به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به نقل از ایکنا حجتالاسلام والمسلمین علی ذوعلم، عضو هیات علمی گروه فرهنگپژوهی پژوهشگاه، در نخستین جلسه از سلسله درسگفتارهای معارف قرآنی با عنوان «به اضافه نور» که به همت سازمان قرآنی دانشگاهیان کشور برگزار میشود، با موضوع «تواصی به حق و صبر، ابعاد و اعماق کاربردی آن» به ایراد سخن پرداخت که در ادامه مشروح آن را میخوانید؛
اهمیت قرآن به این است که کلام خداست و به اندازه خود خدا اهمیت دارد. اگر ما موحد هستیم و با خدا در ارتباطیم، قرآن کریم هم در دستگاه معرفتی اسلام تا این اندازه مهم است و ماه مبارک رمضان هم که در قرآن کریم تکریم شده و تنها ماهی است که نامش در قرآن آمده، به نزول قرآن متصف شده است و این ماه، ماه تولد قرآن کریم است و اگر بخواهیم برای قرآن جشن تولدی بگیریم، این ضیافت الهی در ماه رمضان به مناسبت این جشن تولد قرآن است. خداوند تولد کلامش را جشن گرفته و مؤمنین را هم شرکت داده و روزه ماه رمضان از باب تشریف این تولد قرآن است. درک قرآن هم نیازمند طهارت است و ماه رمضان ماه تطهیر و تمحیص است، برای اینکه بتوانیم به قرآن نزدیک شویم.
اما قرآن کریم مهجور است و پیامبر(ص) هم از این مسئله گلایه میکنند. امام راحل نیز در آغاز وصیتنامه به این مسئله توجه دادهاند و بزرگان ما از این مهجوریت همیشه گلایهمند بودهاند و نسبت به ظرفیت قرآن در انگیزهبخشی و حیاتدادن به انسان، کار نشده است. دعوت خداوند بر مبنای زندهکردن ماست و مایه این زندگیبخشی، قرآن کریم است. بنابراین، این تأملات و تدبر در قرآن کریم باید بیش از این باشد.
تواصی؛ راهبرد کلان اسلام
در سوره عصر میفرماید: «وَالْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ * إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ». به تعبیر علامه طباطبایی در این سوره بسیار کوتاه، یک معانی بسیار بلندی مطرح شده است و چارچوب نظری و اندیشهای یک فرد و جامعه اسلامی ترسیم شده است. سوگند به زمان، سوگند بسیار مهمی است، چون تمام سرمایه ما همین زمان است. در برخی از روایات سوگند به عصر را، عصر ظهور میدانند که ثمره خلقت انسان در آنجا تبلور پیدا میکند. جنس و نوع انسان در حال خسران است، مگر اینکه به خدا ایمان آوردند و عمل صالح داشته باشند؛ یعنی ایمان باید به عمل تبدیل شود و از جمله عمل صالح، تواصی به حق و صبر است که راهبرد کلانی است که اسلام برای جامعه بشری قرار داده تا رشد یابند.
اگر سؤال کنند رشد جامعه بشری و پیشگیری از زیان و خسران چطور محقق میشود؟ پاسخش تواصی به حق و صبر است. تواصی توصیه متقابل و سفارش کردن است. اگر بخواهیم به ظرافت این مفهوم برسیم، باید با مفاهیم هممعنا مقایسهای داشته باشیم؛ از جمله مفاهیمی که در قرآن بدانها اشاره شده که بستر ارتباط معرفتی انسانها در جامعه هستند، تعلیم، تذکر، تبیین و امر به معروف و نهی از منکر هستند؛ لذا اگر میخواهیم به زمینههای معرفتی جامعه کمکی شود، در بستر این فرایندها چنین اتفاقی میافتد.
ویژگیهای منحصر به فرد تواصی
اما در این سوره این تعابیر را نداریم و نگفته در جامعه اسلامی یکدیگر را امر به معروف و نهی از منکر میکنند یا به یکدیگر تذکر میدهند. بلکه تعبیر توصیه به کار رفته است. حال باید دید در این مفهوم چه چیزی است که در آن مفاهیم نیست. در توصیه، به خصوص در صیغه تواصی که یکدیگر را توصیهکردن و ارتباط متقابل داشتن است، موضع برابری بین کسی که توصیه میکند و مخاطب توصیه شکل میگیرد. اگر شما توصیه میکنید، به همان اندازه برای طرف مقابل حق ایجاد میکنید که او نیز توصیه کند تا تواصی شکل بگیرد. فرمود در یک ارتباط برابر این اتفاق میافتد که همه مؤمنین در یک موضع برابر هستند و تقواست که برتری میدهد و جوهره تقوا نیز انسانها را به تواضع میرساند. هرکسی هر مقدار متقیتر میشود، تواضعش بیشتر میشود و اینکه خود را با دیگران برابر ببیند، در او تقویت میشود. پس همه در جامعه اسلامی باهم برابر هستند.
علامه طباطبایی معتقد است پیامبران با قوم خود از موضع برابر برخورد میکنند. پیامبر بودند، اما در رفتار و برخورد و سبک زندگیشان علامت برتریطلبی وجود نداشته است. پیامبر اسلام(ص) با اصحاب به گونهای مینشستند که اگر کسی ایشان را نمیشناخت، نمیدانست پیامبر(ص) کدام است. لذا سلسله مراتب اداری و علمی و … برای فرد هیچ تعین و امتیازی نباید ایجاد کند. اگر نظم اجتماعی برخی از تعینات را اقتضا میکند، اما فرد باید توجه داشته باشد تا تواصی شکل بگیرد؛ لذا در تواصی موضع برابر و تعامل وجود دارد.
اما در بقیه الفاظی که بیان شد، این ویژگی وجود ندارد؛ یعنی در امر به معروف چنین تعاملی نیست و یک کسی معروفی را امر میکند و یک کسی هم میپذیرد، ولی در تواصی، موضع دو طرف کاملاً برابر است و این نکته بسیار مهمی است. بنابراین، هیچ تحمیل و تلقینی نیست و تواصی است و یکدیگر سفارش میشوند. در تواصی هیچ کسی معلم دیگری نیست و امری هم در کار نیست. بنابراین هیچ برتریطلبی در آن وجود ندارد.
همچنین تواصی مفهومی فراگیر است و شامل همه میشود و استثنایی ندارد. مفهوم حق هم مفهوم روشنی است و فراتر از ادیان و … قابل طرح است. ما انسان هستیم و میتوانیم یکدیگر را به حق سفارش کنیم و این فارغ از دیندار بودن و … است. این مفهوم گسترده حق و این شمول تواصی دایره این تواصی به حق را توسعه میدهد و منظور در تواصی به حق، فقط حق الله نیست، بلکه حق الناس و حق خانواده و همسر و فرزند و شاگرد و … هم هست. اگر این را با رساله حقوق امام سجاد(ص) پیوند بزنید، مشخص میشود که چقدر دامنه این حق وسیع است.
نکته دیگر اینکه، تواصی به صبر هم شده است؛ یعنی این طور نباشد که تحمل نداشته باشید و باید برای کار حق صبر داشته باشید. صبر نیز مفهوم گستردهای دارد. در چشماندازهای ۵۰ ساله جامعه این صبر وجود دارد و در پروژههای دیگر نیز به همین صورت است و نباید کار را رها کرد. اموری مانند جهاد، مبارزه، حقطلبی و ایجاد تمدن اسلامی نیازمند صبر است. بنابراین، این مفهوم باید مورد ژرفاندیشی واقع شود و تواصی به حق و تواصی به صبر مورد توجه قرار گیرد.
تمام معارف قرآنی کاربردیاند
نکته دیگر این است که هیچکدام از معارف قرآنی نیست، مگر اینکه کاربردی است. امام راحل این را دارند که هیچ علم و معرفتی نیست، مگر اینکه فایدهای دارد. بحثهایی که ثمره عملی ندارد، مورد توجه قرآن قرار نگرفته است و بحثهای خداشناسی و انسانشناسی و … نیز ثمره عملی دارد؛ لذا در تمام قرآن بحثهای نظری، فقهی و … را دارد، اما بلافاصله در کنارش ثمره عملی به دست داده است.
یکی از عرصههای کاربردی تواصی به حق و تواصی به صبر در خانوادهها است و باید در خانواده پذیرفته شود. یکی دیگر از موارد در سازمانها است و اگر زنجیرهای از تواصی شکل بگیرد، در این صورت یک حرف درست و دعوت به صبر و استقامت یک زنجیرهای میشود و حفاظ جامعه اسلامی خواهد شد. این طور نیست که در همه جای جامعه مأمور، روحانی و حراست و … باشد؛ لذا در مجموعه اقشارها و نهادها و سازمانها، باید این مسئله وجود داشته باشد و هیچ فرایندی غیر از فرایند تواصی، جامعه را در اعماق خودش اصلاح نمیکند.