انقلاب اسلامی را باید سرآغاز تحولات بزرگ و بنیادین در ایران، منطقه، جهان اسلام و جهان غیراسلام دانست؛ چراکه رهبر کبیر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی رحمهاللهعلیه، از انقلاب اسلامی با عناوینی همچون «معجزهی قرن» و «انفجار نور» یاد کردند و همین عبارات برای توصیف عظمت و بزرگی انقلاب اسلامی کفایت میکند. انقلاب اسلامی که خود یک تحول بنیادی است، دستاوردهای فراوانی داشته و با شکلگیری نظام اسلامی، تحقق جامعهی اسلامی نیازمند تحولات دیگری است. چندی پیش رهبر انقلاب در دیدار با دانشجویان مطالب مهمی را درخصوص تحولخواهی و تحولگرایی بیان کردند که مورد توجه اصحاب رسانه نیز قرار گرفت. این بیانات که خود رهنمودی برای انتخابات ریاستجمهوری است، انتظار از رئیسجمهور بعدی را بهخوبی ترسیم میکند؛ رئیسجمهوری که باید معتقد به تحول و عنصر تحولآفرین باشد. اعتقاد به تحول، یعنی پذیرش وضعیت نابسامان فعلی با توجه به نقاط مثبت و پیشرفتهایی که داشتیم، نیازمند تحول است و بدون تحول امکان ارتقاء نخواهد بود.
تعریف تحول
تغییر و تحول بهمعنای خروج از وضع و حالتی و رسیدن و مستقرشدن در وضع و حالتی دیگر است. تحول سازمانی دگرگونی یک سازمان از وضعیت موجود از حیث ساختار سازمانی، فناوری، نیروی انسانی، وظایف و عملکردهای تولیدی و خدماتی به وضعیت مطلوب و مورد نظر و بهصورت برنامهریزی شده یا نشده است. در دیدگاه رهبر انقلاب، تحول حرکت جهشی و جهادی در همهی بخشهای اداری و حکمرانی کشور و در بخشهایی از سبک زندگی عمومی است. از نظر ایشان تحول عبارت است از: «حفظ و تقویت اصول و خطوط اساسی انقلاب و نوآوری در شیوهها، روشها و کارکردها.» تحول باید جهت مثبت و در جهت ارتقاء و تقویت مبانی و اصول انقلاب باشد، وگرنه صرف تحول مطلوب نیست؛ امّا تحول در نظر دشمنان این نظام، یعنی ارتجاع و نفی انقلاب و بازگشت به زمان قبل از انقلاب و دوران وابستگی و عدم استقلال و نزدیکبودن به هنجارهای نظام سلطه جهانی. این از نظر ما تحول در جهت منفی است که یک تغییر ماهوی نیز هست. تحول در نگاه ما حفظ اصول و آرمانها و تلاش برای رفع کاستیهای نظام است. تحول یک حرکت جهشی حساب شده است و با تغییر عادی تفاوت دارد. درست مانند جراحی بیمار برای رفع کامل بیماری است. تحول ایجاد تغییر اساسی شتابنده است.
ضرورت تحول
هرچند در نظام جمهوری اسلامی، در طول این سالها، پیشرفتهای شگفتانگیزی در حوزههای علمی، زیرساختهای اقتصادی، هستهای، بهداشتی، سیاسی، امنیتی و دفاعی داشتهایم، امّا عقبماندگیهایی نیز داشتهایم. این کاستیها و عقبماندگیها، ناشی از غفلت یا غرضورزی برخی مسئولان، باعثشده زاویهای از اصول انقلاب و انحرافی از آرمانهای نظام اسلامی پدید آید. اصلیترین آرمان نظام تحقق جامعهی اسلامی است که با شاخصههایی از قبیل آزادی، استقلال، پیشرفت علمی، اقتدار سیاسی، حفظ امنیت و خودکفایی اقتصادی شکل میگیرد. همچنین در کشور، ظرفیتهایی معطلمانده و از فرصتهای موجود استفادهی مطلوب نشده است.
برای نمونه، افزایش جمعیت جوان تحصیلکرده و آمادهی ورود به بازار کار، فرصت منحصربهفردی را در اختیار اقتصاد ایران برای جهش قرار داده است که در صورت بهرهبرداری از این ظرفیت درونی منحصربهفرد، اقتصاد ایران میتوانست در جایگاه شایستهی خود در اقتصاد جهانی قرارگرفته و نهتنها اقتصاد ایران را با تحرک و جهش اساسی مواجه نماید که روی اقتصاد منطقه نیز تأثیرگذار باشد، امّا با ساختارهای کنونی و تداوم رویههای گذشته در مدیریت اقتصاد ملی (دولتی و نفتی)، بهرهبردای از این استعدادهای انسانی در کنار ظرفیتهای سرزمینی آنچنان که باید محقق نشد. باید این ساختارها و رویهها بهطور اساسی تغییریافته و همگی آنها در جهت فعالنمودن این ظرفیتها قرار گیرد. این موارد همگی به منافع ملی خسارت وارد آورده است و این مطلب گواه آن است که تحقق آرمانها، جبران عقبماندگیها و بهرهگیری از فرصتها محتاج یک حرکت جهشی و جهادی است و حرکت عادی کفایت نمیکند.
حوزههای تحول
در علم مدیریت، مواردی از قبیل ساختار، تکنولوژی، منابع انسانی، رویهها و روشها و کارکردها، از جمله راهبردهای تحول سازمانی است. در فرمایشات رهبر انقلاب، حوزههای تحول در سطح کلان سازمان نظام اسلامی مواردی از این دست بیان شد: نحوهی حکمرانی، اقتصاد، عدالت، مدیریت (کاغذبازی و دیوانسالاری) و سبک زندگی مردم (اسراف، تجمل و اشرافیگری، تجمل در ازدواج، پیری جمعیت و آسیبهای اجتماعی)
الزامات تحول
۱. برای تحول، شناخت دقیق و روشنی از مشکل و آسیب ضروری است. چنانچه تلقی ما از مسئله و مشکل ابتدایی و ضعیف باشد، تحول هم سطحی و غیرعمیق خواهد بود و مشکل از ریشه حل نخواهد شد و جهت مثبت تحول تأمین نخواهد شد. برای مثال، در قضیهی اسلامیسازی دانشگاه، با توجه به تلقی ابتدایی از آسیبها و راهکارها، دانشگاه تراز اسلامی هنوز شکلنگرفته است؛ دانشگاهی که مبتنی بر علوم انسانی اسلامی بوده و صرفاً مصرفکنندهی محصولات غربی نباشد، آنگونه که رهبر انقلاب فرمودند.
۲. تحول بدون مدیریت ممکن نیست! چرا تحول نیازمند مدیریت است؟ زیرا اگر مدیریت نباشد، ممکن است آن تحول دلخواه حاصل نشود و انحراف از هدف بهوجود آید. مدیریت تحول باید قدرت ایجاد تحول را داشته باشد تا بتواند با موانع تحول مقابله کند و مقاومتها را بیاثر کند، ضمن آنکه مراقبت نماید تا تغییر مورد نظر حاصل شود و انحرافی در این مسیر پدید نیاید. امام خمینی رحمهاللهعلیه، بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی، انقلاب را با قدرت معنوی و مردمی خویش پایهگذاری کردند و اجازه ندادند ذرهای انحراف در هدف بهوجود آید. عدهای در نظر داشتند نظام ایران، دمکراتیک اسلامی باشد، امّا امام فرمودند: «جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد.»
بنابراین، تحول و حرکت از وضعیت نابسامان فعلی به وضعیت مطلوب، نیازمند مدیریت است. اگر مدیریت نباشد تضمینی در رسیدن به وضعیت مطلوب نخواهد بود، ضمن اینکه در مسیر تحول قطعاً موانع و مقاومتهایی صورت میگیرد که برای مقابله با آنها مدیریت لازم است. بدون مدیریت توانمند، عبور از موانع میسر نخواهد بود: «بیتردید بهترین شیوه مدیریتی که بتواند این مهم را محقق کند، مدیریت جهادی است.» مدیریتی که شب و روز نشناسد، مدیریتی که برخواسته از انگیزههای الهی و بهرهمند از عناصر تحولآفرین باشد، به تعبیر رهبر انقلاب باید مدیریت تحول در سطح دولت باشد و دولتی تحولخواه سر کار بیاید که معتقد به تحول و عنصر تحولآفرین، یعنی جوان مؤمن انقلابی باشد. جوانانی با این اوصاف هم میل و انگیزهی بالا، هم جرئت و هم انرژی لازم برای تحول دارند. تجربه نشان داده است که جوانان با نوآوری و جرئت و توان خود کاریکارستان میکنند.
۳. تحول باید به مطالبهی عمومی تبدیل شود؛ یعنی نوعی تحولخواهی عمومی شکل گیرد که لازمهاش نارضایتی همه از وضعیت موجود باشد. برای مثال، همه با فساد و رانت مخالفت کنند تا تبدیل به نوعی مطالبه عمومی شود. اگر مطالبهی عمومی شکل گرفت و همهی افراد ارادهی تحول داشتند، آنگاه مسیر برای تحول فراهم میگردد. خداوند در آیهی ۱۱ سورهی رعد میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم» بنابراین، اگر نارضایتی از وضعیت نابسامان موجود شکل نگیرد و بهدنبال آن تحولخواهی ایجاد نشود، تحول هم تحقق نمییابد. البته ارادهی تنها هم کافی نیست، بلکه باید مشارکت عملی هم باشد؛ چون مشارکت، تحول را تسهیل میکند.
۴. برای تحقق تحول، نیازمند برنامهریزی نیز هستیم و باید گامبهگام ارزیابی شود و عوامل تحول مورد تقدیر قرار گیرد. مواردی که نیازمند تحول است و هنوز تحولی در آن صورتنگرفته رصد شوند تا بهتدریج تحول کامل شود.
تحول در مدیریت دولتی
نظام اداری در امتداد نظام سیاسی و مَرکب آن است و اهداف نظام جمهوری اسلامی در حوزههای مختلف اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی از طریق نظام اداری محقق میشود. نظام اداری باید تابآوری و توان تحقق اهداف را داشته باشد؛ امّا باید اعتراف کرد مدیریت دولتی یا نظام اداری ایران این ظرفیت را ندارد. این نظام مدیریتی ترکیبی از تئوریهای مدیریتی است. عمدهی این تئوریها عبارتاند از: تئوری ادارهی امور عمومی، تئوری مدیریت دولتی نوین و تئوری حکمرانی خوب. تئوری ادارهی امور عمومی مبتنی بر بوروکراسی ماکس وبر و تئوری مدیریت دولتی نوین مبتنی بر اقتصاد آزاد و مروج خصوصیسازی و برونسپاری کارهاست. تئوری حکمرانی خوب نیز دارای شاخصهایی از قبیل پاسخگویی و … است. این تئوریها هرچند مزایا و محاسنی دارد، امّا اشکالاتی نیز بر آن وارد است و از سوی صاحبنظران مورد انتقاد قرارگرفته، مضاف بر اینکه این تئوریها در جمهوری اسلامی بهدرستی بهکار گرفته نشده و در اجرا نیز ناقص بوده است. برای مثال، خصوصیسازی که یکی از عناصر اصلی مدیریت دولتی نوین است، در ایران بهخوبی مورد عمل قرار نگرفت.
متأسفانه برخی کارخانههای عظیم دولتی به ثمن بخس آن هم با رانت خویشاوندی و بهصورت اقساطی فروخته شد، بدون آنکه توانمندی مدیران و مالکان جدید احراز شود و این ضربهی بزرگی به اقتصاد و تولید کشور وارد کرد. متأسفانه نظام اداری کشور ما بر اساس شرایط و مقتضیات بومی طراحی نشده و فاقد مبانی و اصول اسلامی نیز هست. باید پذیرفت که چنین نظامی ظرفیت و کشش تحقق آرمانها و اهداف حوزههای مختلف را ندارد. باید نظام اداری اصلاح شود و بر اساس آموزههای اسلامی و شرایط و مقتضیات کشور مورد بازبینی و تحول قرار گیرد. بنابراین، یکی از اولویتها در تحول باید اصلاح و تحول نظام اداری باشد.
مدیریت اسلامی و مدیریت جهادی
مدیریت جهادی شعاعی از مدیریت اسلامی است؛ مدیریتی که در شرایط خاصی تحقق مییابد و در تقابل با دشمنان همراه با خستگیناپذیری و تلاش شبانهروزی با انگیزههای بالا شکل میگیرد. برای تحول به مدیران جهادی نیاز است؛ مدیرانی که محافظهکارند و حفظ وضع موجود را وجهه همت خویش قرار میدهند، مدیران شایستهای برای ایجاد تحول نخواهند بود؛ همانها که پس از بحرانهای ناشی از سوءمدیریت، مدعی پیشگیری از قحطی و عقبماندگی هستند.