کرسی علمی ترویجی « طراحی مدل وحدت آفرینی و وحدت سنجی در مسیر تمدن اسلامی » توسط گروه مدیریت پژوهشکده نظام های اسلامی پژوهشگاه، روز چهارشنبه ۲۶ خردادماه ۱۴۰۰ بصورت مجازی از طریق نرم افزار اسکایپ برگزار شد.
در ادامه گزارش محتوایی این کرسی علمی خدمتتان ارائه میگردد:
دکتر علی نجات بخش اصفهانی
دبیر علمی کرسی
با تشکر از حضار محترم که بصورت حضوری و مجازی این کرسی علمی را دنبال می کنند. این جلسه به همت گروه مدیریت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و با مشارکت شورای عالی انقلاب فرهنگی و انجمن مدیریت اسلامی حوزه علمیه و مرکز پژوهشی تمدن اسلامی و دین پژوهی پیامبر اعظم(ص) برگزار می شود. موضوع بحث از جامعیت خوبی برخوردار است و دکتر رستمی نیا نیز به خوبی به ضمائم ورود پیدا کرده اند . دعوت می کنیم در وقت مقرر ۲۰ دقیقه به ارائه مباحث خود بپردازند و در ادامه در خدمت ناقدین محترم خواهیم بود.
دکتر محمداسمعیل رستمی نیا
عضو هیات علمی پژوهشگاه امام صادق(ع) و ارائه دهنده کرسی
ما در این کرسی ترویجی در صدد ارائه پاسخ به این سوال هستیم که الگوی مناسب محاسبه وحدت لازم برای وصول به تمدن نوین اسلامی کدام است؟
اوج آرمان و آرمان خواهی از انقلاب اسلامی، ساخت تمدن نوین اسلامیِ منتهی به تمدن موعود مهدوی است. در فرایند حصول آرمانهای فوق باید از ادواری(مثل فرایند پنجگانه فرایند تحقق انقلاب اسلامی) گذر کرد که در هر دوره فعالیت و اقداماتی ضرورت داشته، و در اجرا فعالیت و اقدامات و تحقق هر کدام موانعی متصور است. از جمله لوازم به دست آوردن موفقیت در این مسیر برخورداری از عامل مهم و قدرت آفرین«وحدت» در مؤلفه های مختلف فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است. وحدت با موانع و چالش های مختلفی مواجه بوده که با شدت کاستی آن اجتماع انسانی به سمت متضاد و مخرب آن که تفرقه و اختلاف است منحرف شده، و ناچار به پذیرش خسارت جبران ناپذیری از این پدیده شوم می شود. منابع اسلامی و سیره انبیاء و ائمه معصومین علیهم السلام مشحون از مذمت رذیله تفرقه است. برای طی شدن فرایند به سوی آرمان ها با مضامین جزیی و کلی چون؛ استفاده بهینه از سرمایه اجتماعی، توسعه و پیشرفت، تحقق الگوی ایرانی اسلامی، تحقق تمدن نوین اسلامی و تمدن موعود مهدوی مواجه هستیم، که همگی این مضامین جزیی و کلی جز از طریق وحدت حصول و وصول شدنی نیست، با همین عبارت کوتاه روشن می شود که تحصیل آرمان ها صرفاً از طریق وحدت میسور بوده و باید سهم وحدت و سطح آن برای تحقق هر مرحله از دوران آرمانی مشخص شود. منظور از سطوح وحدت در این نوشتار سطوح چهارگانه استنباط شده از فرمایشات امام(ره) است که در چهار سطح کلان؛ «وحدت ملی»،« اتحاد با کشورهای اسلامی»،«وحدت با محرومین و مستضعفین غیر الهیون» و «وحدت با ملل جهان» تعریف می شود.
برای واژگان کلیدی؛ وحدت، تمدن، تمدن اسلامی و تمدن نوین اسلامی تعاریف متعددی از سویی صاحب نظران ارائه شده است که در این بخش فقط تعریف گزیده و منتخبی آورده می شود:
وحدت؛ منظور ما از وحدت، هماهنگى و یکنوایى و همصدایى است، تا برادران دیگر در مقابل هم قرار نگیرند و لولههاى تفنگ، از دشمن به دوست منصرف نشود. اگر إن شاء اللّه این هماهنگى باشد، خدا هم کمک خواهد کرد. … بدون جهاد، هیچ دشمنى از صحنه عقبنشینى نخواهد کرد، و جهاد هم جز با اتحاد و وحدت و هماهنگى، امکانپذیر نیست. (بیانات در دیدار با اعضاى حزب وحدت اسلامى افغانستان
تمدن؛ هر تمدنی حقیقت و ظاهری دارد، ظاهر تمدن را به چشم می بینیم و آن عبارت از: ثروت، قدرت، صنعت، تجارت، و قوانین و عادات و رسوم اجتماعی و علم و ادب می باشد، اما حقیقت تمدن که در نتیجه مطالعه اوضاع استنباط می شود عبارت از: خوبی یا بدی، خوشبختی و یا بدبختی کسانی است که در پرتو آن تمدن زندگی می کنند.
تمدن اسلامی؛ تمدن اسلامی، تمدنی دینی است که همه مؤلفههای آن بر محور اسلام میگردد. … بدین ترتیب، تمدن اسلامی از همه ویژگیهای تمدن الهی در چهارچوب آموزههای قرآنی و متکی بر سنت پیامبر اکرم (ص) برخوردار است و مؤلفههای آن، دین، اخلاق، علم، عدالت، قوانین، مقررات، اصول دینی و غیره است
تمدن نوین اسلامی؛ تمدن نوین اسلامی عبارت است از: ظهور و بروز مادی و معنوی پیشرفت های هدفمند، نظام مند و نوظهور امت اسلامی، با محوریت ایران، بر اساس تعالیم اسلامی در تمامی عرصه های اجتماعی، که شکلی معنادار و منضبط به خود گرفته و جامعه اسلامی را به مقاصد خود نزدیک می کند. در این تعریف، به چند عنصر تاکید شده است: بر روی دو جنبه مادی و معنوی تمدن نوین اسلامی بهمثابه دو روی یک سکه. بر روی پیشرفتهای نوظهور که تا حدی مرز ما با تمدن تاریخی را مشخص میکند. بر روی محوریت ایران که محور و کانون تمدن نوین اسلامی تلقی میشود. بر روی تعالیم اسلامی که درونمایه و جهت تمدن نوین اسلامی را معین میکند. بر روی تمامی عرصههای اجتماعی که از طریق آن، سوقیافتن تمدن نوین اسلامی به سمت تمدنهای تکساحته یا مادیگرا نفی میشود.
مفهوم پردازی وحدت؛
در مفهوم پردازی وحدت، ابعاد و موضوعات مختلفی قابل پردازش است که در این اجمال به معدودی از آنها از قبیل؛ «ارزش و جایگاه وحدت»، «سطوح وحدت»،«پیآمدهای وحدت» و «موانع وحدت» پرداخته می شود؛
ارزش و جایگاه وحدت: عظمت ارزش وحدت در کلام کوتاهی از امام(ره) که می فرمایند ؛ تفرقه از شیطان و وحدت از رحمان است.(امام ره…) به صراحت مشخص است به همین دلیل وحدت از منظر انسانی عالی ترین و اصلی ترین عامل حفظ و ادامه بقایِ جامعه تشکیل شده است قبل از هر چیز دیگر حفظ جامعه و ادامه حیات آن از اصل تشکیل جامعه مهمتر و والاتر و البته دشوارتر است. مانند دوست گرفتن و دوست نگه داشتن که دومی بسیار پر زحمت تر و پر مشقت تر است و نیاز به مراقبت و صرف انرژی بیشتر دارد. از نگاه دینی وحدت مثل بسیاری دیگر از زنیت های فردی و اجتماعی بشری که مورد تایید و تاکید دین قرار گرفته است، می باشد. پبش شرط وحدت داشتن تفکر وحدت گرا و عمل به ضروریات انسانی، عقلائی، اجتماعی و… و با ارزش گذاری دینی و اخلاقی می باشد که به آن ارزش دینی و معنوی می بخشد و انسان را مشمول پاداش و نعمت الهی قرار می دهد. در ارزش و اهمیت وحدت مقام معظم رهبری می فرمایند؛ اگر وحدت رعایت میشد اینهمه مصیبت در دنیای اسلام وجود نداشت.
و جایگاه آن را اینگونه توصیف می کنند؛«حفظ وحدت را اصل قرار بدهیم و اگر تکلیف شرعی هم احساس کردیم ولی دیدیم عمل به این تکلیف ممکن است مقداری تشنج به وجود آورد و وحدت را از بین ببرد، قطعاً آنچه که تصور می کردیم تکلیف شرعی است، حرام است وحفظ وحدت واجب خواهد بود.»
سطوح وحدت: چارچوب و مبناهای مختلفی برای سطح بندی وحدت متصور است از مجموعه این چارچوب و مبانی، در این نوشته سطوح چهارگانه؛ وحدت ملی، اتحاد با کشورهای اسلامی، وحدت با محرومین جهان، وحدت با ملل جهان امام خمینی(ره) مورد توجه می باشد.
پیامدهای وحدت: با تلخیص و اقتباس از برخی منابع، پیامدهای زیر را برای وحدت می توان برشماری نمود.
۱٫ عامل استقلال و خودکفایی
۲٫ موتور حرکت انسان در رخدادهای مهم
۳٫ ناکامی ابرقدرت ها و قدرت های استکباری
۴٫ پس راندن کشورهای متجاوز
۵٫ حل و فصل مشکلات جهان اسلام
۶٫ سربلندی مسلمان ها
۷٫ گریز از ذلّت و خواری
۸٫ عزّت کامل و عمل به احکام اسلامی
۹٫ صیانت از جهان اسلام
۱۰٫ پیشرفت های بنیادین
۱۱٫ حل مشکلات فلسطین و جهان اسلام
۱۲٫ راهکار مقابله با تهدیدهای آمریکا
موانع وحدت: وحدت با آسیب ها، موانع و چالش های مواجه است که نیازمند بحث مستقل و مفصلی است، که در این اجمال گذر به مواردی اشاره می شود:
۱٫ سوء تفاهم ها
استاد مطهری:«آنچه مانع اتحاد اسلامی است، بیشتر سوء تفاهماتی است که فرقه های اسلامی نسبت به یکدیگر دارند، و بدیهی است تا زمانی که این سوء تفاهمات از بین نرود، وحدت به معنای واقعی کلمه حاصل نمی گردد.» ( شش مقاله، مقاله الغدیر و وحدت اسلامی.)
۲٫ مشکلات فرهنگی؛
مقام معظم رهبری می فرمایند؛ اگرخدای نکرده جلسات ما، جلسات وحدتشکن باشد، این فرصت را از دست دادهایم. اگرکیفیّت حرف زدن ما یا مضمون حرف های ما جوری باشد که دشمنان ما را در هدف هایشان موفّق بکند، ما این نعمت الهی را – بَدَّلوا نِعمَتَ اللهِ کُفراً -تبدیل کردهایم به نقمت؛ این را باید مواظب بود، باید مراقب بود. … ، برای آدم های آگاه و مطّلع از اوضاع جهان و جهان اسلام هم این مثل روز روشن است که امروز اختلافات مذهبی در میان مسلمانان، یک وسیله و برگهای است در دست دشمنان ما. یک شمشیر در دست دشمنان ما، همین اختلافات مذهبی است. علنی کردن اختلافات، صریح کردن مخالفت های اعتقادی، به زبان آوردن مطالبی که کینهها را بر می افروزد، یکی از وسایلی است که دشمن ما از آن بیشترین استفاده را دارد می کند. حالا[اگر] ما جوری عمل بکنیم که این مقصود دشمن برآورده بشود، این «بَدَّلوا نِعمَتَ اللهِ کُفراً» است. در جلسات نباید کینهورزی های مذهبی را زیاد کرد؛ این را چقدر باید تکرار کرد؟ بارها تکرار کردهایم؛ بعضی حاضر نیستند [گوش کنند.] .
۳٫ نگرش های بسته و دگم
بنا به تجربه بخشی از افراد از طرفین مباحث اعتقادی و سیاسی بنا به دلائل مختلف اصلاً قائل به وحدت نبوده، فکر می کنند، وحدت ممکن نیست و یا عده فکر می کنند که اصلاً به وحدت نیازی نیست.
۴٫ اختلاف اقوال با اعمال
«فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذینَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ» زمر /۱۸
وحدت یک امر وجوبی است نه اخلاقی، تا زمانی که رویکردمان به وحدت یک امر اخلاقی باشد، وحدت ایجاد نمی شود.واقعیت این است که وحدت یک امر وجوبی است. همانطور که گفته شد؛«حفظ وحدت را اصل قرار بدهیم و اگر تکلیف شرعی هم احساس کردیم ولی دیدیم عمل به این تکلیف ممکن است مقداری تشنج به وجود آورد و وحدت را از بین ببرد، قطعاً آنچه که تصور می کردیم تکلیف شرعی است، حرام است وحفظ وحدت واجب خواهد بود.» (بیانات ۱۲تیر ماه ۶۸) بر خلاف مضمون صریح فوق عمل برخی افراد انطباق با گفته هاشان نداشته و قول و عمل شان یکی نیست.
۱۲٫۲٫ مفهوم پردازی تمدن نوین اسلامی؛
همه دستاوردهای مسلمانان در ابعاد گوناگون اقتصادی، فرهنگی، مذهبی، اجتماعی، اخلاقی، مادی و معنوی، صنعت، اختراعات و اکتشافات است که از عصر پیامبر (ص) شروع شد و با گسترش قلمرو اسلامی از مرزهای غربی چین تا اندلس را در برگرفت.
امروز: یک تحوّلِ دیگر تحوّل در نگاه به آینده بود. در آن دورانی که نهضت شروع شد و امام وارد میدان شدند، با همهی شعارهایی که بعضی از احزاب و گروهها و گروهک ها و مانند اینها می دادند که خیلی هم محدود و کوچک بودند، در نگاه مردم آیندهای دیده نمی شد؛ یعنی مردم یک افق آیندهای در مقابل چشم نداشتند. این تبدیل شد به ایجاد تمدّن نوین اسلامی؛ یعنی شما امروز به ملّت ایران که نگاه کنید، این دست مبارک امام است که این حالت را به وجود آورده است؛ مردم دنبال این هستند که تمدّن نوین اسلامی را تشکیل بدهند و به وجود بیاورند، اتّحاد عظیم اسلامی را به وجود بیاورند، امّت اسلامی را تشکیل بدهند.
از زمانی که تمدن نوین اسلامی از سوی مقام معظم رهبری مطرح و به یک گفتمان رایج تبدیل شده است از جهات و ابعاد مختلف مورد توجه و بحث بسیاری از صاحب نظران و اندیشمندان قرار گرفته است که به ابعادی از آن اشاره می شود:
تعابیری از تمدن نوین اسلامی:
۱٫ تمدن نوین اسلامی یعنی اینکه ما باید به سوالاتی که مطرح میشود پاسخ بدهیم و از مسائل گذشته عبور کرده و یک زندگی خوب بسازیم. ما ناگزیر به تقریب هستیم چون غرب میخواهد حیات و آموزههای اسلام را از ما بگیرد. لازمه رسیدن به تمدن نوین اسلامی پرهیز از تعصب، و پاسخگویی به سوالاتی است که مطرح میشود. به نقل از حجت الاسلام والمسلمین دکتر رضا غلامی؛
۲٫ موضوع تمدن نوین اسلامی به طور قطع یک موضوع بین دانشی و بین رشته ای است. به عبارت دیگر، همه دانش ها اعم از انسانی و اجتماعی، پایه، فنی و مهندسی و پزشکی و نیز شمار قابل توجهی از رشته های تخصصی در هر دانش، می توانند در پژوهش های عرصه تمدن نوین اسلامی سهیم باشند، لکن طبیعی است که در بدو امر، و به منظور تعیین چارچوبی مشخص برای ورود به این عرصه، علوم انسانی و اجتماعی و رشته هایی چون فلسفه، کلام، جامعه شناسی، علوم سیاسی و تاریخ از نقش ویژه ای برخوردار خواهند بود.
۳٫ موضوع تمدن نوین اسلامی زمانی از میدان علم به میدان عمل منتقل می شود که بر اساس تقویت خودباوری و اعتماد بنفس اسلامی، اولا به رویکرد و معرفت عمومی تبدیل شود و همه بخواهند به سمت تمدن نوین حرکت کنند و ثانیا مردم تدریجا، عالَم غربی را ترک کرده و وارد عالَم اسلامی شوند؛ البته تغییر عالَم در دوران پیش از ظهور حضرت مهدی موعود (عج) نسبی است نه مطلق، هر چند ما منکر نقاط مثبت تمدن های دیگر نیستیم.(منبع)
نقش مبانی فقه تمدن ساز اسلامی:
فقه تمدن ساز اسلامی، رویکردی کلان به همه ابواب فقه است که مجموعه احکام اسلامی را در بُعد تمدنی در برمی گیرد. فقه تمدن ساز اسلامی، از فقه حکومتی و فقه نظام سازی جدا نیست بلکه اگر بتوان برای فقه حکومتی نامی دیگر برگزید، قطعا فقه تمدنی و فقه نظام سازی مناسب ترین خواهد بود. فقه تمدنی، مبتنی بر یک سری مبانی است که از جمله آن می توان به فطرت توحیدی، عقلانیت و خردورزی، جامعیت دین اسلام، نظام ولایت، امت واحد، تدیّن و قانون الهی اشاره کرد.ایجاد وحدت امت بر اساس منظومه فکری مقام معظم رهبری(مدظله العالی) نوشته علی کارشناس
شاخصههای تمدن نوین اسلامی:
مقام معظم رهبری در تعریفی کلی، شاخصه تمدن اسلامی را بهرهمندی انسانها از همه ظرفیتهای مادی و معنوی میدانند که خداوند برای تأمین سعادت و تعالی آنان، در عالم طبیعت و در وجود خود آنان تعبیه کرده است. از جمله شاخصههای تمدن اسلامی که اندیشمندان و مورخان اسلامی در تاریخ اسلام بیان کردند و مقام معظم رهبری به شیوه منسجمتری درباره آنها سخن گفتند، عبارتاند از محوریت قوانین قرآنی، خردورزی، علم، اخلاق، مجاهدت در راه خدا، حکومت مردمی، پرهیز از تحجر، ایجاد رفاه عمومی، استقرار عدالت، دوری از اقتصاد مبتنی بر ربا و تکاثر. اما معظم له با درایت خویش و با درک مقتضیات زمان، مسأله تمدن نوین اسلامی را با مؤلفههای جدیدی مانند ابتکار و خلاقیت، توجه به رسانههای مدرن، هنر، سینما، بهبود روابط بینالملل و صدور احکام فقهی متناسب با نیازهای جدید بشری را مطرح نمودند تا تمدن اسلامی پویا شود و در رقابت با دنیای مدرن غرب باقی بماند و پویایی خود را حفظ کند. به اعتقاد معظمله گسترش تمدن نوین اسلامی به همت و خرد دستهجمعی نیاز دارد که در سایه وحدت، انضباط، کار، تلاش، ایمان به خدا، خلاقیت، عقلانیت، توانایی علمی و داشتن رسانههای قوی به وجود میآید.
با توجه به متون اسلامی از جمله محتوای قرآن و همچنین بیانات رهبر معظم انقلاب درباره تمدن اسلامی می توان برخی از شاخص های عمده زیر را برای تمدن نوین اسلامی برشمرد.
۱٫ دین باوری و خدا مداری (ایمان)
۲٫ محوریت قوانین الهی و قرآن،
۳٫ علم و دانش،
۴٫ عقل و عقلانی،
۵٫ اخلاق،
۶٫ عدل و عدالت،
۷٫ تلاش و مجاهدت،
۸٫ رسانههای مدرن، هنر و سینما (در تمدن نوین اسلامی)(منبع)
تبیین رابطه وحدت و تمدن نوین اسلامی؛
وحدت و اجتماع بر گرد محور دین و پیشوای دادگر در اسلام اهمیت ویژهای دارد، حتی نماز که نماد عبادت است ترجیحاً یا لزوماً به جماعت گزارده می شود، چنان که نماز عید فطر و قربان(در عصر غیبت) و نمازهای واجب یومیه ترجیحاً و نماز جمعه لزوماً به جماعت گزارده می شوند. قرآن می فرماید: به ریسمان خدا چنگ بزنید و پراکنده نشوید.
رسول خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم فرمود: شیطان، گرگ انسان است، چنان که گرگ همواره گوسفندان وامانده و دور افتاده از گلّه را می درد، پس، از دسته بندی های(سیاسی و فرقه ای) بپرهیزید و بر شما باد به شرکت در مجالس عمومی و حضور در مساجد.
در جای دیگر فرمود: وحدت سیاسی بر محور پیشوای عادل نعمتی است که هیچ کس ارزش آن را نمی داند، بنابراین جدایی از گروه مومنان نه تنها عامل تقرّب نیست، بلکه عامل گرفتاری به دست شیطان است.
فرهنگ محور بودن؛ زیربنای هر توسعه ای فرهنگ است. فرهنگ نگاه انسان به پدیده ها را می سازد و در واقع خود تمدن در تعریف بسیاری از دانشمندان علوم انسانی، شق و وجه مادی فرهنگ را تشکیل می دهد. تا زمانی که نگاه فرهنگی یک جامعه همسو و تعالی بخش نباشد، تمدنی نیز در آن اتفاق نخواهد افتاد.
احیای تمدن نوین اسلامی نیازمند نهادینه سازی فرهنگ تمدن ساز است، همان اتفاقی که بعد از رنسانس در غرب اتفاق افتاد و پیشتر از آن پیامبر اعظم(ص) برای بنیاد تمدن بزرگ اسلامی، فرهنگ امت مسلمان را تغییر داد و همسو کرد. در واقع آموزه های رسول گرامی اسلام(ص) باعث ایجاد یک تفکر و اندیشه جدیدی شد که نتیجه آن شکل گیری یکی از بزرگترین تمدن های بشری بر اساس آموزه های وحیانی بود. بنابراین باید دانست که هم براساس تجربیات تاریخی و همچنین با لحاظ یافته های دانش بشری در حوزه های انسانی، تأکید بر این نکته ضرورت تام دارد که فرهنگ زیر بنای اصلی احیای تمدن اسلامی است و در این ارتباط جمله معروف حضرت امام خمینی (ره) که فرهنگ را عامل خوشبختی و بدبختی ملت ها بر شمرده اند، کاملاً عمق نگرش آن بزرگوار به فرهنگ را نشان می دهد.
ایمان مشترک تمام مسلمانان جهان به خداوند و رسالت نبی مکرم اسلام (ص) و پایبندی به آموزه های قرآن مجید از اصلی ترین اصول تمدن ساز اسلامی می باشد که تقویت آن ها به تحکیم و تثبیت تمدن یکپارچه اسلامی می انجامد.
وحدت و تمدن نوین اسلامی دو مولفه لازم و ملزوم برای امت واحده اسلامی محسوب شده و ضمن کمک متقابل به هم، این نکته عقلی به صراحت قابل پذیرش است، برای فرایند تحقق اهداف انقلاب باسلامی و وصول به مراتب عالیه آرمان آن با از قابلیت های موجود در سطوح کلان وحدت بهره جست که الگوی زیر و تشریح ذیل آن متضمن این معناست.
در پایان این بحث به عنوان نتیجه گیری با توجه به تعریف ارائه شده از تمدن نوین اسلامی می توان گفت، مهمترین وظیفه امروز جامعه و مخصوصاً نخبگان کشور معطوف و متمرکز بر روی این هدف والا و تهیه لوازم و مقدمات آن است. یکی از لوازم مهم برای این عرصه مسأله وحدت جهان اسلام است. تمدنی میتواند تمدن واقعی باشد که توانِ وحدتسازی و برقراری پیوند میان جوامع مختلف را داشته باشد. اگر اینطور نباشد این تمدن موفق نخواهد بود و اصلاً نمیتواند تمدن باشد، لذا باید گفت ارتباط عمیق و ناگسستنی باید میان وحدت و تمدن وجود داشته باشد در این ارتباط این موارد باید مستمراً مدنظر باشد: فرهنگ سازی و نهادینه سازی گفتگوی وحدت، مقدمه برای تعمیق بحث تمدنسازی اسلامی و نیل به تمدن نوین اسلامی باشد. برای وصول به تمدن نوین اسلامی به شکل تام باید کم کردن و پرکردن فاصله وضع موجود و وضعیت مطلوب از بایسته ها مدنظر باشد. باید راهبردهای وحدت برای نیل به مراحل فرایند تحقق انقلاب اسلامی تدوین و اجرای آن رصد و تضمین گردد. و برای وصول به هر کدام از مراحل فرایند تحقق این خواسته تمدن نوین اسلامی فعالیت هایی لازمه با اولویت بندی و راهبردهای آن تنظیم کند.
حجت الاسلام دکتر سیدجمال الدین میرمحمدی
عضو هیات علمی مرکز پژوهشی تمدن اسلامی پیامبر اعظم(ص) و ناقد کرسی
الگو یعنی نمایش نمادین به منظور پیش گویی پیامدهای گزینه های قابل اجرا. بهترین گزینه، گزینه قابل اجراست و انتخاب بهترین گزینه نمایش ساده ای از یک سیستم است؛ الگو ابزاری است برای تحلیل و آنالیز واقعیت ها که با کمک آنها می توان به درکی از واقعیت، نه کل واقعیت بلکه بخش مفید و قابل فهم آن دست یافت. لذا به نظر می رسد الگوی پیشنهادی باید استاندارد شود چرا که محتوای کرسی بیشتر جنبه نظام پیشنهادی دارد تا الگو؛ بهتر است در الگو تمام ابعاد محاسبه و فرایند و چگونگی تحقق آنها مشخص شود؛ از گفتمان سازی، فرهنگ سازی، نهادینه سازی و این قبیل مسائل باید اشاره کرد.
دکتر وحید وثوقی راد
عضو هیات علمی موسسه امام خمینی(ره) و ناقد کرسی
بحثی که دکتر رستمی نیا داشتند بسیار مفید و موثر بود. من از نقاط قوت کار می گذارم و برای مطالبی که ابهام دارند وقت میگذارم و درصدد هستم نکاتی را در راستای قوت کار و تکمیل بحث ارائه کنم. عنوانی که ارائه شده است الگوی محاسبه وحدت در تمدن نوین اسلامی بود یعنی محاسبه تاثیری که الگوی وحدت می تواند در تحقق تمدن نوین اسلامی داشته باشد را بیان کردهاند؛ این عنوان اصلی است اما عنوان دیگری هم در این کرسی ارائه شده است تحت عنوان طراحی مدل وحدت در تمدن نوین اسلامی؛ ابتدا باید عرض کنم این عناوین هر کدام بار مفهومی خاص خودش را دارد و حتی ممکن است تغییر یک کلمه فرآیند کار، روش کار و حتی ادبیات موضوع و چینش مطالب و دادههایی که جمعآوری میکنیم را تغییر دهد. محاسبه ما و معیاری که داریم همین عنوانی است که دکتر رستمی نیا در فایلهای مقالات به ما دادندیعنی الگوی محاسبه وحدت برای تحقق تمدن نوین اسلامی. یک نکته مهم بحث اشاره به ساختار کلی مقاله است که خیلی اجمالی توضیح خواهم داد و بعد موارد دیگر را عرض خواهم کرد. در ساختار اصلی مقاله چکیده، مقدمه، مفاهیم و ادبیات موضوع را داریم. بخش مهمی که در مقالات علمی وجود دارد تجزیه و تحلیل داده هاست که ما را به مقصود اصلی و بهعنوان بحث می رساندآن چیزی که انتظار ما بود باید در این مقاله انجام میشد با این عنوان، چکیده و مقدمه، جهان بینی، ادبیات بحث که بیان شد توضیحات راجع به وحدت تمدن و کارهایی که محقق محترم برای رسیدن با الگو کردهاندآنها را باید سلسله وار پشت سر هم به صورت منطقی مطرح میکردند و نتیجه ی تجزیه و تحلیل داده های ایشان میتوانست همین الگوی مورد نظر باشد که بیان فرمودند. همانطور که عرض کردم بحث مهم تجزیه و تحلیل داده ها در تحقیق دکتر رستمی نیا اصل نیامده و بیشتر ادبیات تحقیق مطرح شده است. ایشان وحدت و تمدن را توضیح دادند سطوح مختلف آن را بیان کردند اما اصل کاری که باید انجام می دادند تجزیه و تحلیل بود.
ایشان الگو را مطرح کردند البته آنچه که ایشان مطرح کردند الگو هم نیست یک نمودار دو بخشی افقی و عمودی است که از آن تعبیر به الگو کردند و از نظر بنده الگو نیست. بحثی که جناب آقای نورمحمدی مطرح کردهاند نیز همین است ما دو نوع الگو داریم: نخست الگوهای فرایندی که بحث سیستمها و برنامهریزی را در نظر میگیرند و دوم الگوهای مفهومی که متغیرهای مختلف و تاثیر و تاثر آنها بر یکدیگر را میسنجند. دکتر رستمی نیا سلسله مراتب تمدن را توضیح دادند، بحث سیر تحقق تمدن نوین اسلامی را در قالب مراحل چهارگانه مطرح کردند اما این را در دو نمودار افقی و عمودی مطرح کردهاند که الگو نیست صرفاً شامل اعداد و ارقامی است. بنا بر برداشت اولیه ای که ما از عنوان داشتیم، ایشان میخواهند ماتریسی را ترسیم کنند که اگر آن اعداد و ارقام وسط نمودارها میآمد میتوانستیم بگوییم یک ماتریس چند در چند است که این اعداد و ارقام معنا و مفهوم خاص خودش را دارد. می شد گفت ارائه دهنده محترم از طریق آن اعداد و ارقام به این داده رسیدهاند پس این یک بحث بسیار جدی و کلی بود که آقای محمدی هم به آن اشاره داشتند که الگو باید ناظر به چه چیزهایی باشدکه این تحقیق آن مراحل را تعیین کرده است؟
در بحث دوم ایشان الگوی محاسبه وحدت را مطرح کردند. وقتی از محاسبه صحبت می کنیم ذهن خواننده بیشتر متبادر به بحث های آماری و تجزیه و تحلیل های عاملی و میانه و ضریب همبستگی و تکنیکهایی می رود که برای محاسبه ضریب و آزمون ها مطرح است که اگر این اقدام صورت می گرفت کاری محکم و قوی بود. اگر آقای رستمی نیا از داده ها و بانک اطلاعاتی بسیار قوی که دارند روی همین عوامل و بحث های مصاحبه و گفتگو با تکنیک های گفته شده تجزیه و تحلیل می کردند و از برآیند این تجزیه و تحلیل می توانستند به الگوی موردنظرشان برسند بسیار موثر و مفید بود که متاسفانه این کار انجام نشده است.
در این تحقیق اگر ما بحث وحدت را یک متغیر و تمدن نوین اسلامی را متغیر دیگر در نظر بگیریم و وحدت متغیر مستقل و تمدن نوین اسلامی متغیر وابسته در نظر گرفته میشود حال سوال این است محقق محترم دنبال چه چیزی هستند؟ آیا رابطه این دو را بسنجند؟ یعنی میزانی که وحدت اسلامی میتواند در تمدن نوین اسلامی موثر باشد؟ اگر دنبال این هستند باید فرایند لازم را طی کنند و روشه ای آماری موجود را با محاسبه دقیق تجزیه و تحلیل کنند و تبدیل کردن آنها به داده های کمی و دادن اعداد و ارقامی که محاسبه گر می تواند نتیجه را به درصد بیان کرده و بگوید در فرایند تمدن نوین اسلامی وحدت چه میزان اثر دارد؟ همبستگی آنها به چه شکل است؟ ضریب همبستگی آنها به چه میزان است؟ ممکن است شما در این میان یک متغیرهای میانجی را نیز مطرح میکردید این هم بحث مهمی است که باید در نظر بگیرید. در ادامه آقای دکتر ادعایی را مطرح کردند که فکر می کنم خیلی مهم بود که علت تامه تحقق تمدن نوین اسلامی را وحدت بیان کردند؛ البته این ادعای بزرگی است که باید ثابت شود آیا وحدت علت تامه است؟ آیا وحدت یکی از مولفههای لازم است که اگر نباشدتحقق نمی گیرد؟ در کنار مولفههای دیگر مطرح میشود؟ این سطوحی است که مطرح می شود هر کدام از این موارد میتواند مطرح بشود. حال اگر یکی از مولفههای اصلی این است سایر مولفه ها را باید بپردازند میتواند فرهنگ سازی، ساختار، راهبردها وموارد مرتبط دیگری که قسیم وحدت می توانند باشند.
حال در ارزش دهی به هر کدام از این ها اگر بخواهیم ارزش و رتبه بدهیم باز نیازمند تحقیقات مفصل هست که باید مشخص شود که جایگاه وحدت کجاست؟ اگر ما چهار یا پنج مولفه موثر در تمدن نوین اسلامی داریم جایگاه وحدت کجاست و در چه مرتبه ای است؟ آیا انقدر لازم و ضروری است که اگر نباشد تمدن اسلامی محقق نخواهد شد؟ ادعای آقای دکتر رستمی نیا نیز بر همین بحث بود.
نکته دیگر روشی هست که ایشان استفاده کردند یعنی روش اسنادی. ما یک تقسیم کلی داریم اینکه داده ها و اطلاعات خود را به دو صورت جمع آوری می کنیم یا به صورت میدانی یا به وسیله بحثهای اسنادی. منتها باید ریز تر میشدن روش را دقیق تر توضیح میدادند آیا روش اسنادی همان بحث کتابخانهای است یا این گروهی که از نخبگان داشتند از دادههای این گروه از کلام این گروه و تبادل نظرهایی که در گروه تمدن انجام شده داده های ایشان جمع آوری شده و اسناد مورد رجوع این تحقیق بوده است؟ این باید دقیقاً مشخص شود هرکدام که شد باید روش آن نیز مشخص شود که با چه روشی از این داده ها استفاده شده است؟ اگر ما این تحقیق را بخش بندی کنیم تقسیماتی دارد که به شدت از جهت تجزیه و تحلیل داده ها نقص دارد. همین مدل آخر را که نگاه میکنیم این مدل که بحث تبیین رابطه بین وحدت و تمدن نوین اسلامی است، فقط در حد مفهوم یابی است و خیلی از این موارد جای بحث دارد مثلاً موانع آن، ارتباط آنها باید بحث شود. می خواهید رابطه بین این دو را محاسبه کنید مواردی که مرتبط با این موضوعات هستند را باید می آوردید. مثلاً انتظاری که می شد داشته باشیم این بود که کارهایی که با توجه به این داده ها مصاحبه هایی که داشتیم باید انجام میشد باید لیست می کردیدکار ما این است که بدانیم برای تحقق و تمدن نوین اسلامی یک بعد نموداری که دارید همین وضع مطلوب است. شما از دادههای خود باید این مطالب را استخراج می کردید و مطالب را تجزیه و تحلیل می کردید. شما می توانستید یا از روش های کیفی اکتفا کنید و در حد توضیحات توصیفی کیفی باشد یا اگر محاسبه می کنید باید دقیقاً اینها را به طریق پرسشنامه ارائه می کردید و از روشهای مختلف مثل تجزیه عاملی، عوامل را با همدیگر ردیف می کردید و تاثیر هر کدام از اینها را با درصد مشخص خودش با توجه به روشهایی که وجود دارد بدست می آوردید. سوال دیگری که مطرح است این است که چرا بین مولفههای مختلف فقط فرهنگ را مطرح کرده اید؟
به عنوان جمع بندی باید عرض کنم که از نظر من آنچه که آورده شده الگو نیست، یک نمودار دو بعدی افقی و عمودی است که یکسری مولفه های مرتبط به هم را بررسی کرده است که وزن هرکدام نیز مشخص نیست. منتها این تحقیق می تواند یک ایده و فرضیه خوب باشد. تا اینجا که ما میرسیم همه ادبیات تحقیق است و تجزیه و تحلیل خاصی از طریق داده های کمی و کیفی صورت نگرفته است. متناسب با الگویی که ارائه کرده اید باید بگویید داده های شما چیست؟ چه چیزهایی باید انجام بشود که مطرح نشده و باید منتج میشد به الگویی که به دست آورده اید که در گام اول حداقل این مقدار بود و در گام دقیقتر و برای محاسبه باید به روش های آماری استناد می کردید که خیلی خوب بود و اگر اینها را محاسبه میکردید کار بسیار قویتر و محکمتر و در عین حال قابل دفاع تر می شد این داده ها با توجه به پتانسیل قوی که دارید می توانست به مراتب بهتر استفاده شود. به نظر کاری که دکتر رستمی نیا انجام دادند می تواند ایده خوبی باشد این ایده نیاز به اثبات و تحقیق و تجزیه و تحلیل دارد و هنوز به عنوان یک الگوی قابل قبول قابل عرضه نیست. حال این ایده باید پرورش داده شود و نیازمند اثبات است. باید چارچوبهای مناسب با الگو محاسبه و تجزیه و تحلیل های عاملی صورت بگیرد که روش و برآیند مخصوص خودش را دارد که باید مورد نظر قرار بگیرد.
حجت الاسلام دکتر علی آقا پیروز
مدیر گروه مدیریت اسلامی پژوهشگاه و مدعو کرسی
دوستان نکته های خوبی گفتند اینکه استفاده روشمند از داده ها نشده و اصلاً آنچه ارائه شده الگو نیست و یک نمودار خطی دو بعدی است و اینکه چرا فقط فرهنگ را مطرح کرده اند و مولفه های دیگر در آن مطرح نشده است. باید عرض کنم موقعی که عناوین را از دوستان دریافت کردیم این عنوانی که آن موقع مصوب شد و به شورای پژوهشگاه رفت آنجا هم ارائه شد الگوی وحدت آفرین بود اما وقتی آقای دکتر رستمی نیا عنوان کرسی را جدیداً به ما دادند بحث الگوی محاسبه وحدت داده شده بود. این را خود ایشان باید توضیح بدهند که این عدول از عنوانی که قبلاً خودشان ارائه کرده بودند و آن را مصوب کرده بودیم چرا اتفاق افتاده است؟ نکته ای که وجود دارد این است که در نسبت بین وحدت و تمدن ظاهراً وحدت در ظرف تمدن بناست اتفاق بیفتد خوب راهبردهای وحدت و مواردی که فرمودند باید دقیق بررسی شود.
دکتر محمداسمعیل رستمی نیا
عضو هیات علمی پژوهشگاه امام صادق(ع) و ارائه دهنده کرسی
آنچه که باعث خوشحالی است این است که گروههای کارشناسی بسیاری در سازمان های مختلف در این موضوع وارد بشوند. هر آنچه که اتفاق می افتد باعث تقویت اردوگاه اسلام است، این تقویت بدون اندیشیدن به وحدت امکان پذیر نیست. درمورد آنچه که جناب آقای وثوقی راد فرمودندباید عرض کنم من بقیه مولفه ها را کنار نگذاشتم این ادعا وجود ندارد بلکه به عنوان یک پیشران و به عنوان یکی از مولفه ها یا مهمترین مولفه ها وحدت را مورد توجه قرار داده ام. آنچه که در ذهن دارم این است که شما در بحث مسائل داخلی یا در بحث انتخابات میتوانید آن را ببینید مثلاً دو برادر به دلیل موانع مختلف و به خاطر ضعف های فرهنگی به راحتی از یکدیگر جدا می شوند از یکدیگر دور می شوند مثلاً به خاطر بحث انتخابات ولی اگر با نگاه امام خمینی(ره) بخواهیم به وحدت نگاه کنیم باید سراغ آنهایی برویم که دین ندارند و آنهایی که لاییک هستند و محرومین دنیا هستند و ملتی که با آنها آشنایی نداریم. این بحث صرفا به عنوان یک اشاره و یک ورود و احساس ضرورت و دیگران را به استمداد طلبیدن است. جناب آقای وثوقی راد نکته فرمودند و در انتهای نقدشان عذرخواهی کردند از اینکه مواد را گفتند اتفاقاً من دست ایشان را می بوسم و تشکر می کنم به خاطر ارائه مطالبی که به تقویت بحث کمک می کند. اما در بحث علمی این نکته را داشته باشیم ممکن است عرض بنده نارسا باشد ولی می خواستم بگویم همه آنچه که آمده مبنی بر این است که ما بگوییم این ابعادی که کشیده شده عمودی افقی تماماً جای آنها خالی است یعنی هیچ ادعایی برای آنها وجود ندارد که کار شده همین مقدار که شما قبول میکنید که کار شده حتی من به عنوان کسی که محضر شما ارائه بحث می کنم قبول دارم که هیچ کار نشده است. این یک قالب بسترساز و قالب و چارچوبی است که صدها پژوهش در این خصوص باید صورت بگیرد. ایده و یک ظرف و یک چارچوبی است که باید کامل شود. الگو در واقع کوچک شده یک پدیده بیرونی است من این را می بینم در این الگو از خود سوال می کنم که مثلاً در بحث وحدت ملی اگر فقط نگاه ما به داخل باشد در ایجاد انقلاب اسلامی کجا هستیم؟ ممکن است کسانی در جمع باشند که بگویند صددرصدی است اما من با استفاده از فرمایش حضرت امام میگویم خیر صددرصدی نیست چرا که ایشان نکتهای دارند که میگویند ما به سمت پیروزی یا انقلاب اسلامی سر خوردیم گویا تصورشان این است که حتی این مرحله هم کامل نشده است با این تعبیر می خواهم اذعان کنم که خیر شاید در آنجا هم ما کامل و صددرصد نباشیم. پس ما با نگاه به داخل هر یک از خانه های خالی در جدول نمودار سوالاتی که داریم پیرامون وضعیت مطلوب و وضعیت موجود اشارات خوبی است که این انتظار را تعدیل میکند. فقط ظرفی فراهم شده است. مثلا وقتی در قالب قوانین نگاه می کنیم اگر یک مولفه را باید قوه قضاییه در بحث تمدن اسلامی در نگاه به بالاترین سطح که ارتباط با دیگر ملل است چه کاری را باید انجام دهد؟ پیشنهاد دادهایم که او با خبرگان صحبت کند مولفه ها را معلوم کند مولفهها ارزش گذاری شود. جناب آقای نجاتبخش باید خاطرنشان می باشد ما چند استاد را از نظراتشان برای این مدل استفاده کردیم و تایید گرفتیم. این مدل، این قالب، چهارچوب مبنایی است که تحت عنوان درآمد باشد و در اختیار دیگران قرار بگیرد.
به نظر من در جنبه کاربردی این قضیه به این شماتیک ابزار است. ابزار سنجشی عرضه میشود که اطلاعات آن باید متناسب با هر جامعه آماری و جامعه مطالعاتی به تفکیک آماده شود. مثلاً در کشور ما در شورای فرهنگ عامه حدود ۳۷ نفر عضو داریم آیا قرار است همه آنها یک کار را انجام دهند یا هر یک وظیفه جداگانهای دارد؟ یکی وظیفه سیاستگذاری دارد دیگری ستاد میانی هست دیگری در سطح پایینتر کار کارشناسی اجرایی میکند وقتی او به این ابزار نگاه می کند آیا به او کمک می کند آیا پاسخگو هست یا نیست؟ به نظر میرسد اگر دوستان چه در بحث روشی و چه در بحث تقویت مباحث ادبیات و مولفه هایی که من در تحقیق آورده ام اگر به این تحقیق توجه کنند فکر میکنم میتوانیم این کار را یک تحقیق کاربردی بدانیم و آن را تقویت کنیم و در اختیار دستگاهها قرار دهیم و آن دستگاه مدعی است که میتواند به سمت تمدن اسلامی حرکت کند و با استفاده از مولفه مهم و یا پیشران اصلی و محوری که بحث تمدن است از این الگو چه استفاده ای کند؟ من واقعاً این استمداد را دارم که با اسم من یاد وحدت بیفتید. این برای من خیلی برانگیزاننده است و من را در این مسیر تقویت می کند و در مورد این ابزار یا مدل یا الگو یا شماتیک اگر در خارج از این جلسه هم بتوانید تشریک مساعی کنید که این تحقیق را کامل کنیم و در اختیار سازمانها و دستگاههای قرار دهیم که در رفتن به سمت تمدن اسلامی تکلیف خود را در قالب این چارچوبها مشخص کنند. همه عرض من این است که آیا این الگو یک ظرف و یک ابزار مناسب هست یا باید آن را کامل تر و جامع تر کرد تا بتوانیم بر اساس آن کار دقیقتری انجام دهیم.
دکتر علی نجات بخش اصفهانی
دبیر علمی کرسی
باید بهعنوان جمعبندی اعلام کنیم که نظر ناقد اول این است که این نمادی که شما ارائه دادید به عنوان یک نمادی که به صورت سیستمی به قضیه نگاه کند آیا الگویی برای تحلیل و آنالیز واقعیت ها هست یا خیر؟ دکتر وثوقی نیز در ساختار کلی اصلی مقاله به تجزیه و تحلیل داده ها و کارهایی که بایستی برای رسیدن به الگو صرف کرد نظر داشتند که باید مورد توجه قرار گیرد و خوب است که بیشتر کامل شود. در عنوان که لفظ محاسبه را آورده اید چند نفر از دوستان و عزیزانی که صحبت کردند اذعان داشتند که این محاسبه در متن ممکن است سوال ایجاد کند که باید بیشتر مورد بررسی بوده و هوشمندانه مورد نظر قرار گیرد وحتی اگر ممکن است در عنوان تجدید نظر شود. بحث دیگر در روش تحقیق که اسنادی یا کتابخانهای است و مباحثی که ناقدان اشاره کردند اگر دنبال محاسبه هستید باید روشهای آماری و تکنیک های آماری مصاحبه و غیره را استفاده کنید و باید مد نظر قرار دهید که از نظر اعتبارسنجی از سوی نخبگا مدل اریه شده نهایی باشد و از آنالیز های مختلف استخراج شده و قابل اعتنا باشد.