت تکرار و تأثیر آن در کلام الهی است و همین سبب برداشت غلط شده است؛ برخی گفتهاند تکرار به خاطر تأکید بر تبعیت از پیامبر(ص) است و قصد قرآن این است که بگوید حتما از پیامبر(ص) تبعیت کنید و اطاعت خدا و رسول یک چیز است. ابن عاشور بر این موضوع تاکید کرده و گفته است این تکرار، اهتمام به اظهار اطاعت از پیامبر(ص) است.
وی افزود: گروه دیگر میگویند تکرار برای دلالت بر لزوم اطاعت از حضرت در دو دسته احکام الهی و شخصی است؛ یعنی دو دسته احکام داریم، یکی دستورات خدا که پیامبر(ص) ابلاغ میکند و آن اطیعوالله است و دسته دیگر احکامی که خود پیامبر(ص) میگوید شخصی هستند و آیه درصدد بیان این نکته است که از دستورات شخصی پیامبر(ص) هم باید همانند دستور خدا تبعیت شود. بر این اساس، دستورات مدیریتی و سیاسی پیامبر(ص) هم در زمره احکام است.
عضو هیأت علمی گروه قرآنپژوهی پژوهشگاه با بیان اینکه آسیب دیگر عدم توجه به عدم تکرار واژه است، اظهار کرد: در جایی واژه تکرار نشده است و عدم تکرار دلیلی دارد،؛ مثلا در آیه ۳۶ احزاب، وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا؛ بحث اذا قضی الله مطرح است که مراد از قضی، قضای به تحکیم است یا امور حکومتی؛ مهدی حائری این اشکال را به آیتالله جوادی آملی وارد کرده است که قضی مرتبط با تحکیم(قضاوت بین دو یا چند نفر) است نه حکومت؛ در مقابل اینها، کسانی میگویند قضی به احکام حکومتی پیامبر(ص) دلالت دارد، در اینجا عطف رسول بر الله بدون تکرار واژه «قضی» این برداشت را به دست داده که واژه قضی معطوف به دستورات پیامبر(ص) و احکام ولایی و حکومتی است و بر مشروعیت الهی دستورات پیامبر(ص) تاکید دارد.
خطا در حصر
عابدی اضافه کرد: آسیب دیگر، خطا در شناسایی نوع حصر است، این خطا بسیار زیاد است، حصر یا واقعی و یا اضافی است، یعنی گاهی قرآن کریم، وظیفه پیامبر(ص) را منحصر در چیزی کرده است که این انحصار اضافی است و نه حقیقی مانند آیاتی که در انتهای آن «الا البلاغ، ان علیک الا البلاغ، و ما علینا الا البلاغ» آمده است؛ یعنی پیامبر(ص) هیچ وظیفهای جز بلاغ ندارد؛ این «هیچ وظیفه» امر نسبی است و نه اینکه کلا هیچ وظیفهای جز بلاغ نداشته باشد. در مقابل این دیدگاه، برخی معتقدند که ظاهر قرآن مؤید این است که پیامبر(ص) هیچ وظیفهای جز بلاغ ندارد و در نهایت داشتن حکومت از سوی پیامبر(ص) را هم نفی کردهاند. برخی تفکیک نبوت، سیاست و حکومت را از آیه برداشت کردهاند.
وی با بیان اینکه دکتر مهدی حائری در ذیل تعبیر «لست علیهم بمصیطر» آورده که وظیفه تو ابلاغ است و نه اعمال ولایت، گفت: اگر حصرهای این آیات حقیقی بود، فهم افرادی که دچار اشتباه شدهاند هم درست بود ولی چون حقیقی نیست، دچار این اشتباه شدهاند؛ اگر این حصرها را اضافی ندانیم، در این صورت تناقض در قرآن پیش خواهد آمد زیرا در یک آیه خداوند وظیفه پیامبر(ص) را فقط ابلاغ میداند و در آیات دیگر حصر بر دستوری دیگر.
