این در حالی است که کشورهای آمریکایی و اروپایی تصمیم گرفتند مردمشان اوقات آزاد خود را در دوران قرنطینه با کتاب بگذرانند اما در کشور ما بهجای کتابفروشیها، رستورانها و غذافروشیها باز بودند. از طرفی، واردات کاغذ متوقف شد که عملا بر قیمتها تاثیر گذاشت. گرچه دولت برای کنترل افزایش قیمت کتاب، اقدام به تخصیص کاغذ دولتی به ناشران کرد اما از پیش از سال جدید تاکنون توزیع کاغذ دولتی هم متوقف شده است که باعث شد ناشران، کاغذ را از بازار آزاد تهیه کنند.
به نظر میرسد با ادامه این وضعیت، ظرف ماههای آینده باید منتظر سقوط صنعت نشر باشیم.
به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، در این رابطه روزنامه صبح نو با سیدغلامرضا حسینی مدیرعامل سازمان انتشارات پژوهشگاه به گفتگویی پرداخته است که در ادامه میآید:
سید غلامرضا حسینی درباره وضعیت نابسامان بازار نشر نظرات جالبی دارد. او میگوید: «وضعیت فعلی را میتوانیم با وضعیت مطلوب و ایدهآلمان مقایسه کنیم و همینطور با وضعیت قبل، یعنی دو سال پیش و آغاز شیوع کرونا. اگر بهصورت کلان به وضعیت نشر نگاه کنیم، خیلی وضعیت قابلدفاعی نیست؛ هم در حوزه محتوا و هم در حوزه مخاطبی که قرار است کتابها را تهیه کند و بخواند اما در یکی، دو سال گذشته که میشود گفت کرونا به شرایط ثابت زندگی ما تبدیل شده، مطالعه کتاب دارد بهسمت جهشی به قبل برمیگردد؛ البته غیر از حوزه کتابهای درسی و آموزشی که عمدتا بهخاطر اینکه کلاسها تشکیل نمیشود، بهصورت مجازی منابع در اختیار دانشجوها و دانشآموزان قرار میگیرد و این مساله، لطمهای را از حیث تولید کتاب فیزیکی یا چرخه اقتصادی صنعت ایجاد کرده است. درعینحال موفقیتهایی هم ایجاد کرده است. مثل اقبال بیشتر به کتابهای صوتی و الکترونیکی! در کل وضعیت نشر ما، وضعیت متوسطی دارد. نه میتوانیم بگوییم اسفناک است و نه خیلی مناسب».
حسینی درمورد اینکه «ناشران باید برای کنترل بازار و حفظ مخاطب تصمیمی بگیرند»، میگوید: «مهمترین معضلی که صنعت نشر کشور با آن روبهرو است، گرانی کاغذ است که اصلیترین ماده اولیه تولید کتاب است. غیر از محتوا که شاید نشود برای آن ارزش ریالی قائل شد، چون بعضی محتواها آنقدر باارزشاند که نمیتوان آنها را تبدیل به ریال کرد ولی قیمت کاغذ هم به شکل سرسامآوری افزایش پیدا میکند. احتمالا ذخایری که کشور در این حوزه داشته، کم شده و دولت باید خیلی فوری نسبتبه واردات کاغذ اقدام کرده تا ثباتی را ایجاد بکند، شبیه به کاری که سالهای قبل انجام شده بود ولی حجمش آنقدر زیاد نبود که بتواند کل نشر را پوشش بدهد، یعنی از طریق تعاونیها به ناشران کاغذ دولتی داده شد، وگرنه ما خیلی زودتر از این به وضعیت بحرانی در نشر کتاب میرسیدیم».
او ادامه میدهد: «به نظرم اصلیترین کاری که مقدور است، دادن کاغذ یارانهای یا دولتی با فرایند و سازوکار دقیق و خارج از رانتهای معمول به ناشران است. درعینحال که شخصا معتقدم یارانه باید بهصورت مستقیم در اختیار خود مخاطب قرار بگیرد. اگر سوبسیدی قرار است پرداخت شود، به مخاطب اصلی داده شود، یعنی قیمت کتاب واقعی باشد. جایی که دولت یا سیستمهای فرهنگی احساس میکنند یک کتاب یا مجموعهای باید در اختیار گروه خاصی قرار بگیرد، آنجا بگوید مثلا طلاب فلان کتاب را میتوانند با ۵۰درصد تخفیف تهیه کنند یا دانشجویان همینطور. شبیه به همان طرحهایی که خانه کتاب تحتعنوان فصلانههای کتاب برگزار میکند و در کتابفروشیها اجرا میشود.
به حسینی میگوییم: «طی سالهای گذشته و با شیوع کرونا، فضای مجازی تاثیر چشمگیری بر زندگی مردم و همهچیز گذاشته و کتاب نیز از این قاعده مستثنا نبوده است. بازار کتابهای صوتی و الکترونیکی رونق گرفتهاند» و از او میپرسیم «آیا ناشران برای بهبود وضعیت اقتصادی خود، بهتر نیست بهسمت فعالیت در زمینه کتابهای الکترونیک و شنیداری بروند؟»
حسینی در این زمینه معتقد است: «به نظرم اینها میتوانند مکمل هم باشند، یعنی یک کتاب صوتی میتواند لوکوموتیوی باشد برای کشاندن بقیه کتابها از یک ناشر به دنبال خودش، یا برعکس، یک کتاب فیزیکی به شکل دیگری در قالب مثلا کتاب صوتی که بهنوعی سناریویی پشت آن است یا افراد مختلفی آن را اجرا میکنند، قرار بگیرد و به هم کمک کنند. هیچکدام از این کتابها نمیتوانند جای یکدیگر را بگیرند. در برخی آثار مثل کتابهای تخصصی و پژوهشی از طریق ایبوکهای یا کتابهای صوتی نمیتوان محتوا را منتقل کرد، ولی در حوزههای دیگر اینگونه است».
این ناشر میافزاید: «به نظرم وقتی که الان مخاطب در فضای مجازی میگذارد، عمدتا برای مسائلی است که به آنها نیاز ندارد. معمولا متنهای کوتاه میخواند. همه ما تبدیل شدهایم به اقیانوسهایی با عمق کم. همه اطلاعات را در فضای مجازی داریم اما بهطور متمرکز کمتر مخاطبی میآید به یک حوزه مطالعاتی ورود بکند و در آن موضوع متخصص شود. هرچقدر ما کتاب را در معرض دسترسی قرار بدهیم، ممکن است انتخابش را برای افراد و خانوادهها راحتتر کنیم. نیاز به توسعه فضا و ویترین کتاب در همه شهرها داریم. ما غیر از مراکز استانها، در شهرهای کوچک کتابفروشیهایی که اقتصادشان از راه کتاب بچرخد، نداریم. باید برای این معضل تدبیری کرد و مسوولان طرحی داشته باشند و کتابفروشیهایی موجود باشند که براساس اقتصاد خود کتاب اداره شوند. این میتواند کمک بزرگی باشد به اینکه وضعیت کتابخوانی در کشور توسعه پیدا بکند».