یادداشتی از حجتالاسلام و المسلمین محمد عابدی عضو هیأت علمی گروه قرآنپژوهی پژوهشگاه
محدود نبودن خمس به غنایم جنگی از منظر سیاق آیات
۱٫ محدود سازی گستره «خمس» به غنیمت جنگی برایند غفلت از شرایط سیاق آیات:
بخشی از شئون و اختیارات حکومت به حوزه اقتصادی باز می گردد که در اسلام خمس یکی از آنهاست وآیه زیر ناظر به تشریع خمس است:
«وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرْقانِ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ وَ اللَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ »؛ «و بدانید غنیمتى از چیزی به شما رسد خمس آن براى خدا و براى پیامبر و براى ذى القربى و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه است، اگر شما به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدایى حق از باطل، روز درگیرى دو گروه (با ایمان و بى ایمان یعنى روز جنگ بدر) نازل کردیم، ایمان آوردهاید، و خداوند بر هر چیزى قادر است».
مسئله مناقشه برانگیز در آیه، قلمروی غنیمت در آیه است؛ اگرغنیمت مخصوص جنگ باشد، خمس نیز مخصوص غنائم جنگی خواهد بود و اگر غنیمت عام باشد، خمس نیز عام خواهد شدمطالب مربوط به این موضوع را در چهار قسمت ارائه می کنیم:
۱٫ عام بودن خمس به جهت عمومیت واژه غنیمت: لازمه عام دانستن غنیمت، عدم اختصاص خمس به مورد جنگ است. در مورد لفظ غنیمت از طرق مختلف (کتب لغت؛ عرف زمان نزول مثل نهج البلاغه؛ سخن مفسران ) این نتیجه حاصل شده که در ریشه و معنى لغوى کلمه، عنوان جنگ و آنچه از دشمن به دست مىآید، وجود ندارد، بلکه هر درآمدى را شامل مىشود، لذا واژه عام است. علامه طباطبایی نیز در بخشی از سخن خود تصریح می کند که غنیمت هر گونه فایدهاى است که از طریق تجارت یا کسب و کار و یا جنگ به دست انسان مىافتد.
۲٫ مقید بودن خمس به غنیمت جنگی به جهت اقتضای سیاق آیات قبل و بعد: سیاق آیات قبل و بعد نشان می دهد آیه مربوط به مسئله جنگ بدر است. پس مسئله غنیمت در این آیه هم، مربوط به همین مسئله (غیمت جنگی) خواهد بود. علامه در بخشی از سخن خود تصریح می کند سیاق مقتضی مقید بودن به مورد جنگ است و آیه را چنین معنا می کند:
«بدانید خمس آنچه غنیمت گرفتید هر چه باشد،برای خدا و رسولش و برای ذی القربی و یتیمان و مسکین ها و ابن سبیل است، پس اگر به خدا و آنچه بر بنده اش محمد(ص) روز بدر نازل کرد ایمان دارید، به اهلش بدهید، وآن این بود که انفال و غنایم جنگ برای خدا و رسولش است وکسی با خدا ورسولش شرکت ندارد….».
آیت الله مکارم شیرازی توضیح می دهد که جمعى از مفسران اهل تسنن روى این تکیه کردهاند که آیات قبل و بعد، در زمینه جهاد وارد شده و همین قرینه مىشود که آیه غنیمت اشاره به غنائم جنگى باشد. وی همچنین از شبهه ای یاد می کند که مطابق آن کوشیده اند با تقطیع سخنان مرحوم طبرسی نشان دهند تفسیر مجمع البیان نیز خمس را به مورد جنگ اختصاص می دهد. در هر صورت نتیجه این تفسیر آن است که حکومت اسلامی بر اساس این آیه، حق اخذ خمس از غیر غنیمت را نخواهد داشت و باید دنبال دلیل دیگری از شرع وسیره باشد.
۳٫ توجه به صارفه نبودن سیاق در این آیه:
آنچه موجب بروز مناقشه در تعیین قلمروی خمس در آیه شده بی توجهی به شرایط تاثر سیاق است. موانعی در این آیه هست که اجازه استفاده از سیاق را به ما نمی دهد، لذا نمی توان بر اساس آن غنیمت را منحصر به جنگ کرد و مانع دریافت خمس توسط حکومت اسلامی در موارد دیگر بر اساس این آیه شد. با همین نگاه نظرات دوگانه برخی مفسرین توضیح می یابد؛اینکه آنان متوجه سیاق آیات هم بودند ولی به جهت توجه به ناکارآمدی سیاق در این موضع،به آن تن در نداده اند، مانند طبرسی که نخست غنیمت را غنائم جنگ معنی کرده، ولی هنگام تشریح معنى آیه اقتضای سیاق را کنار می گذارد و عام بودن لغت غنیمت را مستند عام دانستن خمس در اینجا می داند:
« واصحاب ما معتقدند خمس در هر گونه فایدهاى که براى انسان فراهم مىگردد واجب است؛ اعم از اینکه از کسب و تجارت باشد، یا گنج و معدن، و یا با غوص از دریا خارج کنند، و سایر امورى که در کتب آمده است، و مىتوان از آیه بر این مدعى استدلال کرد، زیرا در عرف لغت به تمام اینها غنیمت گفته مىشود.
علامه نیز که قبلا بیان کرده بود «سیاق مقتضی خاص بودن غنیمت» است، اینک تصریح دارد مورد نزول آیه غنائم جنگى است، که دیگر بیان آن این خواهد بود هر سیاق اقتضای مقید بودن غنائم را دارد؛ ولی در اینجا کارکرد مذکور وجود ندارد وغنیمت عام است.
« وظاهر آیه…این است که حکم متعلق به هرآن چیزی است که غنیمت نامیده می شود؛و غنیمت چه غنیمت جنگی باشد که از کفار و غیر آنها گرفته می شود چه غیر آن،شامل هر چیزی می شود که در لغت غنیمت بر آن اطلاق شود مانند سود مکاسب،غواصی، کشتی رانی،موارد استخراج شده از گنج ها و معدن ها؛هر چند مورد نزول آیه غنیمت جنگی است،ولی مورد توان تخصیص ندارد».
۴٫ دلیل کنارگذاشتن اقتضای سیاق آیات: راز ناکارآمدی سیاق مذکور این است که سیاق معنای خاصی را تجویز می کند، ولی لغت عام است و جنگ و غیر جنگ را شامل می شود، لذا رابطه و مناسبتی بین سیاق (مصداق و جزئی) و معنای لغت(کلی) وجود دارد و به همین جهت معنای حاصل از سیاق نامناسب با معنای لغت نیست تا سیاق صارف از معنای آن(عام) باشد؛ بلکه سیاق به یک مصداق از معنای عام لغت غنیمت اشاره دارد و به دیگر بیان سیاق و ترتیب آیات قبل و بعد این آیه (و مورد نزول آیه) گرچه غنائم جنگى است، ولى عمومیت مفهوم آیه را تخصیص نمىزند.
«قرآن در اینجا حکم را از مساله غنائم جنگى نیز فراتر برده و به همه درآمدها اشاره کرده است… در حالى که مىدانیم شان نزولها و سیاق عمومیت آیه را تخصیص نمىزند و به عبارت روشنتر هیچ مانعى ندارد که مفهوم آیه یک معنى کلى و عمومى باشد و در عین حال مورد نزول آیه غنائم جنگى که یکى از موارد این حکم کلى است بوده باشد و اینگونه احکام در قرآن و سنت فراوان است که حکم کلى است و مصداق جزئى است:….آیه در ضمن آیات جهاد وارد شده ولى مىگوید: هر در آمدى از هر موردى عاید شما شود که یکى از آنها غنائم جنگى است خمس آن را بپردازید مخصوصاً «ما» موصوله و «شیء» که دو کلمه عام و بدون هیچ گونه قید و شرطند این موضوع را تایید مىکنند.