توهم مجاز در اندیشه فخررازی
وی با اشاره به آسیب اضافهپنداری حصر، افزود: برخی موارد هم حصر اضافی نبوده ولی آن را اضافی پنداشتهاند، مثلا در آیه ۵۵ مائده «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ» فخررازی ابتدا ادعای شیعه را در مورد ولایت امیرالمؤمنین(ع) نفی کرده و معتقد است که «انما» در این آیه دال بر حصر نیست و به «انما»ها در دیگر آیات استناد کرده است.
وی افزود: آسیب دیگر هم توهم مجاز است. یعنی برخی اوقات میتوان از صیغه جمع اراده فرد کرد که ما هم در آیه مورد بحث معتقدیم که گرچه تعبیر الذین آمنوا بیان شده ولی اراده فرد یعنی امام علی(ع) از آن صورت گرفته است.
پیامبر(ص) وظیفه تشریعی ندارد
در ادامه حجتالاسلام و المسلمین سعید داودی، عضو هیأت علمی گروه قرآنپژوهی پژوهشگاه در نقد وی، گفت: به صورت کلی بحث آسیب برداشتها از قرآن موضوعی است که باید در تمامی رشتهها از جمله اقتصاد، مدیریت و … انجام شود؛ بنابراین اصل این کار بسیار خوب است زیرا برخی برداشتها سبب تحریف معنایی میشود و حتی در مورد علمای یهود و نصارا هم بحث تحریف معنوی مطرح بوده است یعنی وقتی پیامبر(ص) را با آن ویژگیها شناختند طور دیگری توصیف کردند نه اینکه عبارات را از تورات بردارند.
وی با بیان اینکه انسان باید خود را از پیشداوری رها کند تا مراد الهی را بهتر بفهمد، تصریح کرد: بحث ارائهدهنده آسیبشناسی در حیطه قواعد بلاغی است، ولی در مفهومشناسی، تعابیری که در عنوان بحث وجود دارد، خوب تبیین نشده است، باید مفهوم برداشت سیاسی و تفاوت آن با تفسیر سیاسی و مفهوم معانی و بیان که هم مربوط به بلاغت است، آورده میشد.
حجتالاسلام داودی بیان کرد: بلاغت چون با فصاحت مرتبط است، باید هر دو تعریف میشد زیرا تا اینها خوب روشن نشود مباحث مطرح شده در متن هم خیلی واضح نخواهد شد.
عضو هیأت علمی گروه قرآنپژوهی پژوهشگاه اظهار کرد: مقاله، مقاله خوبی است و اشکال عمده در آن نیست و تنها چند اشکال جزئی به آن وارد است. از جمله اینکه پیامبر(ص) مقام تشریع ندارد و خود شما هم به این نتیجه رسیدید که پیامبر دو شأن دارد؛ یکی ابلاغ و دیگری تدبیر امور و حکومت. اینکه جهاد در کجا و چگونه باشد، بر عهده پیامبر(ص) است، اصل زکات را خدا بیان فرموده و ایشان آن را دریافت و ابلاغ کرده است، پس قانونگذار فقط خود خداوند است.
داودی بیان کرد: اینکه اطیعوا برای اولی الامر تکرار نشده به این دلیل است که در اینجا بحث شئون حکومتی مطرح است و نه بحث دریافت و ابلاغ وحی که در مورد پیامبر(ص) وجود دارد. به تعبیر علامه طباطبایی، برای ائمه(ع) دریافت و ابلاغ وحی مطرح نیست و ایشان مقام تشریع ندارند. در مورد پیامبر(ص) هم برخی به تشریع جزئی معتقدند ولی قانونگذار اصلی، خداوند است.
وی اضافه کرد: به همین دلیل وقتی از پیامبر(ص) چیزی در خواست میشد، میگفتند باید وحی به من برسد که گاهی در قالب آیات و گاهی در قالب حدیث قدسی بیان شده است.