*حسّاسیّت نسبت به “امر اجتماعی” در بیان و بنان علامه مصباح یزدی به وضوح مشاهده میشود، از سوی دیگر ایشان به عنوان یکی از جدیتری شاگردان علامه طباطبایی (ره) و بالتبع فیلسوفان اسلامی معاصر نامبردار هستند، به نظر شما نسبت انقلابیگری و فلسفهورزی در میراث فکری علامه مصباح یزدی چطور تبیین میشود؟
به طور کلی اولیای الهی در درازنای تاریخ، سه رسالت مهم برعهده داشتهاند: تبیین و تفسیر دین، صیانت و حراست تعالیم اسلام از تحریفات و بدعتها و تبلیغ و ترویج معارف اسلامی. آیت الله مصباح در هر سه مسئولیت و رسالت به نحو شایسته عمل کردند.
ایشان با قلم و بیان فصیح معارف اسلامی را بسیار عالمانه تفسیر و تبیین کردند و در برابر بدعتها و تحریفاتی که از طرف مخالفان اسلام و دوستان ناآگاه و التقاطگران متوجه اسلام بود بدون هیچ ملاحظهای ایستادند و از تعالیم اسلام دفاع کردند همچنین علامه مصباح (رض) در ترویج اسلام بین توده مردم تلاش فراوانی کردند.
وجود آن عالم وارسته و پارسا به تعبیر مقام معظم رهبری از نعمتهای بزرگ خداوند در عصر ما بود. او خلأ فقدان علامه طباطبایی و شهید مطهری را پر کرد و در مقطعی از تاریخ انقلاب درخشید که بیهمتا بود.
جامعیت علمی آیت الله مصباح زبانزد خاص و عام بود در جلسات علمی آنچنان درخشش داشتند که حاضران که همه از فریختگان بودند دوست داشتند به پای آن مرد بزرگ بیفتند. او در تفسیر قرآن کریم، فقه، اصول، فلسفه، حکمت و علوم سیاسی و جامعهشناسی حقیقتا تبحر داشت.
او در عین حالی که در مسائل علمی به صورت عمیق و دقیق وارد شده بود، از تحولات سیاسی اجتماعی نیز هرگز غفلت نداشت. ایشان از اوان جوانی در جریان انقلاب اسلامی حضور داشت و یکی از یاران حضرت امام خمینی (ره) از سال ۴۱ تا رحلت امام بود و بعد از آن یار شفیق و همراه مقام معظم رهبری بود و تا آخرین لحظات عمرش در این جهت کوتاهی نکرد.
علامه مصباح یزدی در زمانی که مخالفان نظام اسلامی عمود خیمه انقلاب اسلامی را هدف گرفتند یعنی به ولایت فقیه تعرض کردند و شبهات فراوانی را ایجاد کردند با تمام هستی خودش به میدان آمد.
*اتفاقاً محل پرسش ما هم همینجا است؛ این فصل مشترک فلسفهورزی و انقلابیگری در میراث علمی و عملی علامه مصباح چطور تعریف میشود؟
علامه مصباح یزدی (رض) اولا به عنوان عقبه تئوریک نظام اسلامی مطرح بود که مبانی اسلام در حوزه مسائل سیاسی و نظام سیاسی را تبیین میفرمودند. خطبههای ایشان و سخنرانیهای آن مرد بزرگ را قبل از خطبههای نمازجمعه تهران هرگز فراموش نمیکنیم.
او از سرزنش احدی هراس نداشت و به تعبیر قرآن کریم مردان الهی این چنیناند: “لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ” یعنی از سرزنش کسی نمیترسند. ایشان بر اساس تکلیف عمل میکرد و وظیفه خودش را به درستی انجام میداد.
بنده از سال ۶۲ که وارد مؤسسه “در راه حق” شدم این توفیق داشتم که با این مرد بزرگ آشنا شوم و در جلسات خصوصی علامه در کانون طلوع شرکت کنم همچنین این سعادت را داشتم که ۵ سال به عنوان دبیر فرهنگی نشریه “پرتو سخن” ایفای مسئولیت کنم و هر هفته یکی از فرمایشات حاج آقا را برای انتشار آماده میکردم و آن ایام یعنی از سال حدود ۷۹-۸۰ به بعد و دهه ۸۰ هجمه علیه آقای مصباح بسیار گسترده بود یعنی بعضی از روزها که رصد میکردیم میدیدیم روزنامههای دگراندیش ۲ میلیون صفحه علیه آیت الله مصباح مطلب نوشتهاند.
۲ میلیون صفحه! مثلا فرض کنید ۲۰ روزنامه بود که هر کدام ۱۰۰ هزار تیراژ داشتند و معمولا یک صفحه را اختصاص میدادند به آیت الله مصباح. میخواهم بگویم دشمن خیلی تلاش کرد که این عنصر فعال و الهی و دینشناس را بزند. برخی از افراد سکولار و غربزده در جلسات خصوصی گفته بودند اگر شما بتوانید آیت الله مصباح را از میان بردارید، در کارتان موفق خواهید شد و موفق خواهید شد نظام را بشکنید.
دشمن خیلی تلاش کرد و همانطور که جسم شهید مطهری را دشمنان اسلام ترور کردند، شخصیت علامه مصباح یزدی را هم ترور کردند و نسل جوان ما از فیوضات فوقالعاده آیت الله مصباح یزدی محروم شد. ایشان مرد بزرگی بود که از احدی جز خدا هراس نداشت و وقتی احساس تکلیف میکرد کارش را انجام میداد و من میدیدم که در برخی از جلسات خصوصی دوستان وقتی به حاج آقا میگفتند فلان نشریه چنین گفته است و فلان روزنامه چنان کرده است حاج آقا میگفت شما تکلیفتان را انجام دهید. شما به وظیفهتان عمل کنید اینها خواهد گذشت.
*در همان فضای غبارآلودی که علیه علامه مصباح یزدی ایجاد شده بود و در گرماگرم هجمههایی که به ایشان میشد، برخی از چهرههای نامدار طیف روشنفکری دینیِ خارجنشین، تلاش داشتند این گونه القاء کنند که علامه سابقه مبارزاتی و انقلابی روشنی ندارند و بعدها به صف انقلابیون پیوستهاند؛ کمی درباره پیشینه مبارزاتی و انقلابی علامه برایمان بگویید.
ببینید! آیت الله مصباح حقیقتاً مرد بااخلاص و بزرگی بود یعنی هیچ وقت نمیخواست مطرح شود و همین شاید موجب شده بود که بعضیها فکر کنند او انقلابی نیست در صورتی که میدانید آیت الله مصباح جزو آن ۱۲ نفری هستند که بعد از جریان تبعید امام و زندانی شدن امام وارد صحنه شدند و جزو نفرات اولی است که با آیت الله بهشتی، مقام معظم رهبری و شهید مطهری و بزرگان دیگر از روز اول پای انقلاب و امام ایستادند و میدانید که ایشان مؤسسه را به امر امام (ره) تأسیس کردند و تا آخر هم امام (ره) از ایشان به عنوان عقبه تئوریک نظام پشتیبانی میکردند و زمانی که هجمهها به مسئله ولایت شروع شد، آیت الله مصباح به صحنه آمدند.
او یک متفکر مخلص بود که هرجا که نیاز بود وارد میشد و همین دشمنان انقلاب و مخالفان اسلام و نظام اسلامی را ناراحت کرده بود. یعنی آیت الله مصباح کار خودش را بدون سروصدا و هیاهو انجام میداد. شاید برخی فکر میکردند که او چنان که باید و شاید انقلابی نیست در صورتی که او نفر اول انقلابیون بود و مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) و قبل از آن مؤسسه در راه حق و باقرالعلوم (ع) که زیر نظر آیت الله مصباح اداره میشد شهدای زیادی تقدیم اسلام و انقلاب کردند.
حضرت علامه شاگردانی انقلابی تربیت کردند و شاگردان ایشان هرجا باشند از انقلاب دفاع میکنند. منتها باز هم اینجا باید بر سر مفهوم انقلاب و انقلابیگری تأمل کنیم چون بعضیها فکر میکنند انقلابی بودن این است که بیایید در جامعه شمشیر ببندید و فریاد بزنید در صورتی که دفاع اندیشگی از مبانی نظام اسلامی و صیانت تئوریک از آن، بسیار مهمتر از کار کسانی است که میآیند در خیابان فریاد میزنند. به هرحال در پاسخ به سؤال حضرتعالی به نظرم باید علاوه بر این جهات به اخلاص و فروتنی خاصی که علامه مصباح داشت هم توجه داشت که این امر بیشتر در این جهت موثر بود که نقش و سهم انقلابی ایشان خیلی به چشم نیاید.
*اهتمام مجدّانه علامه مصباح در اسلامیسازی علوم انسانی و نظرگاه خاصّ ایشان در خصوص علوم انسانی سکولار، از جمله فرازهای بسیار مهم حیات اندیشگی علامه مصباح است؛ ایشان از چه زمانی احساس مسئولیت کردند که به این عرصه ورود کنند؟
ببینید از تیزبینی و تفرّس فوق العاده آیت الله مصباح این بوده که حتی قبل از انقلاب، یعنی بیش از ۵۰ سال قبل، ایشان به فکر افتادند که در حوزه علوم انسانی وارد شوند و آن را با مبانی اندیشه اسلامی تبیین کنند و سخت این دغدغه را داشتند که میلیونها مسلمان و میلیونها جوان مسلمان که در کشورهای اسلامی با مبانی لیبرالیسم علوم انسانی را میخوانند، از صراط مستقیم الهی دور نشوند و این مستلزم این بود که مبانی علوم انسانی بر اساس آموزههای وحیانی اسلام تغییر کند لذا از همان روزهای نخستی که ایشان وارد عرصه علمی میشوند این را پیگیری میکنند و در مؤسسه در راه حق، بخش آموزش را فعال میکنند که بعدها توسعه پیدا کرد و به مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی منتهی شد که امروز بیش از ۲ هزار طلبه فاضل متخصص در علوم انسانی تربیت کرده و صدها عنوان کتاب در حوزه علوم انسانی توسط شاگردان علامه مصباح نوشته شده است و قدمهای بزرگی در این جهت برداشتهاند.
آنچه که علامه مصباح یزدی را محبوب دلها کرده بود، عظمت و شکوه علمی آن مرد بود که همراه شده بود با تواضع و فروتنی و اخلاص و شایسته است که همه در اعتلای مقام این مرد بزرگ و معرفی شخصیت آیت الله مصباح به جامعه و فرهیختگان تلاش کنند. حقیقتا دشمنان اسلام شخصیت آن مرد بزرگ را ترور کردند و نگذاشتند نسل جوان ما از فیوضات این مرد بهرهمند شوند. کار شما بسیار کار باارزشی است انشاءالله که مأجور و موفق باشید.