به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، آیت الله علی اکبر رشاد، سوم آذر ماه در «همایش ملی علامه مصباح یزدی فیلسوف علوم اجتماعی اسلامی» که در پژوهشگاه دفتر قم برگزار شد، گفت: یکی از بحث های مهم و موثر در حوزه علوم اجتماعی، چیستی و هستی جامعه است. این مساله در حوزه های دانشی گوناگون، نقشی تعیین کننده دارند.
وی افزود: امروز که دغدغه تحول و تاسیس فقه نظام ساز، فقه حکومت، فقه سیاست، فقه اجتماعی، فرهنگ و فقه تمدن و… داریم جز به حل این مساله نمی تواند به فرجام مطلوبی پیوند بخورد. تا زمانی که در خصوص ماهیت اجتماع و جامعه، نتوانیم مبنای محکمی اتخاذ کنیم، تاسیس این رشته ها نیز به نتیجه نمی رسد.
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان کرد: آیت الله شهیدمطهری و آیت الله مصباح یزدی در خصوص ماهیت و ترکیب جامعه دو نظر متفاوت داشتند. این مساله نیز از نقاط افتخارآمیز حوزه های علمیه است که این نزاع طلبگی همراه با احترام و شایستگی بود. این دو گروه در عین اینکه همسو هستند در یک حوزه دو نظریه را طرح می کنند.
وی گفت: آیت الله مصباح از یک فیلسوف فراتر بود و البته یک حکیم بود. یکی از زوایای متکثر این منشورواره حکمت و معرفت در این همایش مورد توجه قرار گرفت. فیلسوف می تواند در فکر بفلسفد، ولی حکیم نباشد. ولی ایشان حکیم بود. فکر و فعل و عمل ایشان حکیمانه بود.
استاد رشاد یادآور شد: آیت الله مصباح سراسر تواضع بود. وقتی ایشان با هم قطاران خود هم مواجه می شدند دست آنها را می بوسید. به رغم این توازن و همگنی و هم ترازی ولی وقتی به بزرگی از هم ترازان خود می رسید به اصرار دست او را می بوسید. این مسایل جزء در تعلیمات اسلامی تولید نمی شود.
وی افزود: بحثی را به عنوان تقسیم حکم در اصول طی دو سال مفتوح کردیم. یکی از تقسیمات حکم، تقسیم حکم فردی و اجتماعی است که اگر بخواهیم حکم واجب داشته باشید باید چیستی جامعه را حل کرده باشیم. در آنجا شش وجه و فرض را در خصوص ماهیت جامعه بیان کردیم که عملا هستی جامعه را از این شش فرض می توان به دست آورد.
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان کرد: قبل از اینکه بدانیم اصلا حکم اجتماعی داریم یا خیر باید تکلیف جامعه را روشن کرده باشیم. این سوال مطرح است که آیا جامعه در هویت فردی می تواند، اصالت داشته باشد یا خیر؟ آیت الله مطهری به این حیث متمایل هستند و آیت الله مصباح مخالف آن را مد نظر داشتند.
وی گفت: سپس این مساله مطرح می شود که در این میان باید هویت فرد مشخص شود. به عبارت دیگر مرد و زن در قرآن کریم در ماهیت خانواده دیده شده اند و خانواده دارای اصالت است. خلقت و نسبت بین زن و مرد، ریشه در خلقت دارد. انگاره های مختلفی در این میان مطرح است.
استاد رشاد یادآورشد: در این میان ترکیب های مختلفی ایجاد می شود. از جمله اینکه چیزی به اسم اجتماع نداریم و یا اینکه جامعه پای در یک قالب وجودی و خارجی داشته باشد. مثل ترکیب عناصری که یک ماشین را درست می کنند دارای نسبتی باهم هستند و باهم دارای تعامل هستند. همچنین ترکیب انضمامی نیز در این میان مطرح است.
وی افزود: چهارمین وجه آن است که ترکیب انضمامی را به این معنا در نظر بگیریم و به جای اینکه بگوییم فرد در جامعه فانی می شود بگوییم که جامعه تجلی افراد است. گاهی فردی جامعه را می سازد و جامعه نیز تحت تاثیر آن فرد است.
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان کرد: وجه پنجم آن است که هم واقعی و هم نسبی فرض شوند. یعنی واقعی از این حیث که فرض اول که اعتباری محض بود و فرض دوم که انتزاع داشت. یعنی برای فرد و اجتماع هویت و اصالت قائل می شویم. فرد برای خودش یک هویت دارد و نشاط و زیستی دارد و جامعه نیز به تناسب و فراخور خود. یعنی ضمن استقلال، این استقلال نسبی و اصالت دیگری را انکار نمی کنند.
وی گفت: در اینجا شخصیت فرد و جامعه در دو حوزه شکل می گیرد. عنصر اول، عنصر آفاقی است. در اینجا عوامل متکثر، متنوع هستند و عناصری که تحت تاثیر آنها بوجود می آیند متکثر می شوند و انواع افراد و انواع جوامع ایجاد می شوند. در اینجا افراد و جامعه درهم تاثیر می گذارند.
استاد رشاد یادآورشد: در جامعه مسایل انفسی و آفاقی ترسیم می کنیم چنانچه در حوزه فردی نیز عناصر انفسی و آفاقی را مد نظر داریم.
وی افزود: وجه ششم ترکیب حقیقی و خارجی است. در این میان، ما وجه پنجم را بر اساس آیات و اخبار و توجیهات عقلانی می پسندیم.
وی گفت: متاسفانه توهین هایی به ایشان می شد، ولی ایشان اصلا پاسخ کسی را نمی داد و مظلومانه رفتار می کردند. ایشان برخی ورود ها را نمی کردند و به شاگردان خود اشاره می کردند، ولی وقتی به برخی صحنه ها ورود می کردند و به شکل قوی به میدان آمدند.
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: آیت الله مصباح یزدی در مواقع سنگین، همیشه به دلیل اخلاص خاصی که داشتند، وجودی عظیم را متجلی می شدند. ایشان زاهد و متواضع و بی ادعا بودند. همیشه ایشان خود را کمتر از دیگران می انگاشتند.
وی تصریح کرد: ایشان دست آیت الله جوادی آملی را که در حوزه فلسفه صدرایی در یک قطار هستند بوسید و در مقابل این بزرگان متواضع بود و برای همه ما یک درس بزرگ است.