یادداشتی از حجت الاسلام و المسلمین محمدجواد رودگر به مناسبت ولادت باسعادت امام حسن مجتبی(ع)
زهد و زندگی درچشم ودل امام حسن مجتبی(ع)
ضمن عرض تحیت و تهنیت ولادت کریم اهل بیت علیهم السلام محضر محبان آن امام هدایت و نور، توجه همگان را به دو حدیث تبیینی و راه گشا درخصوص “زهد و زندگی” جلب می کنم:
الف) امام حسن مجتبی(ع):« قیلَ لَهُ(علیه السلام) مَا الزُّهْدُ؟قالَ: أَلرَّغْبَهُ فِى التَّقْوى وَ الزَّهادَهُ فِى الدُّنْیا”(حرانی، تحف العقول ص ۲۲۵)، از حضرت امام حسن مجتبى(علیه السلام) پرسیده شد که زهد چیست؟فرمود: رغبت به تقوا و بی رغبتی در دنیا.
ب) «وَاعْمَلْ لِدُنْیاکَ کَأَنـَّکَ تَعیشُ أَبَدًا، وَ اعْمَلْ لاِخِرَتِکَ کَأَنـَّکَ تَمُوتُ غَدًا، وَ إِذا أَرَدْتَ عِزًّا بِلا عَشیرَه، وَ هَیبَهً بِلا سُلْطان فَاخْرُجْ مِنْ ذُلِّ مَعْصِیهِ اللّهِ إِلى عِزِّ طاعَهِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»( مجلسی،بحار الانوار، ج ۴۴ ، ص ۱۳۹)، براى دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگى می کنی، و براى آخرتت به گونه اى کارکن که گویا فردا خواهى مُرد، و اگر عزّتى بدون بستگان و شکوهى بدون سلطنت خواهى، از معصیت و نافرمانى خدا به طاعت و فرمانبرى خداوند عزّوجلَّ درآى.
مفهومِ زهد دست خوش تحریف،تحجر و افراط و مصداقِ زاهد گرفتار گرداب تفریط شد و در نتیجه بازار “زهدفروشی” و “زاهدسازی” رونق خاصی گرفت. بنابراین یکی از مفاهیمی که در بستر تاریخ ترورمعنایی و تحریف مصداقی شد،مفهوم زهد است. اگر چه این ترور و تحریف معلل به علل روان شناختی و مدلل به دلائل معرفت شناختی فراوانی است که اکنون مجال تبیین و تحلیل آن نیست.
به تعبیر استاد شهید مطهری:” کلمه «زهد» با همه مفهوم عالى و انسانى که دارد سرنوشت شومى پیدا کرده است و مخصوصاً در عصر ما ظالمانه محکوم مىشود. در مفهوم این کلمه غالباً تحریف و اشتباه کارى به عمد یا غیرعمد رخ مىدهد؛ گاهى مساوى با تظاهر و ریا معرفى مىشود و گاهى مرادف با «رهبانیت و عزلت و گوشه گیرى».”(مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۱۶، ۵۴۰). در مسئله زهد و زاهد با دو موضوع بسیار مهم مواجه هستیم: الف) دوگانه سازی و سپس دوگانه انگاری زهد و زندگی، زهد و تجارت، زهد و سیاست، زهد و کار، زهد و پیشرفت، زهد و اجتماعی بودن، زهد و تولید و درنهایت زهد و تمدن سازی معلولِ علل و مدلولِ دلائل کلان یاد شده است. ب) تبدیل زهد به زهدِ منفی،مرده،منفعل، ایستا،خنثی، انظلام و فسادو تبعیض پذیری، قعود و رکون و رکود در برابر زهد مثبت،زنده، فعال،حساس، پویا،ظلم ستیز و عدالت گستر، جهادی و حماسی. که بایسته است از رهگذر جهاد کبیر یا جهاد تبیینی جامع و کامل مفهومی زهد و تعیینِ بصیرانهِ زاهد، با انحراف و تحریف در هردو موضوع مبارزه کرد.
در قسمت دومِ حدیث اول:” وَ الزَّهادَهُ فِى الدُّنْیا” امام حسن مجتبی(ع) مفهوم و قلمرو زهد در متن زندگی تبیین شد، از حیث مفهومی می توان به این نکته برساخته از حدیث اشاره کرد که “زهد” به معنای بیرغبتی متاع فریب دنیاست که تنها با تمرین و ریاضت در ترکِ دنیا و بی رغبت شدن به آن قابل دست یابی است و در این بی رغبتی و ترک دنیا شناخت باطن زوال بردار و نفادپذیر دنیا لازم است که فطرت عشق به جاودانه ها و نفرت از هرچه که از بین رونده است، سرمایه مغتنمی برای حصول به مقام زهد که یکی از مقامات معنوی عارفان و منازل سلوکی سالکان الی الله است، می باشد. استاد شهید در خصوص ماهیت بی رغبتی در مفهوم زهد می نویسند:” بی رغبتی زاهد، بی رغبتی در ناحیه ی اندیشه و آمال و ایده و آرزو است، نه بی رغبتی در ناحیه ی طبیعت»( مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۱۶، ص ۵۱۲ و همو، سیری در نهج البلاغه، ص ۲۱۱).
بنابراین، زهد، صِرف ترک نیست، بلکه ترکِ آمیخته با بیرغبتی است و ترک، اولین قدم زهد است. بنابراین به تعبیر استاد شهید مطهری:” می نویسد:” زهد براى آدمى تمرین است، اما تمرین روح. روح با زهد ورزش مىیابد و تعلقات اضافى را مىریزد، سبکبال و سبکبار مىگردد و در میدان فضایل، سبک به پرواز در مىآید”( همان، ص۵۳۹)، چه عمیق و بلیغ قرآن کریم به پیغمبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) میفرماید:”لا تمدّنّ عینیک إلی ما متّعنا به ازواجاً منهم زهره الحیوه الدّنیا لنفتنهم فیه ورزق ربّک خیر وأبقی”( طه- ۱۳۱) ؛(به شکوفههایی که در دست دیگران است و ما به آنان دادهایم، چشم مدوز؛ زیرا ما میخواهیم آنان را با آن شکوفهها بیازماییم ولی رزق پروردگار تو بهتر و ماندنیتر است)؛ زیرا شکوفههای دنیا میوه دهنده برای کسی نخواهند بود.
به تعبیر استاد جوادی آملی:” عالَم طبیعت چنان سرد است که تا این شکوفه بخواهد به بار بنشیند و به ثمر تبدیل شود سرمای زودرس طبیعت از راه میرسد و شکوفه میریزد”( جوادی آملی، عبدالله، مراحل اخلاق در قرآن،ص ۱۷۲) که قسمت اول حدیث اول:” أَلرَّغْبَهُ فِى التَّقْوى” رغبت به به تقوی را در مفهوم زهد تعبیه فرمود و تقوی نیز تمرین و ریاضت نفس درمدار شریعت حقه است.
امام علی(ع) نیز می فرمایند:” لا زهد کالزهد فی الحرام” (نهج البلاغه، حکمت ۱۱۳)، هیچ زهدی بهتر از دوری از حرام نیست. اما در حدیث دوم امام حسن مجتبی(ع) زهد را در متن زندگی تبیین فرمود: «وَاعْمَلْ لِدُنْیاکَ کَأَنـَّکَ تَعیشُ أَبَدًا، وَ اعْمَلْ لاِخِرَتِکَ کَأَنـَّکَ تَمُوتُ غَدًا” تا نشان دهد که دوگانگی بین زهد و زندگی و تضاد منطقی بین دنیا و آخرت نیست تا مانعه الجمع باشند. در این حدیث نیز سخن از:” فَاخْرُجْ مِنْ ذُلِّ مَعْصِیهِ اللّهِ إِلى عِزِّ طاعَهِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ” به میان آورد تا بین زهد و تقوی الهی(گرایش به بندگی خدا و گریز از معصیت در برابر خدا) پیوند وجودی برقرار سازد.
چه نغز و نیکو امیرالمومنین علی(ع) متناظر به مصادیق زهد، یعنی صفاتِ زاهدان می فرمایند:«کَانُوا قَوْماً مِنْ أَهْلِ الدُّنْیا وَ لَیسُوا مِنْ أَهْلِهَا فَکَانُوا فِیهَا کَمَنْ لَیسَ مِنْهَا… یرَوْنَ أَهْلَ الدُّنْیا یعَظِّمُونَ مَوْتَ أَجْسَادِهِمْ وَ هُمْ أَشَدُّ إِعْظَاماً لِمَوْتِ قُلُوبِ أَحِبَّائِهِم” ( نهجالبلاغه، خطبه ۲۳۰؛ سفینه البحار، ج۳، ص۸۰۸)، (زاهدان گروهی بودند که در دنیا میزیستند، ولی اهل دنیا نبودند؛ آنان میدیدند که اهل دنیا مرگ اجسادشان را بزرگ و ناپسند میشمرند، ولی آنها مرگ دلهای دوستانشان را بزرگتر و ناپسندتر میدانند) به راستی که زهد یعنی بودن و نبودن، در دنیا بودن و از دنیا نبودن و چقدر عمیق لسان الغیب شیراز در ترجمه سخن علوی سروده اند که:
آشنایان ره عشق در این بحرعمیق
غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده
اکنون لازم است با این بینش جامع در زیست زهدورزانه فعال و جهادی، زهد مثبت و اجتماعی تدبر کنیم. بنابراین:”فتدبرجیدا”